1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

انتظار طاقت‌فرسای خبرنگار افغان در ایران برای پذیرش در آلمان

۱۴۰۱ دی ۶, سه‌شنبه

یک خبرنگار افغان که با خانواده‌اش به ایران مهاجر شده، مدت‌هاست که در تلاش انتقال به آلمان است اما هنوز موفق نشده است. او می‌گوید که عرصه زندگی برای مهاجران افغان در ایران روز به روز تنگ‌تر می‌شود.

https://p.dw.com/p/4LS0e
عباس رضایی با خانم و فرزندانش
عباس رضایی با خانم و فرزندانشعکس: MAS

طالبان تازه به دروازه‌های هرات رسیده بودند که عباس رضایی با خانواده‌اش به ایران مهاجرت کرد. او در هرات مدیر رادیو و تلویزیون "میهن" بود. او می‌گوید: «همان وقت از اوضاع مشخص بود که طالبان بار دیگر بر افغانستان مسلط می‌شوند. به همین دلیل من تصمیم گرفتم خانواده‌ام را به جای امنی برسانم.»

او قبل از آن هم در هرات از سوی افراد ناشناس مورد حمله قرار گرفته بود: «در آن زمان خدا به من رحم کرد و فقط زخمی شدم. می‌دانستم که اگر طالبان افراطی به قدرت برسند، این بار جان سالم به در نمی‌برم.»

وقتی طالبان در پانزدهم آگست سال ۲۰۲۱ دوباره قدرت را تصرف کردند، رضایی تلاش کرد خانواده‌اش شامل روند تخلیه شود. مقامات، فعالان و خبرنگاران بسیاری از افغانستان فرار می‌کردند و به ایران می‌رفتند. او می‌گوید: «از طریق دوستانم با سازمان خبرنگاران بدون مرز در آلمان تماس گرفتم. آنها فهرستی از خبرنگاران را تهیه کرده بودند که به مرور زمان ویزا گرفتند و به آلمان و دیگر کشورهای اروپایی رفتند، اما من ماندم و هنوز هم خبری نیست.»

مرتبط: آرزوهای برباد رفته دختر ورزشکار افغان در ایران

او می‌گوید که هنوز نتوانسته پاسخ مثبت بگیرد. بارها با هماهنگ کننده‌ها تماس گرفته است. آنها فقط به او گفته اند که باید صبر کند؛ چراکه این روند طول می‌کشد. او گاهی ناامید می‌شود، اما چاره‌ای جز انتظار ندارد.

از زمانی که به ایران رفته، علاوه بر انتظار طاقت‌فرسا برای رفتن به آلمان، اوضاع در ایران نیز فشار مضاعفی بر این خانواده وارد می‌کند. رضایی می‌گوید دختر و پسرش اجازه ندارند درس بخوانند: «بحث اقامتی خبرنگاران افغان در ایران یک مشکل است. مشکلات دیگر بیکاری، بی‌پولی، بی‌سرنوشتی اولادها و آینده‌ای ناروشن است.»

نمایی از اتاقی که در آن زندگی می کنند
نمایی از اتاقی که در آن زندگی می کنندعکس: MAS

دخترش مایده در افغانستان تازه به فاکولته طب وارد شده بود. او قصد داشت داکتر شود و به جامعه خود خدمت کند. همزمان یکی از فعالان جامعه مدنی در عرصه خدمات صحی برای زنان در کشورش بود.

مایده در حالی که اشک در چشمان حلقه زده بود و تلاش می‌کرد جلوی گریه خود را بگیرد، به سوی پدرش نگاه کرد و گفت: «پدرم در افغانستان برای خودش آدم مشهوری بود. ما خانه و زندگی داشتیم. حالا اینجا در وضعی بسیار بد زندگی می‌کنیم. تمام آرزوهایم نقش برآب شد.»

مرتبط: تاثیر درگیری‌های مرزی بر وضع افغان‌ها در کشورهای همسایه

وقتی در مورد برادر کوچک‌ترش پرسیدم، پدرش جوابی نداد. اما مایده افزود: «او برای کمک در تامین خرج خانواده کار می‌کند. یک نوجوان افغان که حالا باید مکتب می‌رفت، می‌آموخت و از زندگی‌اش لذت می‌برد، آواره شده و باید در غم نان خانواده‌اش باشد.»

اشک مجالش نداد و با چشمان گریان گفت: «همه آرزوهای من و خانواده‌ام با آمدن طالبان برباد رفت. من تازه بورسیه تحصیلی روسیه را گرفته بودم. یک سال زبان روسی خواندم. در شفاخانه برای زنان کار می‌کردم. حالا اینجا در ایران هیچ امیدی به آینده ندارم و در کنج خانه نشسته ام.»

نگرانی‌های این خانواده وقتی بیشتر شد که مادر در سالگرد یک سالگی تصرف قدرت توسط طالبان سکته کرد و راهی شفاخانه شد. کبری رضایی، همسر عباس رضایی می‌گوید: «نگران آینده اولادهایم در ایران هستم. اینجا هیچ آینده روشنی برایشان نمی‌بینم. نمی‌دانم در این اوضاع چطور می‌توانم برای شان به خوبی مادری کنم. مطمئن هستم در آلمان حتی اگر من نباشم، با فرزندانم انسان دوستانه برخورد می‌کنند.»

نمایی از آشپزخانه خانواده رضایی در کنج اتاقی که در آن زندگی می کنند
نمایی از آشپزخانه خانواده رضایی در کنج اتاقی که در آن زندگی می کنندعکس: MAS

مرتبط: «در شش ماه گذشته ۱۰۰۰ طفل افغان از ایران اخراج شده اند»

این خانواده مجبور بود در اوج بحران اقتصادی، با نداشتن بیمه صحی، هزینه‌های درمان او را تامین کند. اعتراضات اخیر مردمی در ایران اوضاع را برای این خانواده دشوارتر ساخته است. تا جایی که حالا دیگر حتی از بیرون رفتن برای خریدن نان خشک نیز هراس دارند. عباس می‌گوید: «مهاجران افغان از هر دو جانب مورد تبعیض قرار می‌گیرند. هم معترضان و هم حکومت با آنان برخورد مناسبی ندارند. گزارش‌های تایید نشده ای از بازداشت مهاجران افغان در کوچه و بازار خبر می‌دهند. مخصوصا برای من که خبرنگار بودم، حالا وضع دشوارتر شده و هر لحظه‌ام با هراس می‌گذرد.»

عباس که حالا در خانه‌ای کوچک و محقر در حومه شهر تهران زندگی می‌کند، نمی‌داند چه باید بکند: «همه ما در یک اتاق کوچک زندگی می‌کنیم. امکانات رفاهی برای خانواده‌ام اصلا وجود ندارد. این وضع برایم غیرقابل تحمل شده است. نمی‌دانم چند ماه یا سال دیگر را باید منتظر باشم تا بالاخره بتوانیم به کشور مقصد مان آلمان برسیم؟»

وحید پیمان، یکی از دوستان خبرنگار وی که حالا ساکن آلمان است و در روند تخلیه خبرنگاران افغان از ایران بسیار تلاش کرده، با سازمان خبرنگاران بدون مرز در آلمان در تماس است. او می‌گوید: «خبرنگاران زیادی هستند که ما نتوانستیم برای شان کاری بکنیم. ولی آقای رضایی یکی از افراد واقعاً مستحق است که در شرایط بسیار دشواری با خانواده‌اش زندگی می‌کند.»

وی اضافه کرد: «هرچند در روند تخلیه خبرنگاران افغان اشتباهات زیادی صورت گرفته و مشکلات زیادی وجود دارد، اما ما همه تلاش خود را می‌کنیم تا این روند با شفافیت و به درستی پیش برود.» او هم نمی‌داند که عباس و خانواده‌اش چه مدت زمان دیگری باید منتظر باشند.