افغانستان؛ شکل دهنده سیاست خارجی آلمان
۱۳۹۲ مهر ۲۱, یکشنبه"صادرات سلاح را متوقف کنید! تمام ماموریت های نظامی خارجی را متوقف کنید!" این ها شعارهایی هستند که روی پوسترهای حزب چپ آلمان نوشته شده اند. این تنها حزب در پارلمان آلمان است که سرسختانه مخالف دخالت نظامی آلمان در خارج از این کشور می باشد.
حزب چپ آلمان می خواهد تا سربازان از همه ماموریت ها، از جمله از افغانستان به خانه آورده شوند. این یکی از اهداف اساسی حزب چپ آلمان است. یان فان آکن، عضو حزب چپ در پارلمان آلمان به دویچه وله گفت: "این مسئله بسیار نزدیک به قلب های ماست". او افزود: "مشاوران تبلیغاتی من مدام می گفتند که مسئله سیاست خارجی نمی تواند رای بیاورد؛ اما من در این مورد مطمئن نبودم".
اردوی آلمان در حال حاضر 4100 سرباز در افغانستان دارد. حزب چپ به این باور است که ماموریت در افغانستان شکست خورده است؛ این در حالی است که دیگر احزاب تاکید می کنند که نیروهای ناتو به بازسازی افغانستان و آماده سازی نیروهای امنیتی افغان کمک کرده اند.
بی توجه به دست آوردها و کمبودی های ماموریت نیروهای آلمانی در افغانستان، این مسئله نقطه مرکزی در ارزیابی دیگر ماموریت های خارجی آلمان به شمار می رود.
آموزش دشوار
آنچه که به نظر می رسد همه احزاب بر آن توافق دارند، این است که پارلمان و حکومت چالش هایی را که نیروها سال ها با آن روبرو بوده اند، دست کم گرفته اند. هنس پیتر بارتلز از حزب سوسیال دموکرات آلمان می گوید: "نمی توانم ماموریت دیگری را با نیروهایی از 50 کشور و با همکاری بیش از 80 کشور دیگر به شکل های مختلف، برای با ثبات سازی و ساخت دوباره کل یک کشور تصور کنم".
بارتلز در ادامه می گوید، به هرحال این لیست سفارش بسیار دور و دراز بود و "تمام کمک هایی که از خارج به افغانستان می رفت، احتمالا برای کشور کار را دشوارتر می کرد تا خود را بیابد و هویت یابد".
در حالی که اهداف ماموریت زیاد بود، به تناسب تجهیزات نظامی در ابتدا کم بودند. آلمان در آغاز مداخله نظامی در سال 2002 فقط چند صد سرباز به افغانستان فرستاد تا در جاده های کابل گزمه کنند. این مسئله در آن زمان به عنوان یک اقدام کوتاه مدت با ثبات سازی تلقی شد اما یک محاسبه اشتباه جامعه جهانی بود. در عوض، طالبان فعالیت های تروریستی خود را بر ضد مردم افغانستان ادامه دادند؛ چرا که حکومت مرکزی ضعیف بود، و پولیس و نیروهای مسلح در وضعیت بدی به سر می بردند. در واقع همان زمانی بود که حکومت آلمان گفت از منافع امنیتی آلمان در افغانستان دفاع می شود.
به تدریج سربازان بیشتری از 50 کشور جهان به ماموریت آیساف پیوستند. در سال 2010 میلادی، 130 هزار سرباز از کشورهای مختلف در افغانستان حضور داشتند؛ اما تامین صلح کم کم دور از دسترس شد.
کارل تئودور سو گوتنبرگ، وزیر دفاع سابق آلمان گفته بود که "جنگ" در افغانستان هشت سال پس از آغاز ماموریت شروع شد. حالا به نظر می رسد که این ماموریت روز به روز شبیه تونلی می شود که راه خروج ندارد.
بحران در افغانستان باعث هیاهو در آلمان نیز شد. در سال 2009، حمله نگون بختانه به رهبری آلمان در کندز باعث مرگ ده ها فرد ملکی شد که جنجال بزرگی را در سیاست این کشور آفرید.
اهداف مشخص
رودریخ کیسه ویتر، عضو حزب دموکرات مسیحی در پارلمان آلمان می گوید: "در آینده، ما به یک استراتژی روشن نیاز داریم تا بدانیم که می خواهیم در یک ماموریت به چه چیزی دست یابیم". او در ادامه می افزاید: "سپس ما به وسایل کافی برای رسیدن به آن نیاز داریم. سال ها، اردوی آلمان [در افغانستان] برای شرایط جنگی مجهز نبود". کیسه ویتر که خود در نیروهای مسلح خدمت کرده، می گوید: "[نیروهای آلمان] مجهز نبودند تا وقتی که بسیاری جان خود را از دست دادند؛ آن وقت ما شروع کردیم نگاه خود را تغییر دهیم".
حداقل 35 سرباز آلمان تا ماه آگست سال روان میلادی در افغانستان کشته شدند. خروج نیروهای آلمانی از افغانستان جریان دارد و قرار است تا آخر سال آینده پایان یابد.
حزب دموکرات های آزاد نیز خواستار تدوین یک استراتژی روشن پیش از هرگونه مداخله در آینده می باشد. حزب سبزها نیز می خواهد تا به همکاران افغان نیروهای آلمانی پناهندگی داده شود.
ابهام در ماموریت های آینده
اردوی آلمان نقش خود را به آنچه در این کشور "ماموریت نظامی" خوانده می شود، تغییر داده است؛ به این معنا که تمرکز بر ماموریت در مناطق بحرانی خواهد بود تا بر وضعیت تدافعی محض. اما تاکنون هیچ تحلیلی از ماموریت های خارجی وجود ندارد و هیچ حزبی معیار مشخصی برای ماموریت های آینده ارائه نکرده است. بارتلز می گوید: "ما نباید بیدرنگ درباره هر بحرانی احساس مسئولیت کنیم؛ این یک آغاز خوب خواهد بود". او می افزاید: "ما باید ائتلاف های منطقه ای داشته باشیم و اول ببینیم آنان چه کاری می توانند انجام دهند". بارتلز به عنوان مثال با اشاره به "اتحادیه افریقا" و "جامعه اقتصادی غرب افریقا" می گوید: "ما آن وقت می توانیم آنها را حمایت کنیم".
اما برای حزب دموکرات مسیحی، حمله دزدان دریایی به کشتی ها در ساحل سومالیا، به عنوان مثال می تواند دلیل کافی برای بسیج کردن نیروهای نظامی باشد؛ به این معنا که منافع اقتصادی حداقل در مانفیست این حزب گنجانده شده اند.
احزاب سوسیال دموکرات و سبزها، اما بر جلوگیری از تنش و مدیریت بحران تاکید می کنند. این در حالی است که حزب چپ یک گام پیشتر می رود و می گوید با پولی که از نفرستادن نیروها به خارج به دست می آید، می توان کارشناسانی را برای ایجاد ثبات و صلح تربیت کرد.
مسائل امنیتی بدون شک در ایجاد ائتلاف بین احزاب آلمان تاثیرگذار خواهند بود. به عنوان مثال، حزب چپ نمی خواهد بخشی از حکومتی باشد که مجوز ماموریت های نظامی خارجی را صادر می کند.