ملا منصور چگونه به رهبری طالبان رسید؟
۱۳۹۴ مرداد ۹, جمعهدر مورد ملا اختر متحد منصور مانند ملا عمر اطلاعات زیادی وجود ندارد و تا حالا هیچ تصویر رسمی و یا ویدیوی او در اختیار خبرگزاریها قرار نگرفته است. تحلیلگران اما ملا منصور را شخصیتی متفاوت و عملگرا توصیف میکنند.
وحید مژده که در زمان حکومت طالبان در وزارت خارجه افغانستان کار میکرد، به دویچه وله راجع به ملا منصور گفت: «او به تناسب سلف خود دیدگاه عملگرایانهتری برای تحریک طالبان دارد. ملا منصور در سال 2013 ملا عمر را متقاعد کرد که یک دفتر سیاسی در قطر باز کنند.»
هرچند دفتر قطر در نتیجه اعتراض حامد کرزی رئیس جمهور پیشین افغانستان بسته شد، اما به گفته مژده، این مساله دیدگاه ملا منصور به تفاهم گسترده با جهان را تغییر نداد. مژده میافزاید که ملا منصور سفر شماری از اعضای طالبان به کشورهای مختلف و دیدار با افغانها را سازماندهی کرده است.
باور به این است که ملا منصور در سال 1994 بعد از آن به طالبان پیوست که این گروه کنترول ولایت قندهار در جنوب کشور را به دست گرفت. او در اواخر 1990 به عنوان وزیر هوانوردی افغانستان کار کرد و در سال 2001 بعد از حمله ایالات متحده امریکا علیه رژیم طالبان و القاعده، مانند بسیاری دیگر اعضای طالبان به پاکستان فرار کرد. ملا منصور زمانی مورد توجه قرار گرفت که در پیوند به تلاشهای صلح افشا شد که مقامهای امریکایی در سال 2010 با شخصی صحبت کرده اند که خود را ملا منصور جا زده بود.
منصور که گفته میشود که در دهه 50 عمر خود قرار دارد، از ولایت قندهار خواستگاه اصلی گروه طالبان است. زمانی که ملا برادر در سال 2013 توسط سازمان استخبارات نظامی پاکستان (آی اس آی) زندانی گردید، ملا منصور به عنوان یکی از دو معاون ملا عمر برگزیده شد.
زیگفرید وولف، پژوهشگر در مرکز تحقیقاتی "مجمع جنوب آسیا" مستقر در بروکسل میگوید ملا منصور از خلای ایجاد شده در رهبری طالبان استفاده کرد و به یکی از پرنفوذترین چهره ها در میان این گروه تبدیل شد.
زیگفرید میافزاید: «او با استراتژی دوگانه جابجایی افراد وفادار خود در صفوف طالبان و همچنین ازبین بردن فرماندهان رقیب، محیلانه شبکه و قدرت خود را گسترش داد.» به گفته این تحلیلگر، منصور در سه سال اخیر به صورت فزاینده به یک قدرت تصمیم گیرنده تبدیل شده است.
آیا منصور میتواند طالبان را متحد نگهدارد؟
احمد سعیدی، تحلیلگر مسایل افغانستان میگوید: «منصور هرگز خلای ایجاد شده توسط ملا عمر را برای گروه طالبان پر کرده نمیتواند. ملا عمر یک چهره اسطورهای برای طالبان در 13 سال گذشته بود و توسط بیش از هزار تن از علمای دینی به عنوان امیرالمومنین انتخاب شده بود. این چیزی است که ملا منصور ندارد.»
ملا عمر به عنوان کسی که ابتدا علیه قشون سرخ شوروی و سپس نیروهای امریکایی و ناتو میجنگید توانسته بود وحدت را در میان جنگجویان طالبان حفظ کند. هزاران جنگجوی طالبان بدون این که او را دیده و با مستقیماً خطابهاش را شنیده باشند، برای او جنگ میکردند. ملا منصور که گفته میشود طرفدار پروسه صلح با حکومت افغانستان است، چنین نفوذی را در میان طالبان ندارد.
توماس روتیگ، یکی از دو بنیانگذار شبکه تحلیلگران افغانستان به دویچه وله گفت: «او به اندازه ملا عمر قدرت وحدتبخش نخواهد داشت. اما او اگرچند از موسسان طالبان نیست، به عنوان عضو باسابقه این گروه مطرح است.»
برخی از فرماندهان محلی طالبان قبلاً به دلیل ناامیدی از سرنوشت این گروه و رهبرش به گروه داعش پیوسته اند که در حال افزایش نفوذ خود در افغانستان و پاکستان میباشد.
وولف میگوید: «بعد از تایید مرگ رهبر طالبان، این گروه از یک بحران عمیق هویت رنج میبرد که کل رهبری و ساختار سازمانی این گروه را مورد سوال قرار میدهد.»
شانسی برای پروسه صلح؟
خبر مرگ ملا عمر دقیقاً دو روز قبل از دومین دور مذاکرات برنامه ریزی شده صلح انتشار یافت. این مذاکرات که قرار بود روز جمعه در پاکستان برگزار شود، برای زمان نامعلومی به تعویق افتاده است. ریاست جمهوری افغانستان همزمان با تایید خبر مرگ ملا عمر گفته است: « اکنون زمینۀ مذاکرات صلح بیشتر از گذشته مساعد گردیده است. بنابراین از تمام گروه های مسلح مخالف می خواهیم که با استفاده از این فرصت به گفتگوهای صلح بپیوندند.»
محمد ناطقی، سفیر سابق افغانستان در لیبیا و عضو هیئتی که اوایل این ماه با طالبان در شهر مری پاکستان ملاقات کرد، میگوید مرگ ملا عمر و تعیین ملا منصور به عنوان رهبر طالبان به پروسه صلح صدمه نمیزند: «هیئت طالبان که ما در هشتم جولای با آن ملاقات کردیم، مستقیماً از سوی ملا منصور تعیین شده بود.»
تحلیلگران اما هشدار میدهند که اگر رهبر جدید طالبان وحدت این گروه را حفظ نتواند، دستیابی به توافقی که منجر به ختم جنگ شود دشوار خواهد بود.
روتیگ به این باور است که برخی گروههای قوی در داخل طالبان که زیر نفوذ مستقیم پاکستان قرار دارند، ظاهراً میخواهند از طریق مذاکرات صلح بخشی از قدرت را در افغانستان تشکیل بدهند: «اینها رقیبان اصلی منصور هستند. با در نظر داشت این، خطر انشعاب در درون طالبان وجود دارد.»
زیگفرید وولف نیز تایید میکند که جلوگیری از انشعاب در میان طالبان، چالش اصلی پیش روی منصور است: «چالش اصلی منصور رسیدن به توافقی با حکومت افغانستان و در عین زمان، متقاعد کردن افراد سخت سر طالبان به متوقف کردن جنگ و حفظ وحدت این گروه است.»