شکنجه با موسيقي در زندان هاي افغانستان و گوانتانامو
۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبهدر حالي که سازمان ملل متحد 26 جون را روز بين المللي حمايت از قربانيان شکنجه اعلام کرده است، راهيان حقوق بشر در برابر شکنجه هايي هشدار مي دهند که از خود آثار فزيکي به جا نمي مانند. شکنجه با موسيقي از همين نوع است.
براي بسياري مردم جهان گرامي داشت اين روز از جانب ملل متحد، ابراز حمايت از شکنجه شدگان به معناي ياد بود از پايمال شدن حقوق بشر است. اما شکنجه شدگان خود نيازي به اين ياد بود ندارند.
بسياري کساني که شکنجه شده اند، نشانه اي از زخم بر بدن و يا استخوان شکسته اي ندارند، اما زخم هاي عاطفي و رواني ناشي از شکنجه سال ها وقت ضرورت دارند تا شفا يابند. در چنين مواردي موسيقي به حيث ابزار شکنجه به کار گرفته مي شود.
بنيام محمد ضمن مصاحبه اي با سازمان بريتانيايي حمايت از زندانيان موسوم به " ريپريف " گفته است: "کنترولت را از دست مي دهي و برايت افکار و مناظر واهي به وجود مي آيند. ترا تا آستانه جنون مي رانند و مي داني که ديوانگي در آن سو منتظرت هست. وقتي که از اين خط عبور کردي، راه برگشتي نيست. من اين آستانه جنون را چندين بار ديده ام ".
محمد که قبلا در " زندان تاريک " افغانستان و بعدا زندان گوانتانامو زنداني بوده است، يکي از افرداي است که با تخنيک " بدون تماس" شکنجه شده است. تخنيک هاي روانشناختي اي وجود دارند که غالبا در بازجويي ها به کار برده مي شوند. اين تخنيک ها بر بدن قرباني آثاري به جا نمي گذارند، اما پيامدهاي ماندگار رواني در پي دارند.
موسيقي؛ شيوه اي براي تعذيب و خوار ساختن
محمد سه هفته بازجويي اي را شرح مي دهد که او را در حالت اضطراب قرار داده بودند و تنها در حالي که موسيقي گوش خراش با شدت بيش از حد بلند بود، برايش اجازه چند ساعت خوابيدن مي دادند.
محمد مي گويد اين موسيقي از رپ خوان هاي مشهوري چون "امي نيم" و "داکتر دري" تا "خنده هاي دلهره انگيز و اشباح گونه هلوين" تغيير مي خوردند.
او مي گويد: "دستگاه استخبارات مرکزي ايالات متحده امريکا شب و روز روي آدم هايي مانند من کار مي کردند. بسياري حافظه شان را از دست دادند. من توانستم صداهاي کساني را بشنوم که سرهاي شان را به ديوار و دروازه مي کوبيدند".
در ماه فبروري امسال، يک محکمه مرافعه بريتانيا اين ادعاي محمد را که رفتار مقام هاي ايالات متحده امريکا در زندان با او "ظالمانه، غيرانساني و خفت آور" بوده است، رد کرد.
راحل احمد، يک زنداني ديگر گوانتانامو شکنجه با موسيقي را بسيار بيرحمانه تر از بدرفتاري هاي جسمي خوانده است. او به هفته نامه "دير شپيگل" آلماني گفته است:«مانند آن است که شما نيم سري خرابي داشته باشيد و بعد کسي ترا رسوا مي سازد و بر سرت داد مي زند. اين کار هزار بار تکرار مي شود. تو روي هيچ چيز خود را متمرکز ساخته نمي تواني ».
راحل مي افزايد:«پيش از آن که مرا لت و کوب کنند، من مي توانستم تصور کنم که درد را فراموش مي توانم. اما شکنجه با موسيقي، کاملا راهت را گم مي کند. شکنجه با موسيقي مغزت را از تو مي گيرد".
گروه هاي مدافع حقوق بشر بر اين نظر اند که اخيرا شکنجه با تخنيک هايي که آثار آن قابل ديد نيست، افزايش يافته است. هرچند استفاده از موسيقي به مثابه ابزار شکنجه چندين قرن قدامت دارد.
داکتر سوزانه کوزيک، موسيقي شناس در دانشگاه نيويارک مي گويد: "ما مي دانيم که حتا در جهان باستان، مهاجمان يک روز پيش از آن که شهري را مورد حمله قرار دهند، براي ترساندن مردم موسيقي مورد استفاده قرار مي گرفت".
داکتر سوزانه کوزيک مي افزايد: "ما مي دانيم که مردم را در مغاره ها قرار مي دادند تا ارتعاشات صوتي اي که به سنگ ها تصادم مي کردند، صداهاي پايين را نهايت بلند بسازند. اما مي دانيم که حالا نيازي به اين کار نيست و ما مي توانيم همزمان صدها انسان را در معرض صداهاي نهايت بلند قرار دهيم".
شصت سال شکنجه با تخنيک هاي نامريي
استفاده معاصر از موسيقي و صدا در جريان بازجويي ها، ضمن تحقيقاتي در دهه پنجاه قرن گذشته، هنگامي آغاز يافت که سازمان استخبارات مرکزي ايالات متحده امريکا (سي آي اي) در مورد سلسله تجاربي تحقيق کرد تا به وسيله آن بتوان افراد را از نظر رواني درهم شکست.
در دهه 70 بريتانيايي ها اتباع ايرلندي اين کشور را با "صداي سفيد" مورد بازجويي قرار مي دادند و اسراييلي ها در دهه 90 به همين ترتيب موسيقي را به حيث وسيله شکنجه به کار مي بردند.
در همين تازگي ها کارشناسان نظاميان امريکايي را متهم ساخته اند که افراد مظنون به اعمال تروريستي را در بين کانتينرها مي گذارند و آن ها را در معرض آهنگ هاي بلند و با ضرب آهنگ تند موسيقي قرار مي دهند. اين آهنگ ها نه تنها از نوع "ميتاليکا" مانند "انترسند من " است، بلکه آهنگ هايي مانند "بارني" چون "ديناسوربنفش " را نيز شامل مي شود که عبارت از آهنگ هاي کميک اطفال اند.
داکتر ميچيلد ونک انسون، متخصص امراض رواني از مرکز تداوي شکنجه شدگان در برلين مي گويد: "ريتم يا ضرب آهنگ اين خواندن ها مانند ضربت زدن اند... در درون سر شما داخل مي شوند، شما را سردرد مي سازند و شما ديگر به چيز ديگري خود را متمرکز ساخته نمي توانيد".
ونک انسون مي افزايد: "در ترکيه آهنگ ها و يا مارش هاي بسيار ميهن پرستانه ترکي عليه کردهايي به کار گرفته مي شد که براي استقلال شان از ترکيه مي جنگيدند. اين آهنگ ها آن ها را بسيار خوار و جريحه دار مي ساخت".
همه کساني که از اين شکنجه ها جان بدر برده اند، وقتي دوباره آن را به خاطر مي آورند، عذاب مي بينند. ديگر براي آن ها صداي راديوي همسايه، موسيقي راديوهاي موتر ويا موسيقي تلويزيون و مغازه هاي فروش وسايل برقي، همان مفهوم اصلي را ندارد.
داکتر سوزانه کوزک از دانشگاه نيويارک حکايت يک زنداني گوانتانامو نقل مي کند. اين زنداني قبلا از دوست داران پر و پا قرص موسيقي "راک" بود.
خانم کوزک مي گويد:"او ندرتا موسيقي مي شنود. او در برابر صداهاي اطراف خود نهايت حساس است... او چهار سال بعد از بازداشت و زنداني شدنش هنوز هم ظنين هست و فکر مي کند زنداني است. او در خانه مي ماند و از اين مي ترسد که هر وقتي باشد دوباره مي برندش. بنابراين از خانه بيرون نمي رود".
استفاده از موسيقي؛ فقط وسيله اي براي بازجويي
ايالات متحده امريکا هرگز استفاده از موسيقي به هنگام بازجويي را شکنجه نمي داند. مقام هاي نظامي امريکايي آن را يک تکنيک پيشرفته بازجويي مي خوانند. همچنان مقام هاي امريکايي محروم ساختن از خواب، در اضطراب قرار دادن متهمان و غرق کردن سر آن ها در آب را نيز شکنجه نمي دانند.
در سال گذشته باراک اوباما رييس جمهور ايالات متحده امريکا دستور داد تا - به اصطلاح- تخنيک هاي پيشرفته بازجويي پايان يابند. او روش هاي بازجويي توسط "سي آي اي" را محدود به همان روش هايي ساخت که در مواد آموزشي ارتش امريکا قيد شده است.
با اين هم شواهدي وجود دارند که استفاده از اين روش ها به طور وسيعي رايج مي باشد. داکتر ونک انسون از مرکز تدواي شکنجه شدگان در برلين مي گويد که شمار روزافزون قربانيان شکنجه با موسيقي از ترکيه، ايران وعراق به اين مرکز مراجعه کرده اند.
داکترجوليا دوخرو، يکي از مسوولان سازمان عفو بين المللي آلمان، استفاده از اين شيوه براي بازجويي را مخالف اعلامیه جهاني حقوق بشر مي داند. داکتر دوخرو مي گويد آلمان که مانند ساير کشورها اعلاميه جهاني حقوق بشر را امضا کرده است، مسووليت دارد که عليه همه انواع شکنجه اقدام کند.
در حالي که برخي کارشناسان موسيقي و موسيقي دانان مانند جيمز هاتفيلد از مکتب موسيقي "ميتاليکا" شايد علنا با استفاده از آهنگ هاي ساخته خود شان در بازجويي از مظنونان به تروريسم مخالفت نکنند، کسان ديگري مانند تام ماريلو از گروه "طغيان عليه ماشين" که از لحاظ سياسي فعال است، از اين که از آهنگ هاي ساخته آن ها براي اذيت ديگران استفاده مي شود، خشمگين اند.
اين گروه همراه با 25 دسته موسيقايي ديگر و نيز سازمان عفو بين المللي فعاليت هايي را به راه انداخته اند تا از استفاده از موسيقي به حيث ابزار شکنجه، جلوگيري کنند.
سينامون نيپارد، سفي تار/ رسول رحيم
ويراستار: عارف فرهمند