حالت دفاعی پولیس مذهبی در عربستان سعودی
۱۳۹۱ مهر ۲۶, چهارشنبهاستناد عربستان به سوره نهم قرآنکریم در مورد «امر بالمعروف و نهی عن المنکر» است. یعنی امر کردن به آنچه واجب یا مستحب است و مانع شدن از آنچه حرام یا مکروه است. بر مبنای چنین برداشتی است که پولیس مذهبی در عربستان سعودی تشکیل شده است تا اعمال و رفتار مردم را نظارت کند.
از آنجایی که تقوی در تجارت و بازار همیشه به درستی رعایت نمی شود و با ترفندهای کوچک مورد تهدید قرار دارد، پولیس مذهبی خود را در حول و حوش بازارها متمرکز ساخته است. این موضوع تنها منحصر به عربستان سعودی نیست، بلکه در برخی دیگر کشورهای اسلامی نیز وجود دارند.
دعوت به امر خیر با ضرب چماق
محمد ابن عبدالوهاب ( 1703- 1792 میلادی) تنها با امربالمعروف اقتصادی راضی نمی شود. بنیانگذار وهابیت که اکنون مذهب دولتی در عربستان سعودی است، می خواست هموطنان اش در سایر بخش های زندگی نیر در راه "معروف" بروند. بنابراین قبلاً در قرن هجدهم میلادی یک گروه ناظران امور دینی تشکیل شد تا علیه کسانی اقدام کند که از راه "معروف" یا راه صواب و حلال و مستحب گمراه می شوند.
از سال 1918 به این سو، این گروه به یک نهاد جا افتاده ارتقا یافته است که در حقیقت پولیس دینی می باشد. در دهه های بعدی قدرت این پولیس مذهبی بیشتر افزایش یافت. با اینهم این قدرت وابسته به اوضاع سیاسی است. در صورتی که نیروهای محافظه کار در قدرت باشند، قدرت پولیس مذهبی نیز بیشتر می گردد و هرگاه افرادی با فکر لیبرال بر سر کار باشند، این پولیس معتدل تر می گردد.
حالا پولیس مذهبی عربستان حدود 4500 کارمند دارد. این پولیس را یک سلسله منابع ناشناخته به طور داوطلبانه حمایت می کنند. موضوع مرکزی مورد توجه این ها زنان است. آنها می بایست قواعد اکیدی را در قسمت پوشش زنان مراعات کنند. این پولیس همچنان روابط میان زن و مرد را نظارت می کند و از نظر وهابیت زنان باید حجاب را اکیداً مراعات کنند.
مفتش عقیده و ایمان زیر فشار قرار دارد
از ده سال به این سو عربستان سعودی می خواهد استفاده از این پولیس را محدود کند. پس از محدودیت هایی که قبلاً بر صلاحیت های پولیس دینی وضع شده بود، اکنون این صلاحیت ها محدودتر می شود. تا حال اگر پولیس مذهبی می توانست شهروندان عربستان سعودی را بازداشت نموده و از آنها بازجویی کند، دیگر این کار را انجام داده نمی تواند. در عوض آنها، این کار را باید پولیس رسمی انجام دهد. برای بازجویی، متهمان باید به مقام های بالاتر معرفی گردند.
مینو پرویشافت، اسلام شناس در شهر مونستر آلمان می گوید قدرت در حال نوسان پولیس مذهبی در عربستان سعودی ناشی از تنش های ایدیولوژیکی است که این کشور در حال حاضر از سر می گذراند. او در گفتگویی با دویچه وله گفت: «یک تناقض واضح بین سنت و تجدد وجود دارد. از یک طرف (عربستان سعودی) می خواهد یک قرائت ناب از وهابیت در اسلام را نمایندگی کند، از جانب دیگر این کشور نفت خیز تلاش نیز می کند تا خود را مدرنیزه کند (عصری سازد) و خود را با تجدد در مقیاس جهانی پیوند دهد».
در میان سنت و تجدد
پرویشافت می گوید این تشنج ها و به ویژه مباحثه در مورد نقش پولیس دینی تا اندازه ای به گذشته بر می گردد: «این مباحث پس از جنگ خلیج بین سال های 1990 و 1991 به قسم اصلاحات سیاسی شروع شد. از این به بعد شهروندان عربستان سعودی خواهان مشارکت بیشتر می گردند».
این مساله به کاخ پادشاه نیز سرایت کرد، البته با تاخیر. بنابراین شورایی که به نهاد پارلمان در اروپا مشابهت دارد، روی کار آورده شد. البته این شورا وظیفه قانون گذاری نه، بلکه وظیفه مشورتی دارد. این توسعه بطی است و به قدر لازم سریع نیست تا تحول را ممکن گرداند. به این جهت که «خانواده سلطنتی می بایست پیوسته حمایت نیروهای محافظه کار قدرتمند را به دست آورد، و این بیانگر آن نیز می باشد که تا کجا جنگ منافع در این کشور قوی است».
پرویشافت می گوید بحث ها تحت تاثیر بهار عربی یک بار دیگر داغ گردید. عربستان سعودی با همان مشکلاتی سر و کار دارد که شهروندان سایر کشورهای عربی را به خیابان ها کشاند. به گفته او، «در این جا به طور خاص مردم نگاری نقش دارد».
همین اکنون کسانی که جوان می باشند به مشکل در جامعه برای خود جایی دارند. این مساله در قسمت کار نیز مطرح می باشد. پرویشافت می گوید: «در این زمینه عربستان سعودی با چالش های بزرگی رو به رو است. شاید در آن حدی که در مصر یا تونس به صورت توده وار این اعتراض ها سرکشیدند، بنا بر ثروت نفتی ای که عربستان سعودی دارد، چنین کاری در این کشور کمتر به آسانی ممکن باشد. با این هم فشار اعتراض های خیابانی را حکومت به خوبی احساس می کند».
اخلاق و محرومیت
رنجش خاطر ناشی از کنترول شدید رفتار زن و مرد نیز مشکل به وجود می آورد. سلیمان ادونیا که در اریتره به دنیا آمده است و در سال های 1980 هنگامی که کودک بود به عربستان سعودی آمده است، چندین سال را در این کشور سپری کرد و در سال 1990 دوباره آنجا را ترک گفت. بر مبنای این تجربه هایش او در سال 2009 قصهء طولانی را با عنوان «عاقبت عشق» انتشار داد که در آن به روابط عاشقانهء دو نواجوان پسر و دختر پرداخته می شود. به طور خاص در این کشور جوانان از الگوهای اخلاقی حاکم رنجه می شوند. «این به دلیل آن است که زن و مرد جداً از همدیگر دور نگهداشته می شوند. نبود جنس مخالف در همه موارد، نه تنها احساس تنهایی را به وجود می آورد، بلکه همچنان موجب محرومیت احساسی، عاطفی و روانی می گردد».
همچنان در عربستان سعودی شمار هرچه بیشتر جوانان بدان نیاز دارند تا مطابق به برداشت خود شان زندگی کنند ومناسبات با جنس مخالف را بریک مبنای تازه قرار دهند. البته دراین راه موانع نهایت بزرگی وجود دارند. اما عشق اقتضا می کند که علی رغم آن باید جنبید.