تصویر: انبارهای زباله در شهرهای افغانستان همواره بیشتر میشوند
مناطقی که در حومه و حتی مراکز شهرهای افغانستان به انبارهای زباله تبدیل می گردند، همواره رو به افزایش اند. با گرمتر شدن هوا، این مکان ها به منابعی برای رشد باکتری ها و شیوع بیماریها تبدیل شده اند.
با اینکه زباله دانی هایی از سوی شهرداری در مناطق مختلف شهرها در افغانستان گذاشته شده و کارمندان تنظیف آنها را هرازگاهی خالی می کنند، اما بازهم دیده می شود که مردم زباله های شان را یا در کنار این زباله دانی ها ریخته و یا به انبار زباله در نزدیکی خانه شان می ریزند.
این یک انبار زباله در منطقه شهدای صالحین در کابل پایتخت افغانستان است که روز به روز بر میزان زباله هایی که در آن انباشته می شود، افزون می گردد.
این انبار زباله ها در حاشیه دریای کابل قرار دارد و خطرهای محیط زیستی بیشتری را برای ساکنان کابل، مخصوصا مردم محل ایجاد کرده است. یکی از این خطرها جمع شدن و تولید مثل پشه هایی است که منجر به انتقال بیماری های مهلکی مانند ملاریا می گردند.
متاسفانه این انبار زباله در نزدیکی خانه های مسکونی قرار دارد و ساکنان این خانه ها را ابتلا به بیماری های کشنده تهدید می کند. علاوه برآن این انبار زباله در مسیر عبور و مرور مردم محل قرار دارد.
ساکان این منطقه باید همه روزه چند بار از کنار این انبار زباله بگذرند. علاوه بر بوی بد، خطر شیوع بیماری ها در فصل گرما و نمایی زشت، مقدار زیادی زباله های پلاستیکی در این انبار زباله ریخته شده که به شدت به محیط زیست آسیب می زنند.
شمار زیادی از کودکان در افغانستان به خاطر فقر در این زباله دانی ها به دنبال مواد قابل بازیافت گشته و آن را جمع می کنند. این در افغانستان برای کودکان فقیر و خیابانی به یک شغل تبدیل شده؛ وظیفه ای بسیار خطرناک و ناسالم.
این کودکان در زباله دانی ها بیشتر به دنبال زباله هایی می گردند که خریدار دارند. مثلا قوطی های آلومینیومی، سیم های مسی، آهن آلات و قوطی های پلاستیکی نوشیندنی ها. این کودکان خریطه های پلاستیکی را جمع نمی کنند؛ زباله هایی که در طبیعت از بین نمی روند و به شدت به آب و خاک این کشور آسیب می زنند.
شاید بتوان گفت که بازهم این کودکان با گردآوری بخشی از زباله هایی که از بین نمی روند، به محیط زیست کشورشان کمک می کنند؛ اما این نیز بسیار مهم است که آنان در خطر ابتلا به بیماری های گوناگونی قرار دارند. آنها برای این کار هیچ تدابیر و حفاظ ایمنی ندارند. حتی دستکش و ماسک نیز نمی پوشند، یعنی ندارند که بپوشند.
این کودکان زباله هایی را که گردآوری می کنند، در بدل مبلغی ناچیز به معدود کارگاه هایی می فروشند که برخی از انواع زباله ها را بازیافت می کنند.
این شرکت ها با وسایل و دستگاه های بسیار ابتدایی این زباله ها را خرد کرده و از هم جدا می سازند. آنها سپس این زباله های بازیافت شده را به تاجرانی از کشورهای همسایه افغانستان و عمدتاً پاکستان می فروشند. این کشورها زباله های بازیافت شده را برای تولید مجدد به کار می برند.