1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

مورخ آلمانی: بدون اسلام، دانش امروزی وجود نمی‌داشت

۱۳۹۷ شهریور ۱۲, دوشنبه

در روزگاری که اسلام‌هراسی در سطح اروپا رو به گسترش است، برند روک مؤرخ آلمانی نگاه متفاوتی به دین اسلام دارد. او به این باور است که اسلام مانند ادیان مسیحیت و یهودیت به آلمان و به اروپا تعلق دارد. 

https://p.dw.com/p/34DYW
Historiker Bernd Roeck
عکس: picture alliance/Jan Haas

برند روک مؤرخ آلمانی از دانشگاه شهر زوریخ سویس در مورد امکان اصلاحات سریع در اسلام تردید دارد. او در مصاحبه ای با خبرگزاری کلیسای کاتولیک (کی.ان.ای) در زوریخ می‌گوید مشکل اصلی در ایجاد اصلاحات در اسلام این است که در این دین یک مقام تعلیمی واحد و با صلاحیت که بتواند تغییری ایجاد کند، وجود ندارد. او همزمان کشور های اروپایی را تشویق می کند که در های خود را به روی مسلمانان باز کنند. به قول وی اروپا در طول تاریخ همواره از افکار متنوع مسلمانان بهره مند شده است. مصاحبه کامل را بخوانید: 

کی.ان.ای: آقای پروفیسور روک، تیلو زاراسین (نویسنده و سیاستمدار پیشین آلمانی) در کتاب جدید خود از ضعف و پس ماندگی فرهنگی اسلام سخن می‌گوید. شما در این مورد چه نظر دارید؟

برند روک: جهان اسلام از قرن هشتم تا دوازدهم میلادی نسبت به اروپای لاتین به مراتب برتری داشت. مسلمانان عرب نوشته های افلاطون و ارسطو را به اروپا آوردند. ابو علی ابن سینا عرصه طبابت را به گونه چشمگیری تکامل داد. محمد بن رشد (فیلسوف نامدار عربی) از اندلس اسپانیا در مورد تقریباً هر اثر ارسطو توضیحاتی نوشته است. تصویر او حتی در اثر رافائل (نقاش معروف ایتالیای در اوج عصر رنسانس) که در سال ۱۵۱۰ زیر نام "مکتب آتن" برای واتیکان روی دیوار و سقف نقاشی کرده بود، جاودانه شده است. این خود نشان می‌دهد که جهان مسیحیت به محمد بن رشد تا چه حدی ارزش قایل بود.

کی.ان.ای: اغلب چنین استدلال می‌شود که عرب ها گویا تنها واسطه های بوده اند که این دانش را از هند و یونان انتقال می‌دادند...
برند روک: چنین ادعایی اساس ندارد. عرب ها، چه فلسفه و طب و چه هم عرصه های نجوم، ریاضی و فزیک نور را همیشه به گونه سیستماتیک انکشاف داده اند. این مسأله به ویژه در مورد مراکز علم و دانش مثل بغداد و یا جنوب اسپانیا صدق می‌کند. کتابخانه ها در این مراکز چندین مرتبه بزرگ‌تر از کتابخانه های کلیسا ها و صومعه ها در اروپای مسیحی بوده است. اگر اسلام نمی بود، هیچ دانشگاه، هیچ شیوه تعلیمی مسیحی (قرون وسطی) و هیچ علم و دانشی در شکل امروزی آن وجود نمی‌داشت.

Avicenna (980-1037), Arabischer Arzt und Autor von zwei klassischen Texten
تصویر خیالی ابوعلی سینای بلخی، طبیب، منجم، ریاضیدان، فزیکدان، کیمیادان، شاعر و فیلسوف قرن دهم میلادیعکس: picture-alliance/dpa/Courtesy Everett Collection

کی.ان.ای: پس چرا چنین پیشرفت عالی ناگهان متوقف گردید؟

برند روک: دانشمندان از سال‌ها به این طرف در این مورد بحث می‌کنند. یکی از عواملی که یقیناً نقش داشته، این بوده است که مراکز روحانی (اسلامی) در اندلس در جنوب اسپانیا و همچنان در بین‌النهرین در نتیجه جنگ ها برای بازپس گیری اندلس و تجاوز مغول ها‌از بین رفتند. از آن پس مسلمانان دیگر قادر نشدند که یک سیستم علمی خودشان را رشد و انکشاف بدهند.

کی.ان.ای: آیا یک سخت گیری مذهبی سبب این عدم توانایی شد؟
برند روک: در این امر خود دین مستقیماً تعیین کننده نیست. در کتاب انجیل نیز فانتزی های نابودی و پاکیزگی وجود دارد که در تقابل با اندیشه های منتقدان و دگراندیشان قرار می‌گیرند. بیشتر از همه این مهم است که این متون در دست چه کسانی قرار دارند و آنها در امور روزمره چه قدرتی دارند. 

کی.ان.ای: منظور شما از این سخن چیست؟
برند روک: در اروپای مسیحی، نیرو‌های مخالف دین از قرون وسطی به این طرف هرچه بیشتر قوی می‌شوند. دولت و کلیسا از هم جدا ساخته شدند، دانشمندان دیدگاه خود را انکشاف دادند، و همچنان در داخل خود مسیحیت جریان ها و سنت های فکری کاملاً متفاوتی وجود داشت. اما در جهان اسلام برعکس قدرت سیاسی و دین در پیوند بسیار نزدیک باقی ماندند. قدرتمندان از پژوهش ها و مفکوره های عامه حمایت نکردند و گاهی حتی مانع آن شدند. حتی به چاپ رساندن قرآن ممنوع قرار داده شده بود.

کی.ان.ای: در اروپا نیز برخی از عرصه های علمی ممنوع شده بود...
برند روک: اما راه های بیشتر برون رفت وجود داشت. طور مثال اگر یک نقاش و یا دانشمند در یک شهر با تهدید مواجه می‌شد، می‌توانست به شهر دیگری برود. به ایتالیا بنگرید، به شهر های روم، فلورنس، میلان و ونیز. تنها رقابت میان این شهر ها کافی بود که تا این حد تنوع بین شان پدید آید. در آنجا همچنان جوامع آگاه مدنی و همچنان فرهنگ های گوناگون علم و دانش ایجاد گردیدند، که بیشتر از پیش راه را به جهان باز کردند.

کی.ان.ای: آیا از نظر شما جهان اسلام خواهد توانست به ابعاد پیشین برگردد؟ چه کاری در این راستا باید انجام داده شود؟
برند روک: من در این مورد بسیار تردید دارم. اروپای لاتین برای همچو هدفی به قرن ها نیاز داشت. و رسیدن به این هدف قربانی های زیادی به همراه داشت. کافیست که به ویرانی های جنگ سی ساله فکر شود، جنگی که در نهایت به سکولاریسم و همچنان مهار شدن دین منجر گردید. اما در این رابطه اسلام طور مثال نسبت به کلیسای کاتولیک، ساختار کاملاً دیگری دارد. در دین اسلام هیچ یک مقام تعلیمی واحد و با صلاحیت، که بتواند تغییری ایجاد کند، وجود ندارد. هر امام خودش صلاحیت تدریس دارد. از همین رو وارد کردن یک تغییر در ساختار اسلامی بسیار دشوار است.

کی.ان.ای: زاراسین در کتاب خود از یک تهدید خصمانه تصرف اروپا توسط مسلمانان سخن می‌گوید. به این ترتیب به ترسی که در گذشته های دور وجود داشت، اشاره می‌شود...
برند روک: ترس از تهاجم ترکیه (عثمانی) واقعاً اثراتی در اروپا بجا مانده است. چونکه ترک ها در سال ۱۶۸۳ به دروازه های ویانا رسیده بودند. اما باید یادآور شد که در آن زمان مسأله تنها برسر ترویج دین نه، بلکه بر سر سیاست قدرت عظیم ترک ها بود. در جبهات همیشه دین تعیین کننده نبود، چنانچه قدرت های مسیحی در کل با ترک ها همکاری می‌کردند تا رقبای خود را تضعیف کنند.

کی.ان.ای: اما این سناریوی تهدید چرا ظاهراً تا کنون قابل استفاده است؟ چرا زاراسین می‌تواند با این سناریو بازی کند؟
برند روک: به نظر من این ارتباط می‌گیرد به اینکه ما در عصری زندگی می‌کنیم که در آن مفکوره ها و آرمان های بزرگ وجود ندارد. بسیاری از انسان‌ها خواستار وضاحت و وابستگی های روشن هستند. هویت های مذهبی مفهوم خود را از دست داده اند، اختلاف میان کاپیتالیسم و کمونیسم دیگر ابزارسازی نمی‌شود و ملی‌گرایی مدت طولانی هواخواه نداشت. و اروپا برای اکثریت شهروندانش به یک نماد بیوروکراسی و مذاکرات خسته کننده برای رسیدن به یک سازش مبدل شده است. در همچو وضعیتی می‌توان از اسلام به عنوان یک تصویر خصمانه ابزارسازی کرد؛ بدین منظور نمونه های قدیمی تاریخی سودمند واقع می‌گردند.

کی.ان.ای: روی این سوال تا حال بحث های زیادی صورت گرفته است: آیا اسلام به آلمان و اروپا تعلق دارد؟
برند روک: طبعاً. اسلام، مانند یهودیت و بودیسم (به آلمان و اروپا) تعلق دارد. اروپا همواره از مفکوره های متنوع اسلام بهره مند شده و جریانات و دانش های جدید را با آن مدغم کرده است. افزون بر آن مسأله بر سر دین اسلام نیست، بلکه این گروه ها هستند که مطرح بحث اند. و اکثریت مسلمان های که در کشور ما زندگی می‌کنند، انسان های معمولی و بی‌غرضی اند که ما می توانیم از تجارب زندگی و ارزش های آنها بسیار سود ببریم.

si/ af (KNA)