آیا مسائل زنان دغدغه کاندیداهای ریاستجمهوری است؟
۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۵, دوشنبهوقتی محمدباقر قالیباف کاندیدای اصولگرا و محافظهکار ریاست جمهوری با سابقهای نظامی مقابل دوربین تلویزیون گفت که ۱۳درصد کارمندان شهرداری زن هستند، شاید خیلیها به یادشان آمد که همین آقای قالیباف در تیرماه ۱۳۹۳ در خطبههای پیش از دستور نماز جمعه از جداسازی محل کار کارکنان زن و مرد در شهرداری تهران دفاع کرده و گفته بود زنان نباید با "نامحرمان" بیشتر از "محرمان" خود معاشرت داشته باشند.
وقتی حجتالااسلام پناهیان از چهرههای شاخص اصولگرایان تندرو، تحصیلات دانشگاهی جمیله علمالهدی، همسر ابراهیم رئيسی را چماقی کرد برای کوبیدن روحانی و همسر خانهدارش و گفت: «آیا همسر روحانی این تعداد کتاب که همسر رئیسی نوشته را تاکنون خوانده؟» باز هم گروهی به خاطر آوردند که او در سال ۱۳۹۲ در یک سخنرانی گفته بود: «واقعش این است که اگر یک خانم بگوید: من تحصیل کردهام اما الان خانهداری را بر هر شغل دیگری ترجیح میدهم، او باید احترامش ده برابر شود، چون واقعاً آدم فهمیدهای است.»
وقتی روحانی در سخنرانیاش فریاد زد: "اینها میخواستند در پیادهروها دیوار بکشند" یادمان آمد که همین آقای روحانی چهار سال پیش وعده داد که وزارت زنان ایجاد میکند، اما هنوز این وزارتخانه تشکیل نشده و خبری هم از ایجادش نیست.
بیشتر بخوانید: آیا خواستهای جنبش زنان تغییر کرده است؟
اما شاید بتوان از نگاهی دیگر هم این سخنان را دید: اینکه شخصی مانند قالیباف با آن سوابق پی برده که اگر حتی بهدروغ بگوید ۱۳ درصد کارمندان شهرداری زن هستند، این میتواند برایش رأیآفرین باشد؛
این که کاندیدایی چون رئيسی با سوابق مشخص، به تیم انتخاباتیاش اجازه میدهد که فیلمسخنرانی همسرش به زبان انگلیسی را در اینترنت پخش و سوابق تحصیلی و کاری او را منتشر کنند تا همه بدانند که همسر کاندیدای ریاستجمهوری خانهدار نیست و انگلیسی بلد است حتی اگر انگلیسی حرف زدنش مایه سرافکندگی باشد؛
و اینکه روحانیای مانند پناهیان، تحصیلکرده بودن و نویسنده بودن همسر رئیسی را مایه افتخار و برتری او بر روحانی بداند چون همسر روحانی خانهدار است.
آیا به واقع تغییری در نگاه دولتمردان ولو محافظهکار جمهوری اسلامی نسبت به زنان پدید آمده است؟
سوده راد، فعال حقوق زنان در گفتوگو با دویچه وله میگوید: «در کنار تمام پیشرفتهایی که ما ممکن است در فضای رسانهای از حضور زنان و اهمیتی که به آنها داده میشود و در سخنان بعضی از کاندیداها ببینیم، اما در عمل میبینیم که مسائل زنان نه جزو وعدههای انتخاباتیشان هست و نه در موضوعاتی که دربارهاش صحبت میکنند. از نظر من اینها چیزی بیشتر از یک شعار نیست.»
شعارهایی که باید پیگیری شوند
اگر نخواهیم آدمها را تنها به واسطه خط سیاسیاشان قضاوت کنیم، چارهای نداریم جز اینکه عملکرد آنها را ببینیم.
آیا قالیباف و رئیسی در حوزه زنان عملکرد مثبتی داشتهاند؟ آیا نشانهای از آنکه مشخص کند مسائل زنان حداقل بخش کوچکی از برنامههای انتخاباتی آنها را تشکیل داده وجود دارد؟ روحانی چطور؟
درباره روحانی با توجه به اینکه چهار سال ریاست جمهوری را در اختیار داشته شاید راحتتر بتوان قضاوت کرد.
بیشتر بخوانید: "رد صلاحیت زنان در هیاهوی رد صلاحیت مردان گم شد"
حسن روحانی وعده تشکیل وزارت زنان را داده بود. این وعده عملی نشد اما به جای آن شخصی را در معاونت امور زنان منصوب کرد که به تایید بسیاری از فعالان حقوق زنان از جمله کسانی است که دغدغه مسائل زنان را دارد، در این حوزه کار کرده و رابطه خوبی نیز با بدنه جنبش زنان دارد.
سوده راد معتقد است تمامی شعارها و حرفها یک پتانسیل است و باید در چهار سال آینده خودش را نشان دهد. اما برای آنکه ببینیم چقدر این شعاردهندگان در قبال شعارهایشان مسئولیتپذیرند، باید به عنوان شهروند، فعال حقوق زنان یا کنشگر مدنی در چهار سال آینده صرف نظر از اینکه چه کسی رئيسجمهور میشود این شعارها را تکرار و پیگیری کرد.
نگاه متفاوت کاندیداها به مسائل زنان
ابراهیم رئیسی در سخنان انتخاباتیاش با افتخار از این میگوید که رواق زنان و مردان در حرم امام هشتم شیعیان در مشهد را پنجاه پنجاه کرده یعنی برای زنان و مردان سهم مساوی از این رواق در نظر گرفته است.
آیا این نشانهای از این است که رئیسی دغدغه مسائل زنان را دارد؟
سوده راد میگوید: «آن چیزی که آقای رئیسی دنبالش است برابری جنسیتی نیست بلکه مساوات است که در اسلام هم به آن اشاره شده یعنی به زن با دیدی ذاتگرایانه نگاه میشود.»
این فعال حقوق زنان میگوید اینکه همسر رئیسی شاغل است و همسر روحانی خانهدار خودبهخود به معنای آن نیست که همسر رئيسی تنها به واسطه کار بیرون از خانه به آن رهایی مورد نظر برابریخواهان جنسیتی رسیده باشد یا همسر روحانی تنها به دلیل خانهدار بودن دچار تبعیض شده باشد: «آنچه که فمینیستها به دنبالش هستند انتخاب آزاد در شرایط برابر است و ما باید بتوانیم در چهار سال آینده این را مشخص کنیم که انتخاب آزاد و شرایط برابر مهم هستند نه اینکه شما در چه نقشی ظاهر شدهاید.»
آیا طرح شعار کافی است؟
با توجه به موقعیت جامعه ایران و فضای بسته سیاسی شاید بتوان گفت مطرح کردن این مسائل حتی در حد شعار هم میتواند مثبت باشد. سوده راد اما با این نظر موافق نیست.
او میگوید: «وقتی مناظرهای با موضوع اقتصاد به عنوان آخرین مناظره کاندیداهای ریاستجمهوری برگزار میشود و در تمام سه ساعت برگزاری آن تنها یک بار کلمه زن بر زبان یکی از کاندیداها جاری میشود آن هم با این پرسش که شما برای زنان بیسرپرست چه کردهاید؟ من فکر نمیکنم واقعا دغدغه برابری جنسیتی لااقل در چهار سال آینده از دغدغههای اصلی کاندیداها باشد.»
با همه اینها نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که امروز طرح مسائل و مشکلات زنان جایش را در شعارهای انتخاباتی باز کرده است؛ هرچند جایی بسیار ناچیز. برای بازتر کردن این فضا و نیز پیگیری همین شعارها از یک سو به جامعه مدنی قوی و پربنیه و از سوی دیگر به فضایی نیاز است که این جامعه مدنی بتواند در آن خواستهایش را بدون ترس از بگیر و ببند پیگیری کند.
در این مقطع این پرسش میتواند راهگشا باشد که با رئیسجمهور شدن کدامیک از کاندیداها امکان فعالیت مدنی و پیگیری شعارهای همین نامزدها بیشتر فراهم خواهد بود.