افزایش ناامنی در کندز بعد از خروج نیروهای آلمانی
۱۳۹۳ آبان ۱۶, جمعهباشندگان کندز دیدگاه باز در مورد افراد خارجی دارند. یک هوتل "پنج ستاره" در مرکز شهر وجود دارد که طبقات داخل آن با سنگ مرمر تزئین گردیده است. در رستورانت آن موسیقی پاپ افغانی میز و چوکی را به تکان آورده است.
با کنار زدن پردههای اتاقهای بزرگ هوتل میتوان از بالای بام تا به خارج از شهر نگاه کرد: کوه ها، درختها و آرامش. این شهر محیط مناسبی برای سرمایه گذاران چینی و یا تاجران ثروتمند حوزه خلیج فارس است. پس از سال 2001 که طالبان از کندز رانده شدند، بسیاری چیزها در این جا تغییر کرده است.
اما وقتی سوار موتر شده و از میان بازار ترکاری فروشی به سمت جنوب شهر حرکت میکنیم، پس از ده دقیقه وضعیت تغییر میکند. افرادی که ریش دراز دارند، لنگی و پیراهن و تنبان به تن دارند و کلاشینکوف را بر شانه انداخته اند، موتر را متوقف میکنند و میگویند ادامه دادن در این مسیر ممکن نیست؛ زیرا از این جا به بعد، منطقه زیر کنترول طالبان است.
این مردان جنگجویان طالبان نیستند بلکه اعضای پولیس محلی اند که از آخرین سنگر در مقابل شورشیان دفاع میکنند. آخرین سنگر علیه طالبان ده دقیقه راه موتر از مرکز شهر کندز فاصله دارد. این وضعیتی است که یک سال بعد از خروج نیروهای آلمانی از کندز در این شهر دیده میشود.
اردوگاه متروک
نگاهی بر فراز تپهای بلند در کندز تنها خاطرات سربازان آلمانی را زنده میکند که زمانی در آنجا مستقر بودند و به سرعت برق آسا شهر را ترک کردند. هنوز هم لوحهها و نشانههای نیروهای آلمانی در این جا دیده میشوند.
جاده ها و اسفالتهای آن رو به خرابی اند. تعداد انگشت شماری از افسران پولیس افغان به این پایگاه نقل مکان کرده اند. در پایگاهی به این بزرگی چند افسر را با ذره بین اگر بتوان دید. گاهی شماری از آنها را میتوان در اطراف یک منقل در حال کباب کردن دید.
طعامخانهای که اندکی قبل از خروج نیروهای آلمانی اعمار شده بود، فعلا خالی است. در عقب آشپزخانه هزاران بسته مواد غذایی انبار شده اند که حالا فاسد گردیده اند. یک سال قبل در همین محل مراسم تسلیم دهی پایگاه به پولیس افغانستان برگزار شده بود.
سیاستمدران وزارت های خارجه، کمک های انکشافی و دفاع آلمان زمانی که نیروهای آلمانی کندز را ترک گفتند، تاکید کردند که آلمان یک پایگاه بسیار مدرن و پاک و شهر امن را از خود به جا میگذارند.
طالبان در اطراف شهر کندز
اردوی آلمان در پایان سال 2010 در یک عملیات گسترده به نام "الماسک" طالبان را از تمامی روستاهای ولایت کندز بیرون راندند. این نیروها در سال 2011 و 2012 پروژه های زیرساختی در این ولایت راه اندازی کردند تا از این طریق دل و دماغ مردم را تسخیر کنند.
ده ماه پس از خروج اردوی آلمان حادثه شوک آوری اتفاق افتاد. در ماه آگست سال 2014 در داخل بزرگترین پایگاهی که در گذشته سربازان آلمانی از آن دفاع می کردند، طالبان پرچم خود را برافراشتند، یعنی در مقر پولیس منطقه چهار دره که تنها ده دقیقه با موتر از مرکز شهر فاصله دارد.
اردو و پولیس افغانستان از مزار شریف حمایت به دست آوردند. با این حمایت اگر چه توانستند قرارگاه پولیس را دوباره تحت کنترول خود درآورند، اما از آن زمان به بعد در بسیاری از محله های اطراف مرکز شهر، اداره موازی شورشیان ایجاد گردیده است. طالبان در این مناطق محاکم شریعت و ادارههای سایه ایجاد کرده اند.
حساسیتهای قومی
دلایل خرابی وضعیت این ولایت بیشتر روشن زمانی روشن میشود که به باشندگان شهر و روستاهای آن گوش داده شود، با افرادی مانند جمال الدین که با یک تکسی از اطراف شهر به سوی هوتل پنج ستاره در راه است. این مرد ریش سفید که بیشتر از 60 سال سن دارد، در یک خانه روستایی نه چندان دور از خان آباد زندگی می کند. او می گوید: «آنها پسرم را در سال 2013 در رودخانه ای در نزدیکی خانه به ضرب گلوله به قتل رساندند». منظور او از آنها اعضای یک گروه مشهور و بدنام هستند که از دیر زمانی منطقه را کنترول میکنند، البته با توافق حکومت محلی. رهبر این گروه سید حسین است و جنگجویان اش از گروه قومی تاجیکها میباشند.
طالبان عمدتاً پشتون اند که در شمال افغانستان در اقلیت قرار دارند. جمال الدین نیز یکی از اینها است. او می گوید که گروه سید حسین می خواست که پسرش با آنها کار کند، اما وقتی او از این کار خودداری کرد، او را به قتل رساندند.
جمال الدین در مورد اینکه آیا او شکایت کرده و یا به محکمه و پولیس مراجعه کرده است، سر خود را به علامت نفی تکان میدهد و می گوید همه میدانند که حکومت برای مبارزه با طالبان از این گروه تبهکار حمایت میکند. به گفته او، تمام ولایت در دست همین گروه است.
این راننده شکایت میکند که آنها بدون اجازه داخل خانه ها می شوند و آنچه را که می خواهند به غارت می برند. او ادامه میدهد که این افراد با مصونیت تمام دست به بدرفتاری، قتل و دزدی میزنند. او بعد از قتل پسرش سرپرستی پنج نواسه خود را به عهده دارد. او به سختی میتواند هزینه زندگی خانواده اش را فراهم کند اما خودش هم نمیداند که در آینده چطور خواهد شد.
در بین دو جبهه
جمال الدین شکایت دارد که پولیس و اردو به آنها کمک نمیکنند. به گفته او، یونیفورم پوشان از درگیریها خود را به دور نگهمیدارند: «ما از هر دو جانب تحت فشار قرار داریم. از جانب طالبان و از این شبه نظامیان». جمال الدین می گوید: «طالبان بد هستند، اما نه به اندازه شبه نظامیان. طالبان اعمال جنایتکارانه انجام می دهند اما باز هم یک جهان بینی دارند و پایبند مقرارات اند. شبه نظامیان طرفدار دولت فقط جنایتکار هستند. برای پول آنها هر کاری را انجام می دهند».
غلام سخی بغلانی، والی کندز، اذعان می کند که چارهای ندارند جز این که با "قوماندان"ها اتحاد کنند، هرچند که آنها مرتکب جرایمی علیه مردم میشوند. او اضافه میکند که این آیساف و نیروهای مسلح آلمان در کندز بودند که همین شبه نظامیان تبهکار را در برنامه های نظامی داخل کرده بودند.
به گفته او، عمالیات تهاجمی "المالسک" سال 2010 نیروهای آلمان در کندز، بدون کمک این باندها اصلاً ممکن نبود. و حالا این مقامهای محلی اند که باید با آنها کنار بیایند. والی کندز با بالا انداختن شانه هایش می پرسد: «چه بدیلی داریم؟ طالبان در داخل شهر تسلط داشته باشند یا در حاشیه شهر؟».