هزاران مهاجر پشت سیم های خاردار در کمپ موریا
۱۳۹۵ فروردین ۲۸, شنبهکانتینرهای کمپ موریا در وسط این جزیره زیبا با درختان زیتون با حصار های بلند قرار دارند که توسط سیم های خار دار کاملاً نو محفوظ شده اند. به حدود سه هزار مهاجر در این کمپ جا داده شده که اجازه بیرون شدن از آنجا را ندارند؛ آنها هفته ها است که در کانتینرها محبوس هستند.
یک نوجوان پاکستانی از میان سیم های خار، خبرنگاران را صدا می زند: "نمی توانید به ما کمک کنید؟"
خبرنگاران حدود ده متر دور تر از کمپ در طرف دیگر کنار یک جوی نشسته اند. نوجوان پاکستانی شکایت می کند: "ما همه اینجا در یک زندان به سر می بریم." او به ادامه می گوید، غذا خراب است، پولیس همواره بعضی از مهاجرین را لت و کوب می کند.
اما قبل از همه، آنچه بیشتر باعث عذاب این مهاجرین در کمپ موریا می شود، این است که آنها نمی دانند که چه آینده آنها را انتظار می کشد. شاید فردا برگشت داده شوند: نخست به ترکیه و بعد کشورهای شان پاکستان، افغانستان یا مراکش.
بعضی از خانواده های سوریایی نیز در موریا زندانی شده اند. آنها همه امید شان را به فرار به سوی اروپای غربی و شمالی بسته بودند. هر کدام حدود هزار دالر به قاچاقبران پرداخته بودند تا از ترکیه به جزیره لسبوس برسند و حالا اتحادیه اروپا می خواهد آنها را دوباره به ترکیه برگشت بدهد.
پناهجویان در روز های اخیر مظاهره کردند. آنها از عقب حصار ها، با آواز بلند فریاد می زدند: "آزادی، آزادی" آنها با صدای بلند تلاش می کردند تا فریاد شان، از میان سروصدا های جنراتورها در بیرون شنیده شود.
این جنراتورها، برای بسیاری از غرفه های سیار کوچک غذا فروشی، برق می دهند که در چهار اطراف کمپ چون سمارق ها از زمین سرزده اند. لیست خوراکه باب ها به یونانی، انگلیسی و عربی نوشته شده اند. زیرا تا 20 مارچ مهاجرین کمپ ها می توانستند کباب یا قهوه بخرند. اما بعد از 20 مارچ دروازه های کمپ به بیرون مسدود شدند.
از آن زمان به بعد، مشتری این غرفه های غذا فروشی امدادگران رضا کار اند. سونیا از سویس یکی از آنها است. او در کمپ کمک می کند، مثلاً لباس های مستعمل برای پناهجویان توزیع می کند. او با اشاره به مسدود شدن راه بالقان می گوید:
"پیش از این وضعیت بسیار صلح آمیز بود، بسیار آرام، اما حالا یک وضعیت متشنج حاکم گردیده است، درمیان مهاجرین نیز. پیش از این ما احساس امن داشتیم. دیروز من چنین احساس امن نداشتم، زیرا دوبار زد و خورد میان مهاجرین صورت گرفت، از آن زمان به بعد تشنج بسیار زیاد شده است."
باوجود این همه او در کمپ می رود تا به مهاجرین کمک کند. اما مهاجرین همواره مایوس تر می شوند. نوجوان پاکستانی از عقب حصار کمپ می گوید که او در کشورش در دانشگاه تحصیل می کرد و حالا نیز می خواهد در یک جایی در اروپا به تحصیلات اش ادامه دهد. او در ادامه می گوید: "در پاکستان من هیچ آینده ای ندارم. در آنجا ترور حاکم است." او می افزاید: "اگر شما می خواهید که ما را برگشت دهید، بهتر است که ما را زهر بدهید. این برای ما بهتر است."
دیدار پاپ فرانسیسکوس نیز این مهاجرین را امیدوار نمی کند، زیرا آنها می دانند که پاپ نیز نمی تواند معجزه کند و درها را باز کند. به این دلیل ناامیدی در کمپ موریا در جزیره لسبوس در میان مهاجرین رو به افزایش است.