کمک پیشمرگههای کرد به خانوادههای فراری از دست داعش
۱۳۹۵ مرداد ۱۱, دوشنبهجنرال بهرام عارف یاسین از پیشمرگه های کرد گفت که چندی پیش شاهد عبور بیش از ۴۰۰ تن از کوه های بعشیقه در جریان یک هفته بوده است. آن ها از قریه های مختلف در نزدیکی موصل و حتی از خود این شهر بوده اند. بعشیقه یکی از نزدیک ترین نقاط به خط دفاعی کردها در نزدیکی موصل است و حتی شهر را از این موضع می توان دید.
این جنرال پیشمرگه کرد گفت که این جا جنگ واقعی تقریبا دیگر جریان ندارد و داعش فقط بمبگذار انتحاری و وسایل نقلیه پر از مواد منفجره به سوی کردها می فرستد. بهرام در ادامه به دویچه وله گفت: «روحیه جنگی داعش در حال حاضر ضعیف شده است، آن ها دیگر قوی نیستند».
نبود جنگجویان تعلیم دیده باعث تضعیف بیشتر داعش شده و این سازمان تروریستی را مجبور کرده که جنگجویان اش را از قریه ها بیرون بکشد و به خط مقدم جبهه بفرستد.
قُصی صباح از قریه تیلیارا که مدت کوتاهی پیش از این به همراه همسر و چهار فرزندش فرار کرده است، می گوید داعش دیگر در قریه شان حضور ندارد. اکنون او به همراه خانواده و یک برادرش در کمپ آوارگان موسوم به بَردارِش زندگی می کند.
برادرش که ۱۵ ماه است در این جا زندگی می کند، با پیشمرگه ها ارتباط برقرار کرد و به این ترتیب یک شب پیش از این که صباح فرار کند، با پیشمرگه ها تماس گرفته بود.
فرار خطرناک
او به دویچه وله گفت: «ما از خانه مان به یک ساختمان نیمه کاره رفتیم و با پنج خانواده دیگر منتظر تیلفون پیشمرگه ها ماندیم». آن ها ساعت ها در یک قریه در نزدیکی کوه بعشیقه منتظر ماندند: «تاریک که شد، آن ها تیلفون کردند و گفتند: ما با دوربین نظاره گر منطقه بودیم و اکنون شما می توانید در امنیت از آن جا عبور کنید و به این سو بیایید».
آن ها چهارساعت در تاریکی راه پیمودند. صباح گفت: «در قریه ها، ما جاده هایی را که ماین نداشتند می شناختیم، اما هراس ما از منطقه ای است که میان قریه فتحیلیا و کوه (بعشیقه) قرار دارد».
پیشمرگه ها به آن ها کمک کردند که در امتداد نور چراغ های دستی شان از این راه بگذرند. صباح ادامه داد: «ما ترسیده بودیم، اما به پیشمرگه ها اعتماد کردیم...آن ها جاهای امن را می شناختند. اگر چشم داعش به ما می افتاد، ما را می کشت».
جنرال بهرام در موافقت با این اظهارات گفت: «این (راه) خیلی خطرناک است، مانند راه مرگ است». او در جواب این سوال که چرا پیشمرگه ها به باشندگان قریه ها برای فرار کمک می کنند، گفت که کمک به این خانواده ها حق آن ها است.
در حال حاضر منطقه کردستان به حدود ۲ میلیون آواره و افراد بی جاشده پناه داده است. پیش بینی می شود که جنگ بر سر موصل که ۲ میلیون باشنده دارد، باعث بی جاشدن ۵۰۰ هزار تا یک میلیون تن دیگر شود.
فقر و گرسنگی
جنرال بهرام می گوید که بیشتر باشندگان قریه ها امید شان را از دست داده اند و ماه ها است که بدون هیچ درآمدی زندگی می کنند: «برخی از اینها به ما می گویند که در جریان سه ماه حتی چیزهای ارزان مانند کچالو نخورده اند. داعش به خاطر فقر مردم در حال از دست دادن موضع خود است، البته آن ها هنوز تا اندازه ای قدرت جنگیدن و کشتن مردم را دارند».
راه فرار به خاطر ماین های جاسازی شده بسیار خطرناک است. افزون بر این داعش این جا به روی آوارگان آتش می گشاید. جنرال بهرام می گوید، اگر این اتفاق رخ بدهد، پیشمرگه ها به مواضع داعش هاوان شلیک می کنند تا این جنگجویان مصروف شوند و آوارگان بتوانند خود را به آن سوی مرز برسانند.
مدت کوتاهی پیش از این یک زن ۲۱ ساله هالندی به نام لاورا هانسِن با دو فرزند و شوهرش به داعش ملحق شدند. جنرال بهرام می گوید که شوهر این زن در تیراندازی داعش زخمی شد و این زن به پیشمرگه ها گفت که می خواهد همسرش را ترک کند.
بهران می گوید: «این زن به افراد من گفت: او (شوهرش) مرد بدی است، یک داعشی بد است». این مرد مجروح به نزد داعش بازگشت و خانواده اش در هالند از آن زمان دیگر از او خبری ندارد. خانم او در حال حاضر توسط پیشمرگه های کرد بازداشت شده و از او راجع به نقشی که در نزد داعش بازی کرده، بازجویی می شود.
این جنرال پیشمرگه کردی به خوبی می داند که فعالان داعشی مانند این مرد می توانند خود را به خوبی در میان آوارگان پنهان کنند: «اگر ما یک خانواده را ببینیم که به سوی ما می آید، پیشمرگه ها می آیند تا کمک کنند و اگر آن ها هنوز از مرز دور باشند، ما آن ها را در جستجوی مواد منفجره تلاشی می کنیم».
مردان و اطفال گاهی اوقات باید بخشی از لباس های شان را از تن خود در بیاورند تا تلاشی شوند: «در این مورد مشکلی وجود ندارد. مشکل تلاشی زنان است. پیشمرگه ها به زنان احترام می گذارند و نمی توانند به آن ها دست بزنند».
از آن جایی که در میان مردان این جنرال، پیشمرگه زن وجود ندارد، زنان نمی توانند تلاشی شوند. در یک جبهه دیگر، داعش از این مساله استفاده کرده و مردانی را با واسکت های حاوی مواد منفجره به این جا فرستاده بود که لباس زنانه پوشیده بودند.
این جنرال پیشمرگه یک راه حل واقع بینانه برای این مشکل پیدا کرده است: «ما از مردان راجع به زنان (همراه شان) سوال می کنیم و اگر آن ها بگویند که این زن از خویشان ما است و مشکلی ندارد، ما به آن ها اعتماد می کنیم. اما اگر زنی به تنهایی این جا بیاید، ما نمی دانیم چه کار کنیم».