عدالت تبعيض طلبانه
۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعهاعلام خبر دستور بررسي مجدد يک کشتار دسته جمعي درشمال افغانستان ، توسط اوباما ، خبرغير مترقبه اي بود که همگان را با حيرت مواجه ساخت. ظاهراً آن کشتاردسته جمعي پس از شکست طالبان زماني رخ داد که تعداد زيادي از طالبان تسليم شده به نظاميان امريکا درولايت قندوز،که به مزار شريف منتقل شده بودند ، قتل عام شدند. اين در حالي بود که فرماندهي جنگ را نيروهاي امريکايي بر عهده داشتند ومتحدين افغاني آنان واز جمله مليشه هاي جنرال دوستم تحت فرمان آنها عمل مي کردند. همين مسئله در ظاهر مي تواند توجيه مناسبي براي بي طرف نشان دادن تصميم اخير رييس جمهور امريکا هم باشد.
اما تصور عمومي اينست که جنرال دوستم آماج وسوژه اصلي دراين قضيه است. ازهمين سبب هم بود که او طي يک نشست خبري در تر کيه، دست داشتنش را در آن کشتار جمعي منکر شد.
اما چرا؟
دريک تحليل ظاهري وابتدايي وبادر نظر داشت اين که دوستم از متحدين آقاي کرزي در انتخابات آينده است وجنبش ملي با گرفتن وعده هاي مشخصي توسط سيد نورالله معاون جنبش رسماً حمايت حزبش از کرزي را اعلام کرده است ، مي توان يکي ازنتايج فوري اين تصميم ناگهاني اوباما را ، ضعيف ساختن آقاي کرزي دانست. اما اگر عميقتر به قضيه نظر اندازيم ، به نتايج ديگري مي رسيم .
واقعيت اينست که آقاي کرز ي هيچ دل خوشي از دوستم ندارد. هم او بود که درقدم اول با تشويق کساني چون اکبر باي وحاجي احمد ، کوشش ناموفقي را براي تضعيف دوستم ، براه انداخت؛ ولي نتيجه اي از آن حاصل نشد. پس ازآنکه دوستم ويارانش درحال نيمه مست ونيمه هشيار به منزل اکبر باي حمله نموده اورالت وکوب نمودند ومنزل دوستم درمحاصره نيروي پليس درآمد و سارنوالي( دادستاني) نيز حکم بازداشت او و نيز تعليق وظيفه رسمي اش را صادر کرد، دوستم حالت نظر بند بخود گرفت ودرخانه ماند، تا اينکه بوساطت حضرت صاحب مجددي ، قضيه به حالت مسکوت در آمد وپس از چندي دوستم براساس يک توافق پنهان به تر کيه تبعيد شد.
آقاي کرزي طي يکي از سخنراني هايش از نقش يکي از کشور هاي دوست در عدم بازداشت اوسخن گفت که همه دانستند منظورش تر کيه مي باشد. اوضاع به همين ترتيب بود تا اينکه آقاي کرزي طي توقف کوتاهي که در ترکيه داشت ، با دوستم ديدار واز وي دلجويي کرد.
با نزديک شدن زمان انتخابات وهنگامي که جنرال عطا ، از کرزي فاصله گرفت وبه سوي عبدالله رقيب وي متمايل شد، زيرا آقاي کرزي مارشال فهيم را به حيث معاونش درانتخابات آينده برگزيد ونه جنرال عطا را که گويا وعده هم کرده بود ، دوستم شانس آنرا يافت که مورد توجه قرار گيرد، چون او ومحقق رهبر حزب وحدت از مخالفين عطا محمد نور والي بلخ بودند ودر شمال هواداراني هم داشتند. با پادرمياني سفارت ترکيه در کابل ، سيد نورالله معاون جنبش ملي ومحمد محقق که باداکتر عبدالله درآستانه امضاي توافق بودند، با آقاي کرزي هم پيمان شدند ودر نتيجه دوسيه دوستم بسته گرديد وحکم تعليق او ازوظيفه « ستر درستيز وال» ملغي اعلام شد .
اکنون که دوستم به عبدالله ويا نامزد ديگري رجوع کرده نمي تواند ومعاونش سيد نور الله که چندان به دوستم وفادار هم نيست بخشي از اعضاي جنبش را با خود دارد، دوستم براي آقاي کرزي مصرفي ندارد. دستوربررسي مسئله کشتار جمعي در شمال توسط اوبا ما نيز بهانه خوبي ، براي درتبعيد نگهداشتن دوستم درترکيه است.
اما اينکه چرا آقاي اوباما ، ازميان صدها وهزارا جنايت وکشتار وقتل عام هاييکه طي ساليان دراز در افغانستان بوقوع پيوسته است وقسمتي ازانها توسط طالبان انجام يافته است ،فقط به يکي از آنها علاقه گرفته است؛ چندان پيچيده وپوشيده نيست. طالبان بر علاوه کشتار هاي جمعي در مزار وشمالي وباميان و... صدها زن ودختروپسر نوجوان را ربوده به پاکستان برده اند وهمه موازين حقوق بشرا بطور سيستماتيک نقض کرده اند وهم اکنون نيز آن کردار را ادامه ميدهند، اما ضرورت مصالحه وباج دهي به آنان توصيه مي شود !!!
انتخابات آينده افغانستان وبرگزاري آن در يک فضاي آرام تر براي امريکا کمال اهميت را دارد، زيرا با استناد به آن مي تواند براي مردم امريکا وساير مردم جهان نشان دهد که بودن وجنگيدن وقرباني دادنش در افغانستان، بيهوده نبوده است. از همين سبب مي کوشد امنيت را در زمان انتخابات به هر وسيله ممکن تأمين نمايد. بي توجهي به جنايات ضدبشري طالبان وچشم پوشيدن بر اعمال ضدبشري آنان ودر عوض به دادخواهي از ستمي که بر آنان رفته است برخاستن، جز نوعي باج دهي به طالبان نيست.
در جنگ موسوم به خنجر به گفته مقامات امريکا يک جنگ تاکتيکي بخاطر تأمين امنيت انتخابات است. وانگهي اين جنگ در زماني آغاز مي شود که محصولات کشت ترياک جمع شده است وطالبان به جاي مقاومت خواهند کوشيد ، به يک عقب نشيني تاکتيکي پرداخته ويا به مناطق همجوار پرا گنده شوند.
اگر آقاي اوباما از طرح استراتيژي خروج نيروهاي خارجي از افغانستان سخن مي گويد ، بازهم در همين رابطه قابل توجيه است. زيرا اعلام اين مسئله مي تواند ، مايه دل گرمي بيشتر طالبان گردد. هر چند برهمه کس روشن است که در شرايط کنوني سخن گفتن از خروج نيروهاي خارجي ،يک رويا ست.
قسیم اخگر
ویراستار: یاسر