آیا کشتار هزارهها در افغانستان «نسل کشی» است؟
۱۴۰۱ مهر ۱۸, دوشنبهبراساس آماری که از سوی مسئول مؤسسه حفاظت از قربانیان ارایه شده است، در دوره حکومت وحدت ملی ۸۰ حمله علیه هزارهها صورت گرفته است. همه این حملات هدفمند بوده و قربانیان آن افراد ملکی هزاره بوده اند. این مؤسسه غیرسیاسی و غیرانتفاعی است و در کنار جمع آوری آمار قربانیان، خانواده های قربانی اینگونه حملات را در بخش های صحی و آموزشی کمک می کند.
در این حملات براساس آمار مؤسسه حفاظت از قربانیان، ۱۱۰۰ تن کشته شده و ۲۶۰۰ تن دیگر زخم برداشته اند. به گفته مسئولان این مؤسسه، همه این حملات «ماهیت قومی و مذهبی» داشته اند.
آیا این کشتارها «نسل کشی» است؟
سازمان ملل متحد پس از این حمله خواهان پایان بخشیدن به اینگونه حملات شد. ریچارد بنت، گزارشگر ویژه ملل متحد در امور حقوق بشر در افغانستان این حمله را از جمله «جرایم بین المللی» خواند.
سازمان عفو بین الملل نیز این حمله را «حمله سیستماتیک توسط داعش» خواند، اما هیچ کلمهای از «نسل کشی» در بیانیه های این سازمان به کار نرفته است.
ملل متحد و سایر نهادهای حقوق بشری هنوز مسئله «نسل کشی هزارهها» را به رسمیت نشناخته اند. محکمه جزایی بین المللی که مسئولیت رسیدگی به قضایای «نسل کشی» را دارد هنوز در باره کشتار هزاره ها تحقیق نکرده است. حقوق دانان میگویند به رسمیت شناختن «نسل کشی» روند بسیار زمانگیر و طولانی است و هنوز راه درازی تا رسیدن به این مرحله در پیش است.
در سال ۱۹۴۸ سازمان ملل متحد کنوانسیون منع و مجازات جرم نسل کشی را تصویب کرد. براساس این کنوانسیون، نسل کشی جرم بین المللی شناخته شد و کشورهای امضأ کننده آن، ملزم به منع و مجازات این جرم شدند.
براساس این کنوانسیون، کشتن اعضای یک گروه، وارد کردن صدمات جسمی یا روحی شدید به اعضای گروه، تحمیل عمدی نوعی از شرایط خاص زندگی به هدف نابودی فزیکی بخش یا کل گروه، تحمیل اقدامات جهت جلوگیری از زاد و ولد و انتقال اجباری کودکان یک گروه به گروه دیگر، نسل کشی خوانده شده است.
داکتر سیما سمر که در گذشته به عنوان رئیس کمیسیون حقوق بشر افغانستان و وزیر دولت در امور حقوق بشر کار کرده است، به این باور است که این کشتارها «حرکت به نسل کشی» است. او روز جمعه ۷ اکتوبر ۲۰۲۲ در برنامه آشتی دویچه وله گفت: «این حمله [کشتار در آموزشگاه کاج] یکی از حرکتهای جنوساید یا نسل کشی به شمار میرود.»
حکیم نعیم استاد در دانشگاه آریزونا شمالی در گفتگو با دویچه وله گفت، «کشتار سیستماتیک هزارهها» از دوره امیر عبدالرحمان خان شروع شده و تاکنون ادامه دارد.
زمانی که امیر عبدالرحمن خان حکومت مرکزی را تشکیل داد و هزارهها با او بیعت نکردند، او به سرکوب این گروه قومی دست زد که به باور برخی تحلیلگران «آغاز کشتار سیستماتیک» هزارهها بود.
احسان قانع، حقوقدان و عضو شبکه تحلیلگران افغانستان میگوید در زمان عبدالرحمن خان کشتار هزارهها آغاز شد و این آخرین مرحله از «اقدام نسل کشی» است. او میگوید پس از کشتار گسترده هزارهها، مرحله کشتار متوقف شد و مرحله انکار آغاز شد و سپس به مرحله آزار و اذیت رسید. به باور او در حکومتهای بعد از عبدالرحمان به صورت دوامدار تحمیل برده فروشی، کارهای اجباری، مالیات اجباری و کوچ اجباری بر هزارهها ادامه یافت.
به گفته آقای قانع، مرحله کشتار هزارهها در دوره اول حاکمیت طالبان در مزار شریف بار دیگر اتفاق افتاد. او میگوید پس از دور اول طالبان کشتار کاهش یافت، ولی انواع دیگر از نشانههای «نسل کشی» ادامه یافت. آقای قانع میگوید: «در صورتی که محکمه جزایی بین المللی تحقیقات خود را در این مورد آغاز کند، اسناد کافی برای اثبات این که این کشتارها نسل کشی است، وجود دارد.»
برخیها استدلال میکنند که نسل کشی زمانی به وقوع میپیوندد که قربانیان بسیار زیاد باشند؛ مانند نسل کشی یهودیها در جنگ دوم جهانی و یا هم نسل کشی در رواندا که قربانیان آن به میلیونها تن میرسید. اما احسان قانع حقوق دان و عضو شبکه تحلیلگران افغانستان به دویچه وله گفت: «این یک سوء تفاهم است و از لحاظ حقوقی تعداد [قربانیان] مهم نیست. عمل و قصد و نیت مهم است.»
در همین حال برخی از کارشناسان به این باور نیستند که این کشتارها به هدف «نسل کشی هزارهها» انجام میشود. عبدالبصیر استاد دانشگاه و فعال اجتماعی در برنامه آشتی/پخلاینه دویچه وله گفت تهدیدها و حملات در افغانستان تنها متوجه یک قوم نیست. او تأکید کرد که اقوام مختلف در افغانستان هدف چنین حملات بوده و قربانی داده اند.
عامل این حملات کیست؟
هرچند مسئولیت بیشتر حملاتی را که علیه هزارهها صورت میگیرد، گروه دولت اسلامی یا داعش به عهده میگیرد، اما فعالان حقوق بشر میگویند که پیش از طالبان و داعش نیز کشتار هزارهها وجود داشته و اعضای این گروه قومی کشته و زخمی شده اند.
داکتر سمر به این باور است که در این حملات کشورهای بیرونی نیز دخیل اند، اما او تأکید میکند: «همیشه نباید خارجیها را مقصر بدانیم. متأسفانه در داخل افغانستان کسانی که فکر میکنند دفاع از اسلام وظیفه آنها است، این کار را انجام میدهند.»
اما آقای نعیم میگوید که نسل کشی هزارهها در افغانستان ریشه تاریخی دارد: «بعد از عبدالرحمن خان هم بر بنیاد همان تفکر، استراتیژی و پالیسی کشتار سیستماتیک و تبعیض علیه هزارهها تداوم پیدا کرد که این هم میتواند شامل جنوساید باشد.»
چگونه میتوان از این حملات جلوگیری کرد؟
پس از هر حمله این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان جلو این حملات را گرفت. برخیها تأکید میکنند که باید حکومتها مسئولیت بگیرند و مانع ورود مهاجمان به مناطق هزاره نشین شوند. برخی دیگر بر ظرفیت دفاع خودی هزارهها تأکید دارند.
داکتر سمر اما میگوید افغانستان در سال ۲۰۰۳ به محکمه جزایی بین المللی پیوسته و این محکمه مسئولیت دارد تا تمام حملات بر اهداف ملکی را مورد تحقیق قرار دهد و عاملان این حملات را به عدالت بکشاند. او تاکید کرد: «محکمه جزایی بین المللی باید در افغانستان مداخله کند.»
خانم سمر میگوید محکمه جزایی بین المللی زمانی میتواند این موارد را بررسی کند که حکومتها اجازه دهند. او گفت: «جمهوریت داکتر غنی متأسفانه مانع [این محکمه] شد.» او میگوید اداره طالبان در حال حاضر در قبال این حملات باید «پاسخگو» باشد.
به باور خانم سمر، برای جلوگیری از این حملات، مستندسازی بسیار مهم است. او گفت: «طالبان که در قدرت هستند باید مجرمان را مجازات کنند.»
احسان قانع میگوید در صورتی که «نسل کشی هزارهها» به رسمیت شناخته شود، جامعه جهانی مکلف به حفاظت از هزارهها میشود و این میتواند در جلوگیری از حملات بیشتر بر هزارهها کمک کند.
آقای نعیم تأکید کرد که «نسل کشی هزارهها» باید به رسمیت شناخته شود، زیرا به باور او این موضوع به همه مردم افغانستان کمک میکند که تاریخ خود را بشناسند و یک مرحله بسیار خونین تاریخ خود را قبول کنند. به عقیده او این آغازگر عدالت در افغانستان میشود.