مصاحبه با یکی از زنان طرفدار سابق داعش از آلمان
۱۳۹۷ اسفند ۱۲, یکشنبهلئونورای ۱۹ ساله که سر و صورتش را کاملا پوشانده و فقط چشمان خسته اش معلوم هستند با کودک موطلایی اش در بغل، انتظار آغاز مصاحبه را می کشد. او در کمپ الهول در سوریه به سر می برد. این دختر جوان آلمانی مدت کوتاهی پیش از این با دو فرزندش از قریه باغوز به این جا آمده است که هنوز در دست داعش است.
او می گوید: «آن جا چیزی نمانده بود که من از گرسنگی جان بدهم. تا این که بالاخره شوهرم گفت، من تو را به همراه کودکان از این جا به بیرون انتقال می دهم. چون می دانست که دیگر نمی توانستیم به این وضع ادامه دهیم و اگر وضعیت همین گونه ادامه پیدا می کرد همه می مردیم، چه در جنگ و چه از گرسنگی.»
نگهبانان کُرد در کمپ آوارگان به تیمی که از سوی فرستنده تلویزیونی «ای ار دی» آلمان اعزام شده اند، اجازه مصاحبه با این زن شهروند آلمان را می دهند. لئونورا از ذکر نام شوهرش خودداری می کند. همسر او نیز شهروند آلمان است و لئونورا حدود چهارسال پیش، زمانی که ۱۵ سال بیشتر نداشت، چند روز پس از ورود به سوریه با او ازدواج کرد.
بنا به گزارش ها همسر لئونورا فردی است که از او با نام «ابویاسر الآلمانی» یاد می شود و در خلافت خودخوانده داعش به مقام های بالایی رسیده بود. حالا این شخص در بازداشت نیروهای کرد به سر می برد.
لئونورا همسر سوم او بود. به نظر می آید که او مشکلی با این مساله ندارد و می گوید که می خواست در سنین پایین صاحب فرزند شود و به این خاطر به شهر زانگرهاوزن، محل زندگی اش، پشت کرد و به داعش ملحق شد. او از طریق شبکه اجتماعی واتس اپ با زنان همفکر در سوریه ارتباط برقرار کرد.
لئونورا می گوید: «این برای من یک راه حل ایده آل بود که از آلمان به سوریه فرار کنم، آن جا ازدواج کنم و در زیر سن ۱۸ سالگی صاحب فرزند شوم، بدون این که فردی در سطح پایین و ضد روحیه جامعه به شمار بیایم. چون در آلمان کسی که زیر ۱۸ سال صاحب فرزند شود، چادری بر سر کند و بدتر از همه با یک عرب ازدواج کند، ضد روحیه جامعه به شمار می آید.»
لئونورا می گوید که بیشتر اوقات درخانه به سر می برده و به خانه و زندگی و فرزندانش رسیدگی می کرده است. او می گوید: «من بیشتر اوقات در خانه بودم، چیز خاصی از زندگی ام در رقه ندارم که تعریف کنم.»
وقتی که داعش کنترول را بر شهر رقه از دست داد، لئونورا مجبور شد که با فرزندان و شوهرش به جای دیگری نقل مکان کند.
گرسنگی شان روز به روز افزایش پیدا می کرد و از خدمات طبی هم بی بهره بودند. لئونورا در قریه باغوز بدبختی را به معنای واقعی کلمه احساس می کند. او می گوید: «زندگی مان پیش از ترک قلمرو داعش وحشتناک شده بود، واقعا وحشتناک.»
اکنون لئونورا در کمپ آوارگان به سر می برد و انتظار این را دارد که او را به آلمان، نزد دوستان و والدینش برگردانند. او می گوید، والدینش مدت هاست که سعی داشته اند او را از داعش جدا کرده و به خانه بازگردانند. او می گوید: «من مشکلی ایجاد نمی کنم، قصد ندارم با بمب به جایی حمله کنم و یا عملیات تروریستی انجام دهم. من می خواهم با فرزندانم زندگی کنم و آینده بهتری برای آن ها فراهم کنم، نه مانند آن چه که در قلمرو داعش انتظارشان را می کشید.»
این زن جوان هم زمان سر فرزند کوچکش را نوازش می کند. این زن ۱۹ ساله نمی داند که چه زمانی خواهد توانست به این آرزویش برسد. لئونورا نیز مانند همه شهروندان آلمان که به داعش پیوسته بودند، باید در صورت بازگشت به آلمان توضیح دهد که در این خلافت خودخوانده چه کار می کرده است. در مناطق تحت تصرف داعش بر سر اشخاص بسیاری بلاهایی آمده که غیر قابل تصور است.
این زن جوان از ایالت زاکسن انهالت می تواند درک کند که مردم در آلمان از بازگشت اعضای سابق داعش و طرفدارانشان هراس دارند: «فکر می کنم همه می گویند که ما نمی خواهیم مشکلی ایجاد کنیم و شاید یک یا دو نفری در میان آن ها باشند که بخواهند عملیات تروریستی انجام دهند. اما تا جایی که به من مربوط می شود و به زنانی که من این جا در کمپ یونیسف دیده ام، همه واقعا فقط می خواهند به خانه برگردند و بالاخره زندگی آرامی را آغاز کنند، بدون ترس از هواپیماهای بمب افکن و بدون ترور.»
نینا امین، (ای ار دی)، مصر/م. ا.