سفری به مرز آلمان و اتریش دو سال بعد از شروع بحران مهاجرت
۱۳۹۶ تیر ۸, پنجشنبهما هنوز در اتریش هستیم و بلافاصله موتر پولیس را در آنسوی رودخانه در خاک آلمان میبینیم. پولیس آلمان مثل گذشته در گذرگاه مرزی وگشاید در ایالت بایرن کنترول غیر منظم را انجام می دهد. هنگامی که ما می خواهیم از مرز رد شویم، با دست به ما اشاره میشود که مینیبس خود را متوقف بسازیم. پنج نفر موتر و پاسپورت های آلمانی و امریکایی ما را بررسی می کنند و اجازه می دهند به سفر خود ادامه بدهیم.
دو سال پیش درینجا وضعیت اضطراری حکمفرما بود. در اوج بحران پناهندگان در آلمان در خزان سال ۲۰۱۵ دهها هزار پناهجو از طریق همین گذرگاه مرزی از اتریش به آلمان آمدند. طی شش هفته شمار آنها به بیشتر از ۶۰ هزار نفر میرسید. مقامات محلی کاملاً سراسیمه شده بودند. همه روزه ۳۰ تا ۴۰ بس اتریشی پناهجویان را در خاک آلمان پیاده کرده و فوراً برمیگشتند تا شمار دیگری را به آلمان انتقال بدهند.
ناگهان وضعیت اضطراری شد
در شام ۲۶ اکتوبر یک گروه پناهجویان از موانع رد شدند. حدود ۲ هزار نفر، در حالیکه از جلو و عقب از سوی پولیس همراهی می شدند، از خیابان پر نشیب و فراز روستای کوچک وگشاید گذشتند. یوزف لمپرستورفر، شهردار وگشاید، جایی که تنها ۵۰۰۰ نفر جمعیت دارد، میگوید: «چنین چیزی را آرزو ندارم دوباره تجربه کنم.» او تصاویر آن زمان را به ما نشان می دهد و می افزاید: "به عنوان شهردار یک شهر بازار بایرن نمیتوان انتظار برد که به طور ناگهانی باید در برابر یک فاجعه فعال شد". به قول وی اتریشیها نیز مانند آلمانیها ناتوان شده بودند. لمپرستورفر همچنان می گوید: «دلیل اینکه به هیچ کس آسیبی نرسید، اولتر از همه این بود که واحدهای اتریشی و آلمانی، مثل نیروی اطفائیه، پولیس فدرال و پولیس اتریش، بلافاصله واکنش نشان داده و مشترکاً وارد عمل شدند.»
ده ها هزار نفر که در خزان سال ۲۰۱۵ از همین مسیر به آلمان آمدند، به سراسر این کشور تقسیم شدند. چهار خانواده سوریایی تا هنوز در وگشاید زندگی می کنند، که یکی از آنها خانواده الجمعه است. محمود، پدر این خانواده، در سال ۲۰۱۵ از طریق پاساو به این محل آمده بود. او یک سال بعد توانست همسر و دو دختر خود را به اینجا بیاورد. دختر های او که ۶ و ۸ ساله هستند، در این میان با صراحت به زبان آلمانی حرف میزنند، البته با لهجه بایری.
پناهندگان یا آلمانیهای آینده؟
اعضای خانواده الجمعه میگویند که از آنها با آغوش باز استقبال صورت گرفته و در وگشاید خود را چنان احساس میکنند که گویی در خانه خود باشند. هرچند آنها به عنوان پناهنده به رسمیت شناخته شده اند، اما با نگرانی به آینده مینگرند. محمود این نگرانی خود را چنین خلاصه میکند: «من از سیاستمداران در آلمان یک پرسش دارم: آیا ما پناهنده هستیم و یا باید خود را در جامعه ادغام کنیم؟ اگر قرار باشد که ما به ادغام خود بپردازیم، در آنصورت پس از مدتی مثل آلمانیها خواهیم بود. این بدان معناست که ما پناهنده نیستیم.»
خانواده الجمعه نگران است که سیاستمداران آلمانی موضعگیری خود را در مورد پناهجویان سوریایی تغییر دهند و سرنوشت آنها نیز مانند افغانهای شود که آنها میشناسند. آنها میگویند که برخی از مناطق افغانستان خطرناکتر از سوریه است. به قول آنها با آنهم برخی از مقامات آلمانی افغانستان را یک کشور مبداء امن می دانند که می توان پناهجویان افغان را به آنجا بازگرداند.
اگر سیاستمداران آلمانی روزی مناطق سوریه را امن اعلام کنند، چه واقع خواهد شد؟