دو آلمانی شرقی در راس عالیترین مقام های دولتی
۱۳۹۱ فروردین ۴, جمعهبارک اوباما، نخستین رییس جمهور سیاه پوست ایالات متحده امریکا است. یوآخیم گاوک، رییس جمهور و انگلا مرکل رییس حکومت فدرال از شرق آلمان هستند. هرسه مقام چه مشترکاتی دارند؟ هرسه مقام متعلق به یک اقلیت اجتماعی اند.
همانقدر اندک که از انتخاب اوباما درسال 2008 بدینسو مناسبات میان سیاهان وسپیدها در ایالات متحده امریکا تغییر خورده است، به همان مقدار اندک، از آغاز دوران صدارت مرکل بدینسو درسال 2005، مناسبات میان آلمانی ها درشرق و درغرب تغییر خورده است.
با چنین دریافتی است که به عین ترتیب انتخاب یواخیم گاوک، رییس جمهور جدید آلمان فدرال که ازلحاظ اجتماعی درجمهوری دموکراتیک آلمان کمونیستی پرورش یافته است، این مناسبات را تغییر نمی دهد. انتخاب دوتن از شرق آلمان برای دو عالیترین مقام های دولتی آلمان بیانگر اهمیت زندگی ودرنتیجه درک اهمیت آن مناطقی است که قبلاً جمهوری دموکراتیک آلمان خوانده می شدند. نگاهی به آمارها ونظرپرسی ها به روشنی نشان می دهند که با چه آهستگیی وضع ذهنی وعینی تغییر می خورد. بیکاری درشرق باقریب بالاتر از دوازده درصد ، دوچند بیکاری درغرب ( 6.9درصد) است. این تفاوت بزرگ ازاوایل سالهای 1990 بدینسو بیشتر ترشده است.
بسیاری خود را شهروندان طبقه دوم احساس می کنند
درست بیست سال بعد از اتحاد آلمان نیز، بازهم تفاوت ها در درآمدها بسیار زیاد اند. کسانی که بین بحیره شرق و زاکسن کارمی کنند فقط 85 درصد حقوق ومعاشات کسانی را به دست می آورند که دربین هامبورگ ومونشن کارمی کنند.«ازجانب دیگر ارزش واقعی حقوق بازنشستگی یا تقاعد درشرق تا قریب 89 درصد ارزش حقوق بازنشستگی درغرب تغییر خورده است». این مسئله از یک سند دیوانسالاری آلمان روشن می شود که با عنوان «گزارش سالانه درمورد وضع وحدت آلمان در سال 2011» انتشار یافته است وبدون افتخار هم این مسئله را نادیده تلقی نمی کند. اما کسانی که این تحولات را تجربه می کنند ازکاهش بطی تفاوتهای مالی خوشنود نیستند ، بلکه آن را همچون زیان کشیدن غیر عادلانه در می یابند.
چنین ناامیدی ها پیوسته در نظر پرسی ها بازتاب می یابند. پژوهش هایی که از میانه سال های 90 بدینسو به صورت منظم صورت گرفته اند، حاکی از آن اند که دو سوم باشندگان شرق آلمان کمبود عدالت اجتماعی را احساس می کنند. " موسسه النسباخ" ، دریافته است که 20 سال پس از فروافتادن دیوار بین شرق وغرب نیز ، 42 درصد باشندگان آنجا خود را شهروند طبقه دوم احساس می کنند. همهء این ارقام از آغاز صدارت انگلا مرکل درسال 2005 بدینسو در ذات خود تغییر نخورده اند. هیچ علامت آشکاری وجود ندارد که اکنون با آغاز کار ریاست جمهوری یواخیم گاوک کدام تحولی به وجود آید.
ارتقای مقام یکی و ناکامی دیگری
درکنار این، نگاهی از بیرون به اوضاعی که این دو مقام دولتی به بلند ترین مناصب رسیده اند، حایز ارزش می باشد. گاوک که برای سالیان زیادی رئیس ادارهء دوسیه های "شتازی" یا دستگاه استخبارات جمهوری دموکراتیک آلمان پییشین بود، از استعفای کریستیان ولف رییس جمهور سلف اش سود برد. گاوک در انتخابات ریاست جمهوری سال 2010 نسبت به ولف آرای کمتری گرفته بود. درآن وقت هم هرگاه رای گیری دربین مردم صورت می گرفت، گاوک بنابر توانایی های فکری وقدرت سخنوری اش به مثابه یک الهیات شناس پروتستانت می توانست پیشی گیرد. اما اصول ورسوم مدون ایجاب می نماید تا رییس دولت در آلمان ازجانب مجمعی متشکل از نمایندگان پارلمان فدرال و 16 ایالت آلمان انتخاب گردد. جالب آنست که انگلا مرکل صدراعظم آلمان فدرال اصولاً می خواست مانع این همشهری آلمان شرق اش گردد، اما او مجبور شد دراین قسمت به فشارهای حزب دموکرات آزاد آلمان ( اف دی پی) تسلیم گردد که متحدش درحکومت ائتلافی می باشد .
انگلا مرکل درزمان حکومت هلموت کهل یا به عبارت دیگر "صدراعظم اتحاد" ، مسیر ارتقا را از وزارت خانواده وبعداً وزارت محیط زیست شروع کرد وتا دبیرکلی حزب دموکرات مسیحی آلمان وسپس ریاست آن رسید. او درکنار قریحهء سیاسی ای که داشت، مدیون رسوایی جمع آوری اعانه برای حزب توسط هلموت کهل حامی اش می باشد . در اواخر سالهای 1990 معلوم گردید که او به ارزش ملیون ها مارک برای حزب اش اعانه غیرقانونی جمع آوری کرده است. او بدین ترتیب درمهمترین بحران مالی وسیاسی حزب دموکرات مسیحی ( سی دی یو) دست به مانور زد. افزون براین ولفنگ شویبله جانشین کهل به حیث رییس حزب، و وزیر دارایی کنونی نیز دراین رسوایی دست داشت و مرکل که درقضیه مقصر نبود، توانست ازاین وضع سود ببرد.
همه وزرای مرکل از غرب اند
هردو شخصیت آلمان شرقی با آنکه عالیترین مقامات دولتی را تصدی می کنند وبا همه دستاوردها واهلیت شخصی ای که دارند در ناکامی های عالیترین مقامات دولتی سلف شان که از غرب آلمان بودند، سهیم اند.
هرگاه مرکل وگاوک صرف برمبنای استعداد و ویژگی های شخصیتی شان به مقام صدارت می رسیدند ویا اینکه به کاخ ریاست جمهوری راه می یافتند، همه پرسی ها درمورد رضایت از دموکراسی واحساس خود را ارزشمند یافتن، به احتمال قوی نزد آلمانی های شرقی بسیار مثبت می بود. درآن صورت می بایست منطقاً درهمه ساحات اجتماعی شمار بیشتر آلمانی ها با پیشینهء شرقی بودن، درموقعیتهای رهبری قرار می داشتند.اما ازچنین چیزی خبری نیست.
هیچ یک از 14 زن ومرد وزیر درکابینه مرکل صدراعظم آلمان فدرال ازشرق آلمان نیستند. ومانند سیاست در اقتصاد ورسانه ها هم چنین چیزی وجود ندارد. رئیس هیچ یک از 30 مهمترین تصدی آلمانی که در شاخص بورسهای آلمان ( داکس)، جایگاه خاصی دارند، از شرق آلمان نیستند. حتا اگر به هیات عامل توسعه یافتهء شرکت " گلوبل پلیر" بنگریم، به این نتیجه می رسیم که با شخص تورستن یوورکس، در شرکت بیمه مونشن موسوم به " مونشنر روک فرزیشرونگ گزلشافت" تنها یک مدیر پیشینه آلمان شرقی دارد. عین وضعیت درموسسات بزرگ رسانه یی وجود دارد. از پایان سال 2011 بدینسو، با تقرر خانم کارولا ویله، در رادیوی " میتل دویچه روند فونک" ، اولین ناظم عمومی یک رسانه عامل المنفعه دارای پیشینه آلمان شرقی می باشد. سردبیری قریب به اتفاق همه روزنامه های مهم راکه درشکل دادن به افکار عامه اهمیت دارند، درمجموع آلمانی های غربی دردست دارند.
فقط تغییرات اندکی به وجود آمده اند
نتیجه پس از 22 سال وحدت دولتی واضحاً هشدار دهنده است. هرجا جستجو کنید، به مشکل می توانید نخبه ای از شرق آلمان بیابید. انگلا مرکل صدراعظم آلمان فدرال و یواخیم گاوک رییس جمهور آلمان فدرال چیزی مانند استثنا درقاعده اند. با توجه به اهمیت مقامهای شان اینها استثنا های کاملاً ویژه یی اند که این امر نباید به نتیجه گیری غلط منجر گردد. این کشور زیر رهبری ایشان به هیچ صورت فرصت هایی بیشتری برای شهروندان با پیشینهء آلمان شرقی به وجود نیاورده است .
مارسل فورستناو / رسول رحیم
ویراستار: مهرنوش انتظاری