تحليلگران:" ایران طالبان والقاعده را برغرب ترجیح می دهد"
۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبهرييس جمهور احمدي نژاد که در کنار رييس جمهور کرزي سخن ميگفت، افزود: "آنها (غربيها) با امنيت کشور ما، با پيشرفت ملتهاي ما مخالف اند. براي اين که بشکنند ملتهاي ما را حاضر اند صدها ميليارد هزينه کنند، البته فکر ميکنند که چند برابر اين را ميتوانند درآمد داشته باشند از اين اقدامها، اما من مطمين هستم که همهي آنها در برابر ملتهاي منطقه، به خصوص ملت افغانستان شکست خواهند خورد".
ايران در عين زماني که بر روابط خوب خود با افغانستان تاکيد کرده، همواره حضور نيروهاي خارجي در افغانستان را "اشغال" توصيف نموده اند.
در همين حال، تحليلگران معتقد اند که ايران همانند پاکستان، در امور افغانستان مداخله ميکند.
نصر الله ستانکزي، استاد دانشکدهي حقوق در دانشگاه کابل ميگويد:" ايران خود را مستحق ميداند که در امور داخلي افغانستان به دو جهت مشخص کند. يکي، در طول سي سال ساحهي نفوذ داشته در افغانستان و علناً مداخله داشته و علناً عمل کرده. اين تقريباً به يک سياست علني در ايران تبديل شده. مسالهي دوم اين است که دشمن استراتژيک ايران، امريکا است و اين در مجاورتاش قرار گرفته، هم در ايران و هم در عراق".
برخي مقامهاي نيروهاي ايتلاف از کشف و ضبط سلاحهاي ساخت ايران در کشور خبر داده اند. با اين حال، تاهنوز دولت افغانستان وجود سلاحهاي ايراني در نزد طالبان را تاييد نکرده است.
به دليل دشمني ديرينهي ايران با غرب خصوصا امريکا، برخي تحليلگران معتقد اند که ايران با طالبان و حزب اسلامي ممکن است روابطي داشته باشد.
ولايت هرات که در مرز با ايران قرار دارد، در تابستان سال جاري شاهد موج گستردهاي از فعاليتهاي تروريستي بود، اما اين گروههاي تروريستي در اندک زماني، برچيده شدند و سازماندهندگان آن نيز دستگير گرديدند يا کشته شدند.
ستانکزي ميافزايد: "(ايران) بايد با حزب اسلامي روابط تنگاتنگ داشته باشد که تجارب گذشته در طول سي سال هم دارد و در زمان طالبان هم داشت. و اين هم دور از امکان نيست، که با طالبان و حتا القاعده رابطه داشته باشد؛ چنانچه خانم ايمان (دختر اسامه بين لادن) حضورش در تهران، نشاندهندهي اين است که ايران بايد با القاعده هم رابطه داشته باشد".
اين درحالي است که ايران طالبان و القاعده را، دشمنان فکري و منطقهاي خود ميبيند. در زمان حکومت طالبان، روابط ايران با طالبان و القاعده پرتنش بود. همچنان، برخي گروههاي تندرو در صدد تضعيف ايران شيعي در منطقه است تا ايران را به عنوان کشوري تعيينکننده در جهان اسلام، ضربه بزنند.
سيف الدين سيحون، استاد اقتصاد در دانشگاه کابل ميگويد: "به عقيدهي من يک بعد هراس افگني توجهاش ايران هم است. من حتا معتقد هستم که برخي از نيروهاي هراسافگن منطقه که اينها حمايت عربستان سعودي و نيروهاي تندرو منطقهاي را دارند، يک بخشي از سياستهاي شان عليه ايران و سياستهاي فرهنگي ايران و پيشرفتهاي اقتصادي و اجتماعي ايران هم است، که در حقيقت القاعده يک دشمن بالفعل ديگري هم در منطقه دارد".
به اين دليل، برخيها معتقد اند که نيروهاي غربي در مبارزه با تروريزم، باعث شکست دشمن منطقهاي ايران در منطقه، خصوصا افغانستان ميگردد. ولي، ستانکزي به اين باور است که ايران در تقابل با غرب، طالبان و القاعده را دشمن استراتژيک خود نميبيند.
ستانکزي ميافزايد: "القاعده و طالبان شايد از لحاظ تاکتيکي و سليقهاي دشمن باشد براي ايران، اما از لحاظ استراتژيک به هيچ وجه. چرا، اينها هم گروپهاي اکستريميست (تندرو) و فنديمنتاليست (بنيادگرا) هستند، و رژيم حاکم در ايران هم يک رژيم بنيادگراي حقيقي است".
موقف افغانستان؟
تحليلگران معتقد اند که با وجود مداخلات آشکار کشورهاي همسايه، دولت افغانستان بر روابطه دوستانهي خود تاکيد کرده است.
رييس جمهور کرزي در کنفرانس خبرياش با احمدي نژاد در کابل گفت: "مثل هر کشور ديگر، افغانستان نميخواهد که از افغانستان عليه همسايههاي افغانستان کار (استفاده) شود. همچنان نميخواهد که همسايهها در افغانستان با ديگران درگير باشند. روابط ما با ايران روابط خاص دوستي و برادري و نهفته در هزاران سال کلتور (فرهنگ) مشترک بين دو کشور است".
در زمان جنگهاي داخلي، ايران به گروههاي مذهبي بيشتر تمرکز داشت. در زمان طالبان، ايران از حاميان جبههاي بود که عليه طالبان ميجنگيد. اما اکنون، به گفتهي ستانکزي، ايران به جز وهابيها، با تمام گروهها ارتباط دارد.
اما ستانکزي ميگويد افغانستان همواره در مورد مداخلات کشورهاي منطقه سکوت کرده، و در صورت بروز تنش، توانايي حفظ استقلال خود را ندارد.
ستانکزي ميگويد: "به هيچ وجه افغانستان بيطرفي خود را حفظ کرده نميتواند. چرا، از لحاظ استراتژيک موافقتنامههايي دارد با ايالات متحدهي امريکا، موافقتنامههايي دارد با انگلستان، موافقتنامههايي دارد با ناتو. و اينها متحدين استراتژيکاش هستند. خود امريکاييها به وضاحت ميگويند که ما اينجا استراتژيک آمدهايم".
روابط اقتصادي
ايران بعد از پاکستان، دومين کشوري است که بيشترين روابط اقتصادي را با افغانستان دارد. هرچند اين روابط بيشتر يک طرفه است، اما به باور تحليلگران اقتصادي، بخشي از نيازمنديهاي مردم افغانستان را رفع ميکند.
سيحون ميگويد: "تاکنون از روابط اقتصادياي که در حد روابط همکاري بين مردمها است، گاهي پاکستان از اين اهرمها استفاده کرده، اما ايران به عنوان حربه از مسايل و ارتباطات اقتصادي خود استفاده نکرده، ايران بيشتر ازمهاجرين و اينها (استفادهي سياسي کرده)، گاهي تنگناهها و محدوديتهاي را ايجاد کرده".
اما به باور سيحون، پروژههاي کلان اقتصادي ايران-افغانستان مانند فعالسازي بندر چابهار، ميتواند در عرصهي سياست نيز تاثيرگذاري داشته باشد.
سيحون ميگويد؛ هرچند در بسياري بخشها مواد ايراني براي افغانستان به صرفه تمام ميشود، اما سطح تبادلات اقتصادي، زياد گسترش نيافته است.
سيحون افزود: "واقعيت امر اين است که حضور عوامل غربي در افغانستان مانع همکاريهاي گستردهتر ايران و افغانستان شده است. جاي شک نيست. ولي خوب از يک جهت اينها مانع شدند، از طرف ديگر تمايل ايران هم براي همکاريها ضعيف شده. اما ايران هم ناگزير است که اين همکاريها را با افغانستان انجام بدهد، بنا به مشترکات، بنا به همسايگياي که ما با ايران داريم".
عارف فرهمند، کابل
ویراستار: یاسر