سیمای فقر شدید در افغانستان؛ ازدواج برای نجات از گرسنگی
۱۴۰۱ خرداد ۱۱, چهارشنبهزهرا (نام مستعار) خانمی در مرکز بامیان است که سه دخترش را از روی مجبوریت به ازدواج داده است و خودش که بیوه بود برای نجات از گرسنگی با مردی که زن دارد ازدواج کرده است. وضعیت زندگی او بیانگر سیمای فقر و تنگدستی شدیدی است که دامنگیر اکثریت جمعیت افغانستان شده است.
این خانم ۴۰ ساله سه سال پیش شوهرش را در اثر یک مریضی از دست داد: «شوهرم سکته مغزی کرد و فوت نمود. فقر و بدبختی دامنگیر خانواده ما شد و در خانه هیچ چیزی پیدا نمیشد.»
او که به دلیل حساسیتهای اجتماعی نمیخواهد نام اصلیاش ذکر شود، میگوید که بعد از مرگ شوهر، به مشکل میتوانست یک لقمه نان خشک برای سه پسر و سه دخترش پیدا کند. او در خانههای مردم پاککاری و لباسشویی میکرد و با این کارها توانسته بود فرزندانش را به مکتب بفرستد.
او معمولاً در خانههای افرادی کار میکرد که در دولت و موسسات مشغول کار بودند و درآمد داشتند.
اما در ماههای اخیر، به دلیل بیکار شدن بسیاری از این مردم یا مهاجرت آنها، او نتوانست در خانههای مردم برای خود کار پیدا کند و در غم یافتن یک لقمه نان برای فرزندان خود بود. او چارهای نیافت، جز این که دختران ۱۵، ۱۷ و ۲۰ سالهاش را خلاف میل آنها به شوهر بدهد تا قرضداریهایش را ادا کند. او همچنین نگران این بوده است که مبادا روزی دخترانش توسط افراد دیگری به زور به عقد درآورده شوند.
زهرا میگوید: «به خاطر آمدن طالبان و نبود مواد خوراکی مجبور شدم که آنان را به شوهر بدهم. اگر یک روزی آنان از گرسنگی تلف میشدند، هم بد بود.»
این خانم میگوید که از خانوادههای دامادهایش از ۲۰ الی ۴۰ هزار افغانی شیربها گرفته است تا قرضداریهای سه سالهاش را پرداخت کند. هر سه دختر او بدون برگزاری مراسم عروسی به خانههای شوهر در ولسوالی بهسود میدان وردک رفتند.
این خانم خودش نیز مانند دخترانش از روی مجبوریت تن به ازدواج داده است. او با مردی ازدواج کرده است که قبلاً زن و شش دختر دارد و در یکی از ولسوالیهای بامیان زندگی میکند. او شکایت میکند که شوهر دهقانش هر دو یا سه ماه بعد به خانه میآید و کمکی در تامین مصارف خانواده نیز نمیکند.
او و شوهر جدیدش از این ازدواج اهداف جداگانه داشته اند. او در تلاش بود که سرپرستی برای پسران خود و لقمه نانی برای خوردن پیدا کند، اما در مورد هدف شوهرش از این ازدواج میگوید: «شوهرم، زن دارد و شش دختر. با من عروسی کرد که صاحب پسر شود. زن اول او اجازه نمیدهد که برای ما کمک کند.»
اما به مشکلات زهرا دو ماه پیش زمانی افزوده شد که او نوزاد دختر به دنیا آورد. او میگوید از زمانی که شوهرش خبر شده است که نوزاد آنها دختر است، هیچ احوالی از او نگرفته و به خانه هم نیامده است.
او که بعد از تولد نوزادش مریض است، میگوید: «در خانه هیچ چیزی پیدا نمیشود. شوهرم هم کمک نمیکند. یک دختر دچار سوء تغذیه به دنیا آوردم، حالا در غم او ماندم.»
داستان رنجآور زهرا بیانگر وضعیت هزاران نفری است که از فقر و تنگدستی رنج میبرند. آمار ملل متحد نشان میدهد که حدود نیمی از جمعیت افغانستان با گرسنگی حاد مواجه اند.
هرچند آماری در مورد ازدواجهای اجباری و زیر سن در افغانستان وجود ندارد، اما پیش از تصرف قدرت توسط طالبان نیز این آمار بلند بود. حالا گزارشهای زیادی وجود دارد که خانوادهها از روی مجبوریت دختران شان را پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی به ازدواج میدهند.
یک فعال حقوق زن که به دلایل امنیتی نخواست نامش ذکر شود، گفت که شاهد چندین ازدواج اجباری و زیر سن در بامیان بوده است. او به دویچه وله گفت: «سختگیری و فشارهای که از سوی طالبان بالای زنان و دختران اعمال شده است، باعث گردید که ازدواجهای اجباری و زیر سن بالا برود، تا دختران شان مصون بمانند.»
صندوق حمایت از کودکان ملل متحد (یونیسف) قبلاً در ماه نوامبر سال گذشته از گزارشها در مورد افزایش ازدواجهای اجباری در افغانستان ابراز نگرانی کرده بود. این سازمان گفته بود گزارشهای معتبری دریافت کرده که خانوادهها حتی نوزادان دختر را برای ازدواج در آینده در بدل پول پیشکش میکنند.