سرگذشت یک تراجنسی؛ علی رضا چگونه عالیه شد؟
۱۳۹۵ تیر ۱۱, جمعهدر کودکی نام اش علی رضا بود. او حتی پیش از این که به مکتب برود، متوجه شد که هویت جنسیاش با جسماش سازگاری ندارد. بازی و ساعت تیری با دیگر پسران چیزی نبود که خوشش بیاید. در عوض به گدی، زیورآلات و آرایش علاقه داشت. در سن پنج یا شش سالگی زبان گشود و قضیه را به مادرش بازگو کرد. مادرش جدی نگرفت و فکر کرد بسیاری کودکان در مراحلی از زندگی شان چنین حالتی دارند. علی رضا میگوید: «مادرم فکر کرد که وقتی بزرگ شوم از این وضعیت بیرون میشوم و زمانی یک پسر جوان می شوم.»
عالیه با بیان این خاطرات، خندهاش میگیرد. او وقتها پیش دیگر نام علی رضا را کنار گذاشته بود. حالا هزاران کیلومتر دور از زادگاه خود لاهور، در شهر کولن آلمان در رشته محیط زیست تحصیل میکند. علناً به عنوان یک زن زندگی میکند. موها و ریش خود را میتراشد، آرایش میکند و زنانه راه میرود، هرچند که جسماش از نظر فیزیکی هنوز یک مرد است.
علی رضا به زودی بدن زنانه خواهد داشت: «من قبلاً به هورمون گرفتن شروع کرده ام. و امیدوارم که در دو سال آینده عملیات جراحی را سپری کنم.» وقتی این جملات را بر زبان میآورد، چشماناش برق میزند. زن بودن، برای او به مفهوم آزاد بودن است.
در روی استیج، اما به دور از انظار عامه
اما عالیه بعد از خیلی مدتها، همین سال گذشته جرئت کرد به مادرش بگوید که او در همه این مدت، در واقع یک زن بوده است. او به خاطر میآورد: «من میترسیدم که به او بگویم. ترس از این که مادرم بگوید: تو دیگر فرزند من نیستی و من تو را عاق میکنم.» اما نگرانی او بیجا بود. خانوادهاش او را به شکلی که هست پذیرفتند. اما سرگذشته عالیه بیشتر یک استثنا است، تا واقعیت عام.
افراد تراجنسی (Transgender) در پاکستان غالباً به عنوان آوازخوان یا رقصنده در جشنوارهها مورد استقبال قرار میگیرند، اما خارج از آن در جامعه منزوی اند. ساروپ اعجاز، حقوقدانی که همراه با دیدبان حقوق بشر در پاکستان کار میکند میگوید: «آنها از سوی حکومت، از سوی جامعه و حتی از سوی خانوادههای خود شان طرد میشوند.»
دیوان عالی پاکستان در سال ۲۰۰۹ حکم صادر کرد که تراجنسیها به عنوان جنس سوم به رسمیت شناخته شوند. اعضای انجمن تراجنسیهای این کشور (هیجرا) این حقوق را دریافت کرده اند که میراث ببرند و به خدمات تعلیمی و صحی دسترسی داشته باشند. اما این حکم نیز به وضعیت آنها بهبود نبخشیده بلکه در بسیاری موارد بدتر نیز شده است. اعجاز میگوید: «حملات خشونت بار بر تراجنسیها غالباً افزایش مییابد. مواردی از زخمی شدن و حتی مرگ وجود دارد.»
تهدید زندگی
هفتهها پیش قتل الیشا ۲۳ ساله، حامی حقوق تراجنسیهای پاکستان، به سرخط خبرها تبدیل شد که بر تبعیضهای روزمره علیه آنها در پاکستان روشنی میاندازد.
عمر نسیم، فعال حقوق بشر که مانند الیشا برای حقوق تراجنسیها فعالیت میکند، میگوید: «خانم الیشا هدف ۹ گلوله قرار گرفته بود. او به یکی از بزرگ ترین شفاخانههای منطقه انتقال داده شده بود، اما در ابتدا از هرگونه کمک تخصصی به او خودداری شده بود.» به گفته او، کارمندان شفاخانه نتوانستند تصمیم بگیرند که او را به حیث یک زن تداوی کنند یا به عنوان یک مرد، و او را در کدام بخش ببرند. سرانجام او از اثر جراحتهای داخلی جان باخت.
اعجاز در این رابطه گفت: «وقتی که الیشا در حال مرگ بود، مردم در اطرافش ایستاده و فکاهی میگفتند. این نشان میدهد که ریشههای تبعیض چقدر در پاکستان عمیق است.»
نسیم میگوید که میان جنوری ۲۰۱۵ تا می ۲۰۱۶ حدود ۳۰۰ فرد تراجنسی در خیبرپشتونخوا، زادگاه الیشا، مورد حمله و یا تعرض جنسی قرار گرفته اند. از این میان، ۴۶ تن آنها جان باخته اند.
عالیه هیچ گاهی مورد حمله فیزیکی قرار نگرفته است، هرچند او حتی در آلمان همواره از تبعیض و پیشداوری رنج برده است. مردم به او نگاههای زننده میکنند. خودش میگوید: «یک بار یک مرد نشئه من را تنفر آور خوانده گفت که باید پس به هندوستان بروم.»
او به این باور است که تراجنسیها تنها از طریق تغییرات بنیادین و هوشیاری میتوانند جایگاه خود را در جامعه پیدا کنند. او میگوید: «کودکان باید در مکتب با این موضوع آشنا شوند. آنها باید بیاموزند که تراجنسیها نیز وجود دارند و این که ما هم مانند همه زنان و مردان دیگر هستیم.»
خبر خوش این است که این هفته حدود ۵۰ روحانی پاکستانی فتوا دادند که تراجنسیها میتوانند تحت شرایط خاصی ازدواج کنند. این فتوا هرچند الزام آور نیست، اما فعالان میگویند که دریچه را برای این جماعت باز میکند.