سمیر مهاجر افغان که در ترس اخراج از آلمان بسر می برد
۱۳۹۸ آبان ۱۹, یکشنبهسمیر ۲۰ ساله، پنج سال پیش به تنهایی از افغانستان به آلمان آمد و در رشته انجنیری مکاترونیک در شهر ویسبادن آلمان دوره آموزشی مسلکی اش را آغاز کرد. او چیزی بیشتر از ماندن در آلمان نمی خواهد و در نهایت او در این کشور احساس امنیت می کند. اما درخواست پناهندگی وی رد شده است.
وی با حمایت وکیل مدافع اش و شرکتی که در آن دوره کار آموزی حرفه ای اش را آغاز کرده است و شدیدا به کارگران ماهر احتیاج دارد، اکنون سعی می کند بدون در نظر گرفتن مراحل پناهندگی، اجازه اقامت دایمی را دریافت کند. اولریکه شنک از برنامه "۳۷ درجه" تلویزیون عامه آلمان (زید دی اف) از آغاز سمیر را همراهی کرده است. کانال (سی دی اف) این راپورتاژ را به تاریخ ۱۲ نوامبر به ساعت ۱۰:۱۵ در برنامه ویژه ای زیر نام "میهن جدید - آینده جدید" پخش می کند. فلم های مختلفی در این زمینه در ماه های اکتوبر و نوامبر به نشر رسیدند.
شنک پیش از این، از سال های نخستین سمیر در آلمان در یک فلمی در سال ۲۰۱۶ زیر نام "بدون والدین در یک کشور دیگر" گزارش داده بود. هنگامی که برخلاف انتظارات، درخواست پناهندگی سمیر، به دلیل درجه بندی افغانستان به عنوان کشور امن رد شد، وی تصمیم گرفت سرنوشت این نوجوان را با کمره اش دنبال کند. او در این فلم نشان می دهد که طرفین درگیر در این قضیه چگونه وضعیت را ارزیابی می کنند. شرکتی که با کمبود کارگر ماهر دست و پنجه نرم می کند، کارمندان دولتی که شدیدا تحت فشارکاری قرار دارند و سمیر خوداش که سال هایش را در آلمان با ترس و عدم اطمینان باید بگذراند.
شنک فلم جدید اش در مورد سمیر را با قرار ملاقات با وكیل سمیر كه بالافاصله با به دست آوردن نامه رد درخواست پناهندگی اداره فدرال مهاجرت و پناهندگان موکل اش مواجه شده است، آغاز كرده است. وکیل سمیر علیه این تصمیم به محکمه اداری شکایت می کند. همچنین اولریش کوخ مدیر پرسنل شرکت که سمیر در آنجا دوره کارآموزی اش را پیش می برد، نیز به طور فزاینده ای به دنبال این پرونده است. این شرکت کمبود زیادی به کارگران ماهر دارد و به کارآموزان قابل اعتماد مانند سمیر نیاز فوری دارد. کوخ می گوید که متقاضیان آلمانی کافی برای کارآموزی در رشته که سمیر فعلا می خواند، وجود ندارد. این مهم نیست که کار آموز ما یک پناهنده است، یا از افغانستان می آید یا هم از افریقا. او در ادامه می گوید که "ما فقط به دنبال جوانی بودیم كه آماده باشد این كار سخت را انجام دهد."
هم زمان، سمیر از راه دور نگران خانواده خود است. خانم شنک توضیح داده می گوید که وقتی پدر سمیر در اثر حمله طالبان کشته شد، سمیر به همراه مادر و برادر کوچکش از افغانستان به ایران فرار کرد. در ایران سمیر و برادر کوچک اش اجازه رفتن به مکتب را نداشتند چون به طور غیر قانونی در این کشور زندگی می کردند. بعد از اینکه مادر سمیر او را به تنهایی در مسیر خطرناک مدیترانه به مقصد آلمان اعزام کرد، ارتباط سمیر با خانواده اش قطع شد. اما برای سمیر بدترین چیز این است که به عنوان پسر بزرگتر، خود را مسئول کمک به آنها می داند. به این دلیل سمیر همیشه احساس گناه می کند که نمی تواند کمکی برای خانوده اش بکند.
اما این رپورتاژ نشان می دهد که با وجود همه مشکلات، سمیر این خوشبختی را دارد که در کنار شرکتی که در آن کار می کند وافرادی دیگری مانندش که با او در یک خانه زندگی می کنند، سمیر را در کارهای زندگی روزمره اش در آلمان حمایت می کنند. طور مثال دینا نمی تواند درک کند که چرا یک جوان که از سال ها به این طرف در آلمان زندگی می کند و در جامعه خوب ادغام شده، باید اخراج گردد.
مقامات مسئول با دوسیه های اقامه دعوای افرادی که علیه رد پناهندگی شان، شکایت کردند، شدیدا تحت فشار قرار دارند و رسیدگی به همه این موارد وقتگیر است. سمیر هم اکنون در دومین سال دوره کارآموزی اش است و همچنان در انتظار تصمیم محکمه عالی اداری است. سمیر بسیار امیدوار است که دوره آموزشی خود را تمام کند. او می گوید، تمام تلاش اش را انجام می دهد تا دوره آموزشی مسلکی اش صدمه نبیند و آنرا به اتمام برساند.
به نظر می رسد که اولریکه شنک، باید قسمت سوم فلم مسند اش در مورد سمیر را تهیه کند. قسمت سوم امیدها و رنج های سمیر را که نمونه بسیاری از سرگذشت اش اوست است، در بر خواهد داشت. شنک با حوصله مندی با کمره اش وقایع و حوادث زندگی سمیر را مشاهده می کند، سؤالات حساس مطرح می کند و تجربیات سمیر را تا حد زیادی با صدای خودش توصیف می کند. هر کس این فلم را می بیند، می خواهد بیشتر تماشاه کند و ببینید چه اتفاقی در آینده رخ خواهد داد و آرزو می کند پایان خوشی داشته باشد.
nka, hm (kna, zdf)