صفهای طولانی مهاجران و "ناتوانی دولت"
۱۳۹۴ مهر ۱۵, چهارشنبهصدای گپ و گفت مردم پس از مدت کوتاهی به جیغ و داد تبدیل می شود. درگیری در میان پناهجویان باعث می شود که صف حدودا 600 نفری در عرض چند دقیقه به هم بخورد.
خلق و خوی آوارگان که در یک محوطه وسیع و پر گرد و غبار صف کشیده اند، تنگ شده است. آن ها با متفاوت ترین زبان ها و لحنی تند به شدت به هم می تازند. هیچ جا اثری از ماموران پولیس دیده نمی شود. اما کمره های تلویزیونی آن جا هستند و می توانند فیلم بگیرند که یک آواره خشمگین چگونه یکی دیگر را زیر دست و پای خود گرفته است. چند دقیقه بعد فرد مجروح به شفاخانه انتقال داده می شود. بعد از آن 30 مامور پولیس به محوطه می رسند.
«یک بهانه کوچک برای جنگ کافی است»
میشائیل روشینسکی، یکی از امدادگران به برخی از خبرنگاران وحشت زده می گوید: «این وضعیت بخشی غم انگیز از زندگی روزمره است».
روشینسکی به حیث امدادگر رضاکار برای انجمن «موابیت کمک می کند»، کار می کند. او حالا در برابر محل مرکزی ثبت مشخصات آوارگان که جزئی از اداره ایالتی صحت و امور اجتماعی در برلین است، به 54 کارمند امنیتی کمک می کند. آن ها به سختی می توانند مانع از خیز زدن آوارگان در حال انتظار از روی برنده شوند.
روشینسکی می گوید: «امروز صبح ساعت از شش نگذشته بود که پنج تن از آوارگان طی درگیری زخمی شدند. مردم از این می ترسند که نوبت شان نرسد، می ترسند که برای ثبت مشخصات نمره دریافت نکنند».
به گفته این امدادگر رضاکار به خصوص در صف مقابل نرده که آوارگان را از محل رسیدگی اداری جدا می کند، اعصاب ها خیلی به هم ریخته است.
این جا صدای فریاد کارمندان امنیتی شنیده می شود و در پاسخ نوجوانان سوریایی، سومالیایی و افغان هم فریاد می زنند. از پشت کسی تیله می کند و صدای جیغ و داد بلندتر می شود.
روشینسکی می گوید که از چند روز پیش بدین سو وضعیت متشنج شده است و یک بهانه کوچک کافی است تا درگیری ایجاد شود.
او می گوید: «مردم مایوس هستند، امید شان را از دست داده اند و از نظر احساسی صدمه دیده اند، چون هفته ها است که از جایی به جای دیگر فرستاده می شوند.» به گفته این امدادگر رضاکار، همین که پناهجویان احساس کنند با آن ها حتی غیرعادلانه رفتار می شود، عصبانی می شوند.
برنده این جا به منظور کمک به پیشبرد منظم روند ثبت ایجاد شده است. قرار بود که برای کارهای مختلف اداری صف های مختلف ایجاد گردد.
اما به جای این، تقریبا 600 آواره تنگاتنگ در کنار و پشت سر هم ایستاده اند. در میان آن ها 150 ترجمان رضاکار هستند که به 30 زبان مختلف سخن می گویند و سعی بر حفظ نظم و آرامش دارند.
ترجمان ها نمی توانند تغییری در روند بسیار آهسته ثبت مشخصات آوارگان ایجاد کنند. کارمندان مسئول هر روز می توانند به کار تقریبا 100 تن رسیدگی کنند.
آن ها خودشان می دانند که این تعداد زیادی نیست و می گویند که هر روز تا 500 آواره جدید می رسد و به این ترتیب در طول روز 1800 آواره در محوطه به سر می برند. ارقام رسمی در این زمینه وجود ندارد.
کارمندان و امدادگران رضاکار به تدریج امید شان را از دست می دهند و تسلیم می شوند. یک خانم امدادگر که نمی خواهد نامش فاش شود، می گوید: «چند هفته پیش ما پر از انرژی و امید بودیم، اما اکنون بسیاری این جا فکر می کنند که این مشکلات به هرج و مرج کامل منتهی خواهد شد».
«فرار با خانواده امکان پذیر نبود»
عنایت الله صدیقی از افغانستان فرار کرده است. او می گوید که می تواند این جا به حیث ترجمان کار کند.
عنایت الله صدیقی امیدوار است که در آلمان موفق شود. این جوان 26 ساله افغان با وجود ساعت ها انتظار با خلق خوش لبخند می زند. اما هنگامی که راجع «سفر بزرگ» اش صحبت می کند، چشمانش پر از غم می شود. او 40 روز در سفر بوده تا به ناحیه برلین – موابیت رسیده است.
عنایت الله در شهر زادگاهش لوگر، خاری در چشم طالبان بود. او که در رشته اقتصاد زراعت تحصیل کرده، با حکومت افغانستان همکاری می کرده است. عنایت الله پس از این که چهار سال نتوانست کار کند، کشور را به هدف اروپا ترک کرد. خانواده اش در افغانستان مانده اند و او امیدوار است که بتواند آن ها را به زودی پیش خود بیاورد.
عنایت الله می گوید، فرار با خانواده ممکن نبوده است: «من پنج روز در کوه های ایران سرگردان بودم– بدون آب و غذا».
حالا او در انتظار آغاز روند ثبت مشخصات است و می گوید چون در افغانستان به حیث معلم زبان انگلیسی کار می کرده، کارهای اداری اش خوب به پیش می رود. این جوان 26 ساله با اعتماد به نفس شماره تیلفون اش را در مقابل مایکروفون می خواند و با لبخند می افزاید، اگر آلمانی ها بازهم نیاز به ترجمان داشته باشند، انگلا مرکل می تواند به او تیلفون کند.
تا به حال این جا در محل مرکزی ثبت مشخصات آوارگان بیشتر روی همکاری رضاکاران حساب می شود که وظایف بسیار متفاوت را بر دوش گرفته اند. به طور مثال داکتران رضاکار برای نیازهای اولیه صحی به کار مشغولند.
بسیاری از حامیان آوارگان هم این جا حضور دارند و به آن ها در کارهای اداری کمک می کنند. احسان وهبی، یک خانم لبنانی یکی از آن ها است.
او که 32 سال است در آلمان زندگی می کند، با صبر و حوصله در صفی انتظار می کشد که بیش از 30 متر طول دارد. خانم وهبی به نمایندگی از یک مادر یمنی این جا ایستاده است که با چهار طفل و یک نوزاد شیرخواره از طریق بحیره مدیترانه به آلمان آمده است. احسان وهبی هنوز نمی داند که آیا امروز نوبتش می رسد یا نه.
اما شک دارد، چون در صفی که او ایستاده است، 300 آواره دیگر هم انتظار می کشند: «در سالون محل رسیدگی تقریبا سه تا چهار کارمند حضور دارند. واضح است که این تعداد بیش از حد کم است».
آیا برلین این بحران را جدی می گیرد؟
میشائل روشینسکی، امدادگر آلمانی می گوید که در روزهای آینده وضعیت احتمالا از این هم بدتر می شود. نه تنها به این خاطر که شمار امدادگران رضاکار در حال کاهش است، بلکه به خاطر این که شمار کمک های مالی شهروندان آلمانی هم کمتر شده است: «تنها رقمی که بالا می رود، تعداد آوارگان است».
به این دلیل روشینسکی از حکومت برلین خواست که مانند شهر مونشن آلمان وضعیت فوق العاده اعلام کنند: «ما در یک وضعیت اضطراری هستم و حالا وقتش رسیده است که بر همین اساس با آن برخورد شود».
مسئولان اداره صحت و امور اجتماعی در برلین نگاه دیگری به این قضیه دارند. این اداره در جواب به دویچه وله نوشت: «اسکان دادن پناهجویان یک مورد اضطراری نیست و به این دلیل وضعیت فوق العاده اعلام نخواهد شد».
سخنگوی اداره صحت برلین تاکید می کند که بدون اعلام وضعیت اضطراری هم می توان بر مشکلات غلبه کرد. برای روشینسکی این گفته ها غیرقابل درک است. او مطمئن است که صبح روز بعد هم درگیری و لت و کوب در صف آوارگان جریان دارد. این امدادگر رضاکار نتیجه گیری می کند: «دولت در این جا کاملا شکست خورده است».