چرا رد پای حملات در اروپا به مولنبیک بلجیم میرسد؟
۱۳۹۴ آبان ۲۷, چهارشنبهدر حمله تروریستی سال 2004 در مادرید، در حمله بر موزیم یهودی در بروکسل در سال 2014 و یا حمله بر قطار تالیس در سال 2015 در مسیر میان امستردام و پاریس، در همه موارد مجرمان از مولنبیک بوده اند. چرا چنین است؟ چرا این ناحیه با 90 هزار باشنده در برابر دروازه شهر کهنه بروکسل، گهواره اسلامگرایان است؟
از مرکز پر جنب و جوش شهر بروکسل تا یک جهان دیگر فقط چند متر فاصله وجود دارد؛ جایی که برای بسیاری یک دنیای ناکام است، دنیایی که در آن آرزوها برآورده نشده اند. این دنیا از خارج نیز کاملاً متفاوت است. ریش ها و برقع های دراز امر نادری نیستند. مردانی که به دلیل وضع ظاهری شان نیز سلفی پنداشته می شوند، کم نیستند. در مولنبیک قیمت ها پایین اند و شمار کسانی که از کمک های دولتی (سوسیال) استفاده می کنند بلند است. خانه ها نیمه مخروبه اند.
کلود مونیکه یک ناظر با تجربه همه این وضعیت را در یک جمله خلاصه می کند و آن این که در 30 سال گذشته در اینجا تا جایی که ممکن است برخورد غلط صورت گرفته است. مونیکه که به چوکی اش تکیه داده است، آهی کشیده و خود را عقب می کشد. او که قبلاً عضو استخبارات بود، اکنون کارشناس معروف تروریسم در بلجیم است.
مونیکه می گوید: «ما قبلا هسته هایی داشتیم که از مولنبیک واکنش نشان می دادند. هسته هایی برای جهاد در بوسنیا، برای جنگ در افغانستان. اکنون تبلیغاتچی های اسلامگرایان تندرو در مولنبیک قرار دارند. علاوه بر آن شمار زیادی از طرفداران "دولت اسلامی" یا داعش در اینجا می باشند. متأسفانه همه اینها تعجب انگیز نیستند».
حتی در این هم تعجب نیست که رد پای حملات پاریس به مولنبیک می رسد. برعلاوه این، در مورد مولنبیک وجوه دیگری نیز مطرح اند. این انکشافی است که این ناحیه با 90 هزار جمعیت اش را از سایر بخش های بلجیم، همچنان آلمان و هالند متفاوت می سازد. در این فضای تنگ، تفریباً منحصراً مردمی از مناطق عربی زندگی می کنند. در طول چند دهه، درهم آمیزی و یا ادغام با جامعه متعارف بلجیم صورت نگرفته است. در عوض، مردم این محله زندگی را به سبک و شیوه خود شان پیش می برند.
کلود مونیکه می گوید: «یک وضعیت کاملاً خاص به وجود آمده است. اقلیت ها که بیشتر حضور داشتند تقویت گردیدند، مقامات سیاسی عقب نشینی کردند و پولیس ضعیف بود».
سرانجام مناطق «ممنوع الورود» به وجود آمده است. تو گویی چند صد متر دورتر از شهر کهنه بروکسل، یک دیوار سیم خاردار نامرئی ایجاد شده باشد. صِرف از عقب این دیوار نامرئی است که پولیس اوضاع را نظارت می کند و قدرت دولتی در آنجا محدود است. مونیکه از یک دایره شیطانی صحبت می کند. مقامات مسئول این ناحیه به مساجدی که به طور فزاینده تندرو می گردند توجه نمی کردند و حالا برای این کار دیر شده است.
مونیکه می افزاید: «من نمی گویم که مردم محل با تندروان همنوایی داشتند، بلکه ترس داشتند. آنها نمی خواستند با آن ها طرف شوند. این امر پولیس را کاملاً بی علاقه کرد. من پولیس های زیادی را می شناسم که صاف و ساده کار شان را انجام می دادند و می خواستند علیه این تندروان و همچنان علیه تجارت مواد مخدر اقدام کنند. شهردار (شاروال) فقط همین را می گفت که مشکلی با مواد مخدر وجود ندارد و امری برای انجام دادن نیست».
تا حال مسأله بر سر اوضاع خاص مولنبیک بود. علاوه بر این یک مشکل اساسی دیگر نیز در بلجیم وجود دارد. این کشور یکی از ممالک کوچک اروپا است که یازده میلیون نفر جمعیت دارد. یعنی غیر از این نیز در مقایسه با آلمان، فرانسه و بریتانیای کبیر، منابع اندکی برای مبارزه علیه تروریسم در دسترس دارد. افزون بر این در بلجیم، اکثریت جامعه، قبل از همه با خودش درگیر است. فلامن هایی که به زبان هالندی صحبت می کنند، علیه والون های فرانسوی زبان قرار می گیرند و یکی روادار دیگری نیست. این امر شرایط دلخواهی را برای انکشافات غیرقابل کنترول در جامعه مهاجران به وجود می آورد.
به نظر می رسد که دست کم این را حکومت مرکزی بلجیم اکنون درک نموده باشد. چارلس میشل نخست وزیر این کشور بدون خستگی می گوید که این وضعیت را تغییر می دهد. از یک طرف با اعمال فشار، با پولیس و اقدامات شدید قضایی و اما همچنان از جانب دیگر با حمایت از انسان هایی که به حاشیه جامعه رانده شده اند.
چارلس میشل می گوید: «این به معنای آن است که ما با شهردار، با مقامات مسئول ناحیه از نزدیک همکاری می کنیم و حکومت بلجیم آماده است که پول بیشتر را در اختیار قرار دهد تا اوضاعی بهبود یابد که در حال حاضر با مشکلات بزرگی درگیر است».
برای حکومت بلجیم روشن است که در کوتاه مدت این وضعیت تغییر نمی خورد. امید به آن است که این تغییرات دست کم در درازمدت ممکن باشد.