روایت جوان افغان که در سوء قصد ناروی زخمی شد
۱۳۹۰ مرداد ۳, دوشنبهکاظمی دو سال پیش به امید یافتن محیط امنی از افغانستان به ناروی آمد. اکنون او درجمله دهها قربانی ای می باشد که بعد از سوء قصد دو گانه علیه ساختمان های حکومتی و اردوگاه تفریحی جوانان در بستر شفاخانه می باشد. در این سوء قصدها دست کم 93 تن جان باختند.
حسین کاظمی جوان 19 ساله مهاجر افغان در ناروی، روز یکشنبه ضمن مصاحبه ای در بستر بیماری گفت: "من درافغانستان خطرات زیادی را ازسرگذشتانده ام، اما این بدترین تجربه ای بود که در زندگی من اتفاق افتاده است". او با همه خاطرات دهشت انگیزی که از این حادثه دارد، بازهم نسبت به ناروی نظر مثبتی دارد و می گوید: "من در ناروی خوبی های زیادی دیده ام، خیلی خوبیها".
در اردوگاه تفریحی سازمان جوانان سوسیال دموکرات ناروی که روز جمعه 22 جولای، مورد سوء قصد و قتل عام قرار گرفت، فرزندان مهاجران و آورگان زیادی وجود داشتند. تیراندازی به سوی جوانان در این جزیره هنگامی آغاز شد که این جوانان تازه از یک بازی فوتبال خلاص شده بودند. در آنجا جوانانی از افغانستان، گرجستان، مناطق کردستان ترکیه و عراق، سریلانکا، سومالیا، لبنان و سایر کشورها با همدیگر مسابقه می دادند.
این مهاجران درچشم سوء قصد کننده چون خاری بودند. ناروی در سالهای گذشته شمار زیادی از افراد را از مناطق جنگی به حیث پناهنده قبول کرده است. شخص مظنون به سوء قصد که بازداشت شده است، دراعلامیه 1500 صفحه یی اش علیه یک جامعه چندین فرهنگی و برضد مهاجران مسلمان سخن رانده است. احتمال می رود همین امر دلیل اقدامش باشد.
کاظمی می گوید که ضارب در آنجا به مشخصات نژادی و دینی خاصی توجه نمی کرد. او می گوید: "به نظر می رسید که او می خواهد همه را بکشد وکسی نجات نیابد". حسین کاطمی این حرفها به کمک برادرش که گفتارش را ترجمه می کرد، بیان داشت.
وقتی که این حادثه اتفاق افتاد، کاظمی در کافه تریا بود. بعداً صدای انفجارات و فریادها برخاست. او با گروهی از کسانی که در آنجا بودند سراسیمه بیرون گریختند و بدون آنکه بدانند چه می کنند برای ده دقیقه در جنگل دویدند. هنگامی که ازنفس افتادند، به ساحل پر ازصخره های سنگی رسیدند. در آنجا بود که او با چشمان وحشتزده دوستانش مواجه شد. دست کم او یک بار مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود و به احتمال زیاد آنهم هنگامی بوده است که او در کافه تریا بود. کاظمی می گوید: "پایم خون آلود بود. من هیچ متوجه نشده بودم. من بیشتر می خواستم تا جانم را نجات بدهم".
البته حسین وقت آن را نداشت تا زخمش را ببندد. ضارب پیوسته آنها را دنبال می کرد و با سلاحش به آنها شلیک می کرد. نوجوانان می توانستند در پشت صخره ها پنهان شوند و یا اینکه خود را به آب سرد بیاندازند و 600 متر را شنا کنند تا از این جزیره به خشکی اصلی برسند.
کاظمی هردو کار را کرد. او خود را بر زمین انداخت تا گلوله ها رد شوند وبعداً در حالی که شنا را نیاموخته بود ، خود را به آب انداخت. او به زیر آب رفت و از صخره ای محکم گرفت تا غرق نشود. ضارب پیوسته شلیک می کرد. در این حال کاظمی حساب کرد که قریب 20 جوان شرکت کننده در اردوگاه تفریحی یا مرده و یا به حالت مرگ در آب شنا می کنند.
کاظمی کوشید ادای مرده را درآورد. ضارب از او چشم برداشت و متوجه گروهی از دوشیزگان شد که درساحل گریه و فریاد به راه انداخته بودند. او صدای چند شلیک دیگر را شنید، سپس سروصداها به خاموشی گرایید. پس از آن برای نیم ساعت دیگر او بیصدا در ساحل افتاده بود، تا اینکه پولیس ها آمدند و ضارب را دستگیر کردند.
کاظمی با گشاده رویی و خندهایش به نوجوان کاملاً صحتمندی می ماند. با اینهم او تنها با کمک برادر و دست سالمش می تواند لحاف را به کناری بزند تا زخمهای مرمی را در ران و کری پایش نشان بدهد. در بازوی چپش نوارای است که بر زخم مرمی پیچیده شده است. کاظمی می گوید: "داکتر گفته است که من می توانم راه بروم . اما امشب بازهم باید عملیات شوم". با اینهم او می افزاید: "من قوی هستم".
درپاسخ به این سوال که آیا او حالا نارویژیها را خطرناک می داند، قاطعانه جواب رد می دهد. او در هرات شهر زادگاهش خطرات زیادی را از سرگذشتانده است، اما هیچگاه تردید نداشته است که جان به سلامت می برد.
کاظمی می گوید: "انسان فقط یک بار زندگی می کند، بنابراین انسان باید خوب و بد را بپذیرد. همیشه هر دوی آن واقع می شوند. پستیها وبلندیهایی وجود دارند. ممکن است یک انسان در یک محل خطرناک زنده بماند و در یک جای امن بمیرد. این مسئلهء قسمت و نصیب است. انسان از آن گریزی ندارد".
دی آ پی دی / رسول رحیم
ویراستار: عاصف حسینی