پناهجویان زیر سن قانونی و تنها در آلمان
۱۳۹۲ شهریور ۱, جمعههمه چیز از امروز تا فردا می تواند تغییر کند، به طور مثال ممکن است این مهاجران به جای اتاق دو نفره در یک اقامتگاه دستجمعی، بی کس و تنها شوند و زیر مراقبت یک مددکار اجتماعی قرار بگیرند. تنها دلیل تغییر شرایط زندگی، رسیدن به هجده سالگی می باشد. در حالی که برای بسیاری جوانان پا گذاشتن به سن قانونی موردی برای جشن گرفتن و شادمانی است، برای یک پناهجوی تنها، یک ضایعه شمرده می شود. زیرا در بسیاری موارد با پا گذاشتن به سن قانونی غالباً راه کمک به جوانان و پیشکش های کمکی بهتر مربوط به آن مسدود می گردد.
علاوه بر این تاریخ تولد بسیاری پناهجویان قابل اعتماد نیست، زیرا آنها شناسنامه یا تذکره ندارند. طبق یک احصائیه اداره آمار آلمان فدرال، اکثر این پناهجویان از کشورهای افغانستان، سومالیا، سوریه و پاکستان آمده اند. هنگام ورود به آلمان آنها شناسنامه نداشته اند و تعیین عمر شان یا به طور تخمینی و یا توسط آزمایش های طبی صورت می گیرد. این آزمایش های طبی شامل رادیوگرافی از الاشه ها و یا استخوان های مچ دست شان می باشد.
به کار گرفتن چنین طریقه هایی برای تعیین عمر، یک طرزالعمل مورد مناقشه است. زبیده دویار، از گروه کاری پناهجویان در بیلفیلد می گوید: «حتا اتحادیه داکتران مخالف شرکت در این ارزیابی می باشد، زیرا نه کدام ارتباطی به تداوی دارد و نه به کدام بیماری کمک می کند. علاوه بر این استفاده از شعاع ایکس یا روینتگن حتا می تواند خطرناک هم تمام شود».
نتایج غلط با تاثیرات درازمدت
این خانم وکیل مدافع همچنان اظهار می دارد که چنین طرزالعمل هایی بسیار غیردقیق هم می باشند. گاهی حتی معلوم شدن نتایج آن بین سه تا شش سال را در بر می گیرد. به نظر زبیده دویار، هرگاه ادارات رسمی بخواهند شمار پناهجویان تا حد ممکن کم باشد، زیرا کمک به جوانان هزینه زیادی نیاز دارد، در آن صورت نتیجه پیشا پیش روشن می باشد: «یک نفر 17 ساله پیشاپیش امکانی قبولی به حیث یک انسان صغیر را ندارد».
بنا بر تجربه ای که در بییلفلد و دیگر شهرها وجود دارد، محکمه خانوادگی که مسوول این امور می باشد، ارزیابی پناهجویان در چنین سن و سالی را پس از سایر موارد انجام می دهد. در نتیجه آن شانس استفاده از کمک به جوانان برای بسیاری از جوانان پناهچو به صفر تقرب می کند. ارائه دلیلی خلاف آنچه محکمه تصور می کند، یعنی ارائه شواهدی که این پناهجویان جوانتر می باشند، نهایت دشوار است.
تماس های خصوصی
از اول ماه می به این سو گروه کاری بیلیفلد برای پناهجویان زمینه مشورت دهی خاصی را برای پناهجویان زیر سال فراهم ساخته است. زنان و مردان عضو این گروه کاری در طرزالعمل های اثبات زیر سن بودن، آنها را همراهمی می کنند. زبیده دویار می گوید آنچه به طور خاص اهمیت دارد، تماس های شخصی با کودکان و جوانانی است که در حوادث کشور شان و یا در نتیجه حوادث مسیر راه ضربات روحی شدید دیده اند. او از اطفال افغانستان سخن به میان می آورد که به طور اجباری توسط طالبان استخدام شده و برای حملات انتحاری آموزش داده شده اند. این امر آنها را وادار به فرار ساخته است. سرنوشتی که این اطفال و جوانان داشته اند، طی صحبت های خصوصی به صورت مفصل تدوین می شوند. آنها فرصت دارند تا آرامش شان را بازیابند و خود را برای گپ زدن در برابر محکمه خانوادگی آماده سازند و دلایل شان را طبقه بندی کنند. گروه کاری برای پناهندگان و سایر موسسات امدادی برای هر پناهجو یک وکیل مدافع پیدا می کنند، تا آنها در قبال مواد قانون بی جواب نمانند.
راه ویژه در بایرن
فراهم ساختن چنین مشورت دهی نیازمند پرسونل زیاد است، با اینهم در سرتاسر آلمان برای پناهجویان زیر سن در دسترس قرار داده می شود. تنها ادارات پناهجویی در ایالت بایرن مقررات بسیار اکید دارد. پناهجویان زیر سن تنها، پس از رسیدن شان به چهار دسته تقسیم می شوند. این طبقه بندی بنا بر ارزیابی مسوولیت های شان صورت می گیرد. گاهی 16 تا 18 ساله ها در ردیف سوم طبقه بندی می شوند و حق به دست آوردن کمک به جوانان و مواظبت های لازمه آن را ازدست می دهند. در حالی که کسانی که از عین دسته در ردیف دوم تصنیف می گردند، می توانند از مواظبت های لازم مستفید گردند.
الیونا کریستل از گروه امدادی نورنبرگ، یگانه رهنمای 20 تن از مهاجران ردیف سوم است. جوانانی که 16 تا 18 سال دارند و بسیاری آنها از کشورهای اسلامی می باشند، از شام پنج شنبه تا صبح دو شنبه تنها گذاشته می شوند. او می گوید پیامد این کار بسیار خطرناک است: «در بین آنها جوانانی اند که تجربه ای از نوشیدن الکول ندارند، تجربه ای از حقوق برابر زنان و مردان ندارد. ولو آنکه آنها در هنگام فرار از کشور شان کدام ضربت روحی ندیده باشند، به هر صورت در اینجا دچار یک شوک فرهنگی می گردند».
دیوان سالاری
اندریاس مایسنر از اتحادیه "افین" در برلین، برعلاوه این، از موانع بزرگ دیوان سالاری سخن می گوید. موسسه ای که او در آنجا کار می کند، از شمار زیادی پناهجویان زیر سن مراقبت می کند که تنها می باشند. او می گوید: «بنا به تجربه ای که من دارم بسیاری (این پناهجویان) از انگیزه بسیار عالی برخوردارند. آنها می گویند: من می خواهم در زندگی یک کار خوب انجام دهم، چونکه شاید دوباره به کشورم بروم. در صورتی که آموزش خوبی دیده باشم، کاری برای آینده ام بتوانم».
اما او بیشتر از مواضع ادارات رسمی خشمگین است که این جوانان را به حالت معلق قرار می دهد. به این معنی که اجازه اقامت آنها معلوم نمی باشد، جریان قبولی یا رد پناهندگی شان زمان طولانی را در بر می گیرد و ادارات آنها را متهم می سازند که فقط می خواهند از کمک های سوسیال استفاده کنند. این امر حس اعتماد به نفس پناهجویان را می فرساید: «بسیاری آنها به سرعت زبان را یاد می گیرند، با جامعه جوش می خورند، به سادگی می توانند در حرفه ای کار آموزی کنند و یا تحصیلات شان را انجام دهند. اما با موانع دیوان سالارانه این ها همه متوقف می گردند. چنین وضعی مایوس کننده است».
تجارب موفقانه ای از پناهجویان سابقه وجود دارد که بدون پول و همراهی به آلمان آمده اند و حتا موفقانه مکتب و تحصیلات عالی شان را به پایان رسانیده اند. این دلیل خوبی برای مراقبت بهتر است. به گفته اندریاس مایسنر، «بدون حمایت مددکاران اجتماعی، وکلای مدافع، معلمان، رضاکاران و اتحادیه های حامی پناهجویان، این اهداف برآورده شده نمی توانند».