"جرم اخلاقی"، اتهام اکثر زنان زندانی در افغانستان
۱۳۹۲ فروردین ۲۰, سهشنبهمریم 21 ساله به دلیل خشونت از خانه شوهر فرار می کند، اما با خشونت بدتر رو به رو می شود. او از سوی کسی مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد که قرار بود به او کمک کند. همین که مرد پیش روی تلویزیون می نشیند و تفنگ اش را روی میز کناری می گذارد، مریم از فرصت استفاده می کند، چنگ می اندازد و تفنگ را به دست می گیرد. ابتدا بر سر متجاوزش شلیک می کند و سپس میله تفنگ را به سوی خودش می چرخاند.
مریم با کمرویی چادرش را پس می کند تا جاهای زخم ناشی از اصابت مرمی را در پوست سر تراشیده شده اش نشان بدهد. وقتی به خود شلیک کرد، دیگر نفهمید چه شد تا این که خود را در شفاخانه یافت: «سه روز بعد، به هوش آمدم که در شفاخانه ام».
مریم را از شفاخانه به پایگاه پولیس و از آنجا به زندان اصلی زنان در کابل به نام زندان بادام باغ فرستادند. او یکی از 202 زندانی است که بیشتر شان به اصطلاح "به جرم اخلاقی" دوره حبس شان را سپری می کنند. بسیاری آنها در جستجوی عدالت در قضایای خشونت خانوادگی بوده و یا کوشش کرده اند که از خشونت فرار کنند، اما به این زندان افتاده اند.
افغانستان زیر فشار جامعه بین المللی در تقویت حقوق زنان پیشرفت هایی داشته است. در زمان طالبان دختران از رفتن به مکتب محروم شدند، همه زنان مجبور شدند برقع بپوشند و تنها با همراهی یکی از اعضای مرد خانواده می توانستند از خانه بیرون شوند. اما با وجود پیشرفت های سال های اخیر، جامعه افغانستان به شدت محافظه کار باقی مانده و بسیاری قضایا توسط شوراهای محلی فیصله می شود که در آنها غالباً حقوق زنان نقض می گردد.
هیچ جایی شاهد بهتر از زندان بادام باغ کابل نیست که شش سال قبل توسط حکومت ایتالیا ساخته شد. به گفته ظریف جان نایبی، رییس زندان بادام باغ، بیش از یک سوم 202 زندانی در این بازداشتگاه به دلیل ترک شوهر، خودداری از ازدواج با کسی که خانواده می خواسته است و یا ترک خانه پدر و فرار با یک مرد دیگر، به زندان محکوم شده اند. دوره زندان برخی از آنها هفت سال است. دیگر زندانیان به اتهام هایی چون سرقت، حمله بر کسی یا اتهام های مربوط به مواد مخدر زندانی هستند. دو زن به جرم قتل زندانی اند.
شماری از این زنان حامله بوده اند که به زندان افتاده اند و شماری هم با کودکان خرد سال شان در زندان به سر می برند. به گفته رییس زندان، 62 کودک با مادران زندانی شان در بادام باغ زندگی می کنند. پیش از ساخت این زندان، زندانیان زن در زندانی با اتاق های سمنتی نگهداری می شدند و شماری از آنها در پلچرخی به سر می بردند، جایی که یک هزارو300 مرد نیز زندانی اند.
در بادام باغ در اتاق هایی که برای چهار تن ساخته شده، شش زندانی به سر می برند. مریم سه ماه گذشته را در یکی از این اتاق ها سپری کرده است. او اصلا نمی داند که چرا زندانی شده، اتهام هایش چیست و چه زمانی آزاد می شود: «من هنوز به محکمه نرفته ام. فقط انتظار می کشم».
براساس یک گزارش سازمان ملل که ماه گذشته نشر شد، هرچند فرار از خانه یا سر باز زدن از ازدواج اجباری خلاف قانون نیست، اما محکمه ها معمولاً زنانی را که از خشونت های خانوادگی فرار کرده اند، به «قصد به انجام زنا» محکوم کرده است که "جرم اخلاقی" عنوان می شود.
جنرال امیر محمد جمشید، رییس عمومی زندان های افغانستان می گوید که در سراسر این کشور 650 زن زندانی اند و «بسیاری ازآنها به دلیل ارتکاب جرایم اخلاقی زندانی شده اند».
زبیده اکبر، بنیانگذار سازمان "حیدر" که برای تامین حقوق زنان مبارزه می کند و برای دفاع از زنان زندانی در محکمه وکیل می فرستد، می گوید زنان غالباً وقتی در جستجوی تامین عدالت در قضایای خشونت اند، با ریسک زندانی شدن مواجه اند.
خانم اکبر می گوید: «هنوز در بسیاری جاها تصورات نسبت به زن ها یکسان است، قوانین قبیله یی تنها قوانینی اند که از آنها پیروی می شوند و در بسیاری جاها در مورد اساسات حقوق زنان، هیچ چیزی تغییر نکرده است». به گفته او، در جامعه مردسالار افغانستان حتا وقتی یک زندانی زن پیش قاضی می رود، به او گفته می شود که باید برود و با شوهرش بسازد و تقصیر از زن است.
کودکان زنان زندانی در بادام باغ در فضای باز کوچکی که در پشت دیوار زندان وجود دارد، بازی می کنند. در کنار این محل بازی، زنان لباس های شسته شده شان را آویزان کرده اند. بالکونی با روزنه های کوچک و میله های فولادی، محلی است که زندانیان می توانند آنجا سگرت بکشند.
رییس زندان بادام باغ می گوید که زندانیان در جریان هفته در چندین کورس آموزشی مانند سوادآموزی ابتدایی و پیشه هایی چون دست دوزی شرکت می کنند تا بعد از تکمیل دوره زندان، حرفه ای را آموخته باشند. زندانیانی که حاضر شده اند با خبرگزاری اسوشیتد پرس صحبت کنند، نخواستند نام کامل شان افشا گردد.
نوریه یکی از این زندانیان، می گوید می خواست محکمه برود و از شوهرش طلاق بگیرد. پدر و مادرش او را وادار کرده بودند که با این مرد ازدواج کند: «می خواستم طلاق بگیرم، اما نمی گذاشت من بروم. من هرگز نخواسته بودم که با او ازدواج کنم. من کسی دیگر را دوست داشتم، اما پدرم مجبورم کرد. او تهدید کرد که اگر با این مرد ازدواج نکنم، مرا می کشد».
نوریه ادامه می دهد: «وقتی به محکمه رفتم که طلاق بگیرم، به جای این که طلاقم را بدهند، مرا به فرار از خانه متهم کردند». همچنان، مردی که نوریه می خواست با او ازدواج کند، نیز زندانی گردید.
وقتی نوریه به محکمه رفت، نمی فهمید که حامله است. پسرش در زندان زاده شد. شوهر نوریه وقتی فهمید که خانمش حامله است، به او پیشنهاد کرد که برگردد و اتهام هایش را پس می گیرد، اما نوریه این پیشنهاد را رد کرد: «او حالا از من می خواهد خانه برگردم، زیرا پسرش پیش من است. اما من گفتم، نه».
خانم دیگری که هفت ماه است در زندان بادام باغ به سر می برد، می گوید از شوهر معتاد به مواد مخدرش فرار کرده است. وقتی پدرش او را مجبور کرد که پس به خانه شوهر برگردد، او با مرد دیگری رفت. این خانم 20 ساله می گوید: «من درمانده و بیچاره بودم و باید به جایی می رفتم. او (مرد) گفت که به من کمک می کند. اما او کمک نکرد و ترکم نمود. من رفتم به محکمه و عصبانی بودم. می خواستم که آن مرد و شوهرم محکوم شوند، اما به جای آنها، خودم را به شش سال زندان محکوم کردند. من دوباره به محکمه رفتم تا استنیاف خواهی کنم، اما این بار من را به هفت و نیم سال زندان محکوم کردند».
فوزیه 60 ساله کهنسال ترین زندانی در بادام باغ است. او که قبلاً هفت سال را در زندان گذرانده، از میله های زندان به بیرون ذل زده و در مورد 10 سال زمان باقی مانده حبس اش فکر می کند. او به جرم قتل شوهر و عروس اش به 17 سال زندان محکوم شده است.
فوزیه بدون این که احساساتی از خود تبارز دهد، ساده قضیه را بیان می کند: «از یک اتاق به اتاق دیگر رفتم و دیدم که آنها (شوهر و عروس) باهم عمل جنسی انجام می دهند. یک چاقوی کلان پیدا کردم و هردویشان را کشتم».