ترور با سکس - تجاوز جنسی به مثابه سلاح جنگی در کانگو
۱۳۹۶ مرداد ۱۶, دوشنبهعاملان جرم اعضای گروه های بی شمار ملیشه ئی در شرق کانگو و همینطور اردوی کانگو می باشند. هدف آن ها این است که مردم را دچار رعب و ترس گردانند تا آن ها منطقه ای را که سرشار از معادن با ارزش است، ترک گویند. پیامد این کار برای زنان وحشتناک می باشد.
در شفاخانه دنیس موک ویگ داکتر بیماری های زنانه، زنان را با آله تناسلی کاملاً دریده شده و با فیستول ها یا زخم های عمیق چرک دهنده تداوی می کند. این قربانیان کنترول ادرار و مواد غایطه شان را از دست می دهند، به طور دایمی از جامعه طرد می شوند و دچار ضربه روانی شدید می گردند.
زنان جوان لباس های رنگی چاپدار بر تن و چادرهای رنگی بر سر دارند و بر بلندی های سبز در برابر خانه ای زرد رنگ نشسته اند. آن ها پُچ پُچ می کنند و می خندند.
این تصویری از یک قریه جمهوری دموکراتیک کانگو است، مانند هر قریه دیگر این کشور. اما طبیعی بودن این صحنه فریبنده است. هر زنی در این گروه های کوچک زندگی وحشتناکی را از سرگذشتانده است.
یکی از این زنان به نام ماری می گوید: «ساعت ده شب بود که آن ها آمدند. آن ها ما را بیدار کردند و شروع به حمله با کارد بالای اطفال و پدر شان کردند. پنج مرد بر من تجاوز کردند و خانه ام را به آتش کشیدند.»
این مردان که ماری با لحن نا مشخص از آن ها سخن می گوید، می تواند به هر گروه ملیشه ئی متعلق باشد که ده ها تای آن ها در کانگوی شرقی هراس و دهشت می پراگنند. این خانه زرد که دیده می شود اقامتگاهی برای قربانیان تجاوز جنسی است.
یوستینه مسیکا می گوید: «ملیشه ها تجاوز جنسی را همچون سلاح جنگی مورد استفاده قرار می دهند. آن ها به قریه ها داخل می شوند و بر همه زنان حمله می کنند. آن ها می خواهند قدرت شان را به مردان نشان بدهند، تا کاری علیه شان کرده نتوانند.»
یوستینه مسیکا این اقامتگاه را در حاشیه شهر ولایتی گوما ساخته است. وی و سازمانش به نام "سینرجی" از پانزده سال به اینسو از قربانیان قساوت های باور نکردنی مراقبت می کنند.
هونورا تاکیتسندی می گوید: «وقتی که آن ها برایت بگویند که تو زیباترین زنان جهان استی، فاجعه شروع می شود. آن ها ترا در بین یک جمعیت مردم به یک صلیب می بندند، سرت به طرف پائین می باشد، ران هایت را از هم دور می کنند. در چنین وضعیتی بر تو تجاوز جنسی می کنند. جمعیت مردم آن ها را تشویق می کنند و دوار دورت می رفصند.»
هونوراتا کیتسندی، یک وقت به خوشی ازدواج نموده و مادر پنج طفل و معلم بود. تا اینکه این فاجعه در سال ۲۰۰۱ اتفاق افتاد. شورشیان هوتو از روندا بر قریه او حمله کردند و او را با خود بردند.
هونوراتا کیتسندی می گوید: «من زن همه و زن هیچ کس بودم. هرکسی که می خواست نیاز جنسی اش را ارضا کند، بر ما زنان حمله می نمود.»
در افریقا زنان حامی خانواده ها و قریه های شان استند. آنها در مزارع و در خانه کار می کنند و از مردان و اطفال شان غمخواری می نمایند. اما در کانگو آن ها برای هر مردی که سلاح دارد، در حد یک غنیمت جنگی تنزل یافته اند. چنانکه داکتر دنیس موک ویگ می گوید: «وقتی که سخن از تجاوز جنسی در میان است، آدم ها به طور نورمال می توانند تصویری را به نظر در آورند که با یک زن چه صورت می گیرد. اما در اینجا این لغت سازگار نیست. شاید بهتر باشد از ترور جنسی سخن گفته شود. من نمی دانم. آدم باید یک واژه تازه برایش بیابد، چونکه تجاوز جنسی با آن خوانائی ندارد.»
هونوراتا کیتسندی بعد از اختطاف برای مدت ۱۸ ماه در جهنم بوده است. بی شمار مورد تجاوز قرار گرفته است. قساوت های قیاس نا پذیر را از سرگذرانده است.
هونوراتا کیتسندی می گوید: «من دیده ام که آن ها برای آنکه ببینند آیا کارد شان تیز هست، کودکی را گرفته اند و به دو نصف قطع کرده اند و به مادر این طفل گفته اند: گریه نکن، کارد ما تیز است.»
بعد از دو سال او توانست از نزد شکنجه گرانش فرار کند. وی که آن وقت ۴۹ سال داشت، ۳۵۰ کیلومتر را از طریق بته زارها پیمود. پیوسته از نزد این جنگجویان خونخوار به اصطلاح جنگ کانگو در حال فرار بود. او از مرض سفلیس و چهار مرض نسائی دیگر رنج می برد و در شفاخانه "پانزی" واقع در بوکاوو معالجه شده است. دنیس موک ویگ موسس این شفاخانه می گوید: «من زنانی را معالجه می کنم که نابود گردیده بودند. آن ها مورد تجاوز قرار گرفته بودند، شکنجه شده بودند و در مهبل شان شلیک شده بود. وحشتناک است. زنانی که برچه تفنگ به شکم شان خورده بود و آلات تناسلی شان سوخته بود.»
این بی رحمی ها و قساوت با نسل کشی در روندا هنگامی آغاز شد که یک میلیون مهاجر نیز با ملیشه های به شدت مسلح به کانگو آمدند. از آن زمان به بعد قتل، آتش زدن و تجاوز جنسی نیز شروع شد. زنان به صورت خاص مورد این مظالم قرار گرفتند، اما استثنا نبودند. استیفن کیگوما هنوز یک نواجوان بود که ربوده شد و پیوسته مورد سو استفاده قرار می گرفت.
استیفن کیگوما می گوید: «وقتی که خلاص می شدند، مرا به جای دیگری می بردند. من نمی توانستم دیگر راه بروم. در آن وقت من آرزو می کردم، کاش به جای این کار مرا می کشتند.»
سازمان های امدادی تخمین می کنند که از هر چهار کانگوئی یکی آن چنین کاری کرده است. کریس دولان رئیس پروژه مهاجران در کشور همسایه اوگندا می گوید که او دقیقاً نمی تواند ارزیابی کند، زیرا بسیاری قربانیان سکوت می کنند.
کریس دولان می گوید: «قربانی یک خواری و ذلت کامل را تجربه کرده است. بسیاری دیگر خود را مرد نمی شمارند. این امر به ویژه در جامعه ای دشوار می باشد که مردان باید موقف برتر داشته باشند.»
کانگو این شهرت غم انگیز را دارد که دژ تجاوز جنسی جهان باشد. شمار قربانیانی که زنده مانده اند، ۲۰۰ هزار نفر تخمین می شود. سال ها نیاز است تا آثار شوم جسمی و روانی این قربانیان التیام یابد. تومینی در آن وقت فقط ۱۴ سال داشت که او را یک ملیشه جاهل به نام پیرو مسیح اسیر کرد.
تومینی می گوید: «آن ها زنانی را که مقاومت می کردند، نابود می نمودند. یکی را گلو می بریدند و در یک قبر دستجمعی می انداختند. دیگری را زنده در آب جوش می جوشاندند و یا بدنش را آتش می زدند.»
تومینی نیز مورد تجاوز و اختطاف قرار می گیرد. بعد از چند هفته او حامله می شود. اما ولادت وی دچار مشکل می شود. این دختر جوان روزها درد می کشد تا اینکه یکی از شورشیان مهبلش را با قمه می برد و کودک را بیرون می کشد. تومینی می گوید: «وضع صحی من پیوسته خراب تر می شد. دیگر نمی توانستم ادرار و مواد غایطه ام را نگاه دارم. اختطاف کننده ام تصمیم گرفت مرا به بوته زار ببرد. ما دایم راه می پیمودیم. سرانجام او مرا گذاشت و خودش رفت. من باز هم تنها راه می پیمودم تا به خانه رسیدم.»
بعداً به شفاخانه آمد. زخم های عمیق چرک دهنده در آله تناسلی تومینی به وجود آمده بود. داکتر موک ویگ می گوید که این زخم ها یک پیامد طبیعی تجاوز جنسی دستجمعی و یا ضرباتی است که در حین ولادت به وقوع می پیوندند.
داکتر موک ویگ می گوید: «مشخصه این بیماری جریان بدون کنترول ادرار و مواد غایطه می باشد. بوی بد شدیدی را که با آن همراه ست می توان تصور کرد. این تازه شروع کار است. وقتی که از تجاوز جنسی سخن به میان آید، به زودی با ابتلا به ویروس مرض ایدز (اچ آی وی) پیوند می یابد و قربانی خود به خود بدنام می شود.»
فیستول ها یا زخم های عمیق چرکین را می توان موفقانه عملیات کرد، اما بدنامی باقی می ماند. به خصوص طفلانی که بعد از یک تجاوز جنسی به دنیا می آیند، از جامعه مطرود می گردند. به این ترتیب تمام جماعت ویران می گردد.
ناکاسی ویفینی که یک پرستار است می گوید: «جنگ و خشونت باج خود را از همه ما می گیرد. امروز روستاها مورد حمله قرار گرفته اند، به زودی شهر نیز به این وضعیت مبتلا می شود. ما همه دچار ضربت روحی استیم. ما از خود سوال می کنیم: آیا ما فردا زنده استیم و یا مرده؟»
مینوا یک شهر بزرگ در کانگو است. حمله بر مردم در آنجا پنج سال پیش توجه بین المللی را به خود جلب کرد. یک خانم بدون ذکر نامش می گوید: «سه مرد بر من تجاوز کردند. دوتای شا از جلو و سومی گفت که او نمی خواهد کثافتش را در جائی بگذارد که دیگران گذاشته اند. او از پشت مرا گرفت. من فکر می کردم که باید بمیرم.»
عاملان این جنایت عضو کدام گروه ملیشه ئی نبودند، بلکه سربازان منظم اردوی کانگو بودند که آن وقت از ناکامی شان علیه جنبش شورشی قوی "ام ۲۳" مایوس شده بودند.
یک سرباز بدون ذکر نامش گفت: «این حقیقت دارد که ما در آنجام بر مردم تجاوز کرده ایم. یک زن را می گیری، حبسش می کنی و هرچه دلت می خواهد با او می کنی. گاهی که خلاص می شوی او را می کشی. و بعد طفلش را می کشی. تو تجاوز می کنی و ادامه می دهی.»
سربازان در صورتی که از آن ها نام گرفته نشود، بسیار علنی و آزاد از دهشت در مینوا قصه می کنند. این کار را آن ها با آگاهی و یا امر افسران شان انجام می داده اند.
سرباز دیگری بدون ذکر نامش می گوید:
«من به تنهائی بر ۵۳ زن تجاوز کرده ام. من نمی دانم چند ساله بوده اند. کلان ها بین ۳۰ تا ۴۰ ساله و خردترها شاید از کودکان سه تا پنج و شش ساله.»
پس از خشم و انزجار بین المللی در مورد تجاوز جنسی دستجمعی ۳۹ تن از نظامیان به قسم نمایشی به محاکمه کشانده شدند. این محاکمه نمایشی پنج ماه دوام کرد و کاملاً یک نمایش مضحک بود. فقط دو سرباز ساده برای یک مورد تجاوز جنسی مقصر دانسته شدند. همه افسران برائت گرفتند. پیامد این معافیت از جزا ویرانگر است.
دوکتور موک ویگ می گوید: «همه قریه ها را ترک گفته اند. مردم فرار می کنند و عامل آن تجاوزات جنسی است. آن ها همه چیز شان را رها می کنند، زمین های شان، حیوانات شان و همه را. کسانی که در معادن کار می کردند، قطع نظر از اینکه معدن طلا باشد، یا جست و یا کولتان، آنجا ها را رها کرده اند. آن ها می گویند که نمی توانم اینجا باقی بمانم زیرا من باید بترسم که زنم و یا دخترم شاید مورد تجاوز قرار گیرد.»
داکتر موک ویگ می گوید که به این ترتیب جنایتکاران به هدف شان می رسند. «خشونت جنسی در جنگ یک سلاح است برای تصاحب منابع غنی مواد خام در منطقه. این سلاح ارزان و همینطور ویرانگر مانند یک بمب است.»
رئیس جمهور جوزف کابیلا برای آنکه تا اندازه ای شهرت کانگو را ترمیم کند، در سال ۲۰۱۴ یک مشاور خاص زنانه برای خشونت جنسی تعیین نمود. جینی مابوندا در اکتوبر گذشته اعلام کرد که شمار کسانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، از آن زمان تاکنون کاهش یافته و به نصف رسیده است. مددگارانی مانند یوستینه ماسیکا در مورد این اعلام تاکنون اظهار نظری نکرده است.
یوستینه ماسیکا می گوید: «برای آنکه خشونت علیه زنان متوقف شده بتواند، ما طالب دو چیز استیم: صلح و عدالت» کانگو از هردو خواست متذکره بسیار دور است.
لیندا اشتودا/ ر. ر.