حزب سوسیال دموکرات آلمان در آزمون زمان
۱۳۹۶ دی ۲۷, چهارشنبهپس از انتخابات ماه سپتمبر سال گذشته و ناکامی گفتگوهای مقدماتی میان چهار حزب سوسیال مسیحی و دموکرات مسیحی، حزب سبزها و حزب دموکرات های آزاد، بار دیگر بحث تشکیل «ائتلاف بزرگ» توسط اتحاد سوسیال و دموکرات مسیحیان و حزب سوسیال دموکرات آلمان مطرح گردید. اکنون درست همین مورد سبب مشاجرات شدیدی در درون حزب سوسیال دموکرات آلمان گردیده است. شمار زیادی از اعضای این حزب به صراحت مخالفت خود را در مورد تشکیل این ائتلاف اعلام نموده اند و شماری به شمول سران ارشد این حزب در دیدگاه قبلی خویش تجدید نظر نموده و خواهان تشکیل چنین ائتلافی می باشند.
برای درک بیشتر این وضعیت نگاه کوتاهی به تاریخ این حزب می افگنیم.
حزب سوسیال دموکرات آلمان قبل و در جریان جنگ دوم جهانی توسط نازی ها ممنوع اعلام گردید، از دشواری های دو جنگ جهانی عبور کرد و در برابر یک رویداد جاسوسی مقابله نمود. این حزب دشواری های خیلی شدیدی را سپری کرده است. پس از تشکیل حکومت فدرال آلمان تا اکنون سه عضو ارشد این حزب که کهن ترین و سنتی ترین حزب در آلمان به شمار می رود، به کرسی صدرات آلمان رسیده اند.
احزاب محافظه کار آلمان درخواست تعدیل نتایج مذاکرات مقدماتی را رد کردند
در میانه قرن نوزدهم، آلمان با دگرگونی ها و وضعیت وخیمی مواجه بود. صنعتی شدن و در عین زمان افزایش نفوس سبب گسترش فقر شدیدی در میان شهروندان این کشور گردید. اعتراض ها به بی عدالتی های اجتماعی و نابرابری میان مالکان کارخانه ها و کارگران روز تا روز بیشتر می گردید.
«حزب سوسیالیست کارگران آلمان» از جمله اولین احزابی بود که به دفاع از حقوق کارگران و قشر نیازمند جامعه پرداخت. بنابراین، حزب سوسیالیست کارگران آلمان خارچشمی بود در برابر زمامداران امپراتوری آن زمان آلمان. در آن مقطع تاریخ آلمان اجتماعات و همایش های این حزب توسط قوانینی ممنوع گردید، اما با آنهم محبوبیت این حزب در میان مردم روز تا روز بیشتر می گردید.
سال ۱۸۹۰ حزب کارگران سوسیالیست آلمان اسم خود را به حزب سوسیال دموکرات آلمان تغییر داد. این حزب قدیمی ترین حزب آلمان به شمار می رود. پس از پایان جنگ اول جهانی برای نخستین بار رسماً در تحولات سیاسی آلمان فعالیت خود را آغاز کرد. در جمهوری وایمار و اولین مرحله دموکراسی پارلمانی آلمان حزب مذکور در جایگاه اپوزیسیون قرار گرفت. سال ۱۹۱۸ حق رأی دهی برای زنان تصویب گردید، آنچه که حزب سوسیال دموکرات از آغاز بر آن پافشاری داشت.
پس از گذشت چندین سال وضعیت بی ثبات سیاسی و بحران اقتصادی در جهان سبب گردید که حزب کارگران ناسیونال سوسیالیست آلمان به رهبری آدولف هیتلر به قدرت برسد.
در این زمان اعضای بیشمار آرمانگرای حزب سوسیال دموکرات آلمان که از این کشور فرار نکردند، در اردوگاه های کار اجباری آلمان نازی جان خود را از دست داده و یا اعدام گردیدند.
هنس کوینه از مرکز تحقیقات دموکراسی دانشگاه گوتینگن تجربه های آن زمان حزب سوسیال دموکرات آلمان را در شکل گیری برداشت های سوسیال دموکرات ها خیلی مؤثر دانسته می گوید:
"حکایت تاریخی حزب سوسیال دموکرات این است که در تاریک ترین زمان های تاریخ دیکتاتوری آلمان، نیروی مقاومت دموکراتیک بوده است. این حزب در چنان زمان تاریک نیز مواضع خود را حفظ کرده بود.»
سال ۱۹۶۹ حزب سوسیال دموکرات به قدرت سیاسی در حکومت رسید و با حزب دموکرات های آزاد آلمان تشکیل ائتلاف نمود. ویلی برانت به عنوان اولین عضو ارشد سوسیال دموکرات ها مسئولیت صدارت آلمان را به دوش گرفت.
اختلافات درون حزبی سوسیال دموکراتها در مورد «ائتلاف بزرگ»
ویلی برانت حین صدارت اش بر سیاست تنش زدایی میان کشورهای عضو پیمان وارسا تأکید داشت. چنانچه زانو زدن وی به تاریخ هفتم دسمبر ۱۹۷۰ در برابر بنای یادبود " شورش های جمعی وارسا" یکی از اقدامات تاریخی وی به شمار می رود.
شورش جمعی و یا شورش گیتوی وارسا، اعتراضات عمومی ای بود که در سال ۱۹۴۳ توسط نیروهای نازی ها به طور خونینی سرکوب گردید و این رویداد در سرتاسر جهان یکی از رویداد های خونین آن زمان به شمار می رود.
توماس پوگونتکه رئیس انستیتوت مطالعات احزاب از دانشگاه دوسلدورف نیز این عملکرد ویلی براند را یکی از رویدادهای مهم تاریخ معاصر آلمان خوانده گفت:
"بدون شک سیاست های اروپای شرقی برانت یکی از دستاوردهای چشمگیر حزب سوسیال دموکرات آلمان پس از جنگ دوم جهانی شمرده می شود. یعنی زخم های پیامد جنگ را التیام بخشیدن و با واقعیت های سیاسی زیستن؛ یعنی پذیرفتن حقیقت تقسیم اروپا، از دست دادن مناطق شرقی و تقسیم آلمان به شرق و غرب."
ویلی برانت در قبال این سیاست های خود جایزه صلح نوبل را دریافت نمود. اما صدارت وی در سال ۱۹۷۴ به گونه غیرمنتظره پایان یافت. زیرا گونتر گویلاومِ یک تن از افراد مورد حمایت وی به عنوان جاسوس آلمان شرقی افشاء گردید و در پی این رویداد برانت از کرسی اش استعفا داد. هلموت شمیت وزیر اقتصاد آن زمان جانشین او گردید.
در ادامه در سال ۱۹۹۸ حزب سوسیال دموکرات بار دیگر با آزمون دیگری مواجه گردید و پس از انتخابات و آغاز صدارت گیرهارد شرودر پس از ۱۶ سال صدارت هلموت کهول، شرودر تغییرات بنیادی را به شمول " آجندای ۲۰۱۰" در ساختار کشور وارد نمود. از جمله کاهش رقم بیکاری و نیز کاهش کمک های اجتماعی و همچنان تجویز معاش پایین برای کاهش بیکاری.
با آنکه نتایج اقتصادی احتمالاً برنامه های شرودر را تأیید خواهند کرد، اما رأی دهندگان همیشگی این حزب از برنامه های او مأیوس گردیدند. شاخه چپ این حزب انشعاب نمود و به جانشین حزب پیشین رسمی آلمان شرق پیوست.
در سال های اخیر حزب سوسیال دموکرات آلمان در ائتلاف بزرگ به رهبری انگلا مرکل نیز مجبور گردید تا در مواردی کوتاه بیاید. با وصف آن اگر مؤفق گردید تا برنامه های خود را در حکومت نیز عملی سازد، در پایان انگلا مرکل از آن سود برد.
مذاکرات مقدماتی برای تشکیل ائتلاف حاکم در آلمان با خوشبینی ادامه دارد
علاوه بر این باخت های پیهم در انتخابات ایالتی و تغییرات پیهم در ریاست این حزب و نیز مبارزه میان جناح های سوسیال دموکرات، این حزب را در بیرون به یک حزب سرگردان و درهم و برهم به نمایش گذاشته است. چنانچه احزاب دیگر به شمول حزب چپ و حزب راستگرای بدیل برای آلمان از این وضعیت به شدت منفعت بردند.
پس از انتخابات اخیر آلمان حزب سوسیال دموکرات به صراحت اعلام نمود که بار دیگر حاضر به تشکیل ائتلاف بزرگ نمی باشد؛ اما اکنون سران ارشد این حزب مجدداً بر تشکیل ائتلاف بزرگ تأکید دارند. اینجا این سوال مطرح می شود که حزب سوسیال دموکرات تا چه حدی می تواند در برابر آرمانهایی که سالها برای آن مبارزه کرده است، وفادار باقی بماند؟
توماس پوگونته از دانشگاه دوسلدورف به این باور است که هر موردی می تواند ممکن باشد. او می افزاید:
"اکنون این حزب در میان خواست و آرمانی که به عنوان اپوزیسیون می توانست خود را دوباره جمع و جور کند و اجبار تشکیل ائتلاف بزرگ درگیر می باشد. به باور من هنوز کاملاً روشن نیست که آیا اعضای بنیادی این حزب این خواست سران خود را می پذیرند یا خیر؟ احتمال اینهم می رود که نتیجه به شدت به ناکامی رهبری حزب تمام شود."
نویسنده: رالف بوزِن/ ع.ف/ ن.ف