تصویر: دختر افغان، از مهاجرت تا پیلوت نظامی
صفیه فیروز از زمانی که کودکی مهاجر بود آرزوی پرواز را در سر داشت. او حالا در کشورش پیلوت شده است. وی دومین پیلوت زن در قوای هوایی اردوی افغانستان است که با طیاره های نظامی می تواند پرواز کند.
رویای کودک مهاجر
شمار زنانی که در اردوی افغانستان خدمت می کنند هنوز هم بسیار کم است. اما زنان در قوای هوایی این کشور در سال های اخیر دست آوردهای زیادی داشته اند. صفیه فیروز که زمانی یک دختر افغان در مهاجرت بود، پس از فروپاشی رژیم طالبان، دومین پیلوت زن در اردوی افغانستان است که اجازه پرواز دارد.
زوج پیلوت
کپتان صفیه فیروز با یک پیلوت دیگر ازدواج کرده که در قوای هوایی افغانستان وظیفه دارد. این زوج در یک بخش با هم کار می کنند.
پروازی مشترک
این بانوی ۲۷ ساله حالا می تواند با طیاره های "سی ۲۰۸" ترانسپورتی قوای هوایی افغانستان نیز پرواز کند و نیروهای اردوی این کشور را در مبارزه با هراس افگنی حمایت نماید. وی برخی اوقات با همسرش در یک طیاره پرواز می کند.
پیلوت جوان
این پیلوت جوان که دومین پیلوت زن در افغانستان می باشد، در مرکز آموزشی قوای هوایی در هرات ثبت نام کرد و در سال ۲۰۱۵ از آنجا فارغ شد. همراه با وی ۱۲ زن دیگر نیز در این مرکز آموزش دیدند.
پیلوت مادر
سفیه فیروز و همسرش کپتان محمد جوان نجفی دو سال قبل با هم ازدواج کرده اند و یک دختر کوچک هشت ماهه به نام نرگس دارند.
شمار اندک زنان پیلوت
در میان اردوی ۱۹۵ هزار نفری افغانستان، فقط ۱۸۰۰ زن خدمت می کنند. در این میان شماری در قوای هوایی وظیفه دارند. تنها دو پیلوت زن می توانند با طیاره های نظامی پرواز کنند که دومی اش کپتان سفیه فیروز می باشد.
اولین پیلوت زن
کپتان نیلوفر رحمانی پس از ۳۰ سال، اولین پیلوت زن بود که در سال ۲۰۱۳ در قوای هوایی اردوی ملی افغانستان پرواز کرد و از این نیروها در میدان های نبرد حمایت نمود.
نیلوفر در جبهات جنگ
کپتان نیلوفر رحمانی در جریان جنگ در جبهات به نیروهای امنیتی افغان اکمالات رسانده و همچنان مسئولیت انتقال نیرو و زخمی ها و کشته های این نیروها را با طیاره به دوش داشته است.
پیلوت دیروز، فقیر امروز
اما زنان پیلوت سابق در افغانستان سرنوشت انوده باری را تجربه کرده اند. یکی از آنان جگرن شرمیلا است که به گفته خودش در هند و روسیه رشته انجینیری پرواز را خوانده و در اردوی افغانستان خدمت کرد؛ اما حالا در شهر قندهار گدایی می کند.
پایانی غم انگیز
جگرن شرمیلا و شوهر معیوبش که زمانی دگروال بود، شب و روزشان را در غریبی و فقر سپری می کنند.