اعتصاب عمومی در کردستان، انگیزهها و برداشتها • مصاحبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبهاعتصاب یک روزه در کردستان در اعتراض به اعدام پنج زندانی سیاسی بازتاب وسیعی یافته است. چهار تن از اعدامشدگان کرد بودند. در باره اعتصاب، دامنه موفقیت آن و استمرار اعتراضمردم کرد، تفسیرهای مختلفی وجود دارد. صلاح مازوجی، عضو کمیته مرکزی "کومله − سازمان کردستان حزب کمونیست ایران" در مصاحبه با دویچه وله، برداشت چپ از این حرکت، انگیزهها و سمت سوی آن را ارائه میدهد.
دویچه وله: از هفته پیش تاکنون، کردها صدر خبرها شدهاند و نخستین اعتصاب عمومی موفق در سال گذشته هم در کردستان برقرار شد. برای بسیاری سوال بود که چرا در جنبش اعتراضی پس از انتخابات، کردها خاموش ماندند. آیا اینک میتوان از پیوستن کردها به جنبش سخن گفت؟
صلاح مازوجی:
نخست باید بدانیم که منظور از جنبش چیست. رهبری خیزش تودهای پس از انتخابات در شهرهای بزرگ، به دست نیروهای اصلاحطلب و موسوی و کروبی افتاده، ولی مردم کردستان هیچ دل خوشی از اصلاحطلبان حکومتی ندارند. بدبینی کردها به دوران خاتمی برمیگردد که امیدواریها بیشتر بود، اما ایشان عملا کاری نکرد. سرخوردگی آنها در این حد بود که دیدیم مشارکت بسیار کمی در انتخابات داشتند و حداکثر ۲۰ درصد مردم به پای صندوق رفتند. در نتیجه اینها با شعار "موسوی رای ما رو پس بگیر" وارد میدان نشدند. با این همه طبیعی بود که مردم کرد به دلیل تجربه سی ساله از رویارویی جمهوری اسلامی با خودشان، مترصد به این باشند که با مطالبات و صف مستقل خود به جنبش اعتراضی بپیوندند.با این توضیحات، شرط همراهی کردها با اعتراضهای عمومی در ایران، تاکید روی مطالبات مستقل و ویژه خود آنهاست؟
ما عقیده داریم که جنبش اعتراضی باید خود را از زیر رهبری موسوی و کروبی کنار بکشد و بپذیرد که استراتژی سیاسی جریان اصلاحطلبی حکومتی بیثمر است. ما دیدیم که در اول ماه مه نیز کارگران با صف و مطالبات مستقل خود وارد کار شدند. البته تنها مطالبات صنفی نبود، بلکه آزادی زندانیان سیاسی و آزادیهای سیاسی را هم طرح کردند. به نظر من اعتصاب عمومی کردستان گام بسیار مهمی بود برای اعلام همبستگی کردها با جنبش کارگری، زنان، دانشجویی.
کردها و مناطق کردنشین چگونه و با چه فرضهایی میتوانند از این پس در کنار سایر قومها و معترضان قرار گیرند؟
من فکر میکنم مردم کردستان حتما در کنار مطالبات برحق و دمکراتیک سایر مردم ایران قرار خواهند داشت. هر تحولی که تغییری واقعی در جامعه ایجاد کند، همراهی کردها را در بر خواهد داشت. کردها حتما در کنار جنبش کارگری و مطالبات زنان هستند، اما قطعا به جریان و جنبش سبز تحت رهبری موسوی و کروبی نخواهند پیوست.
موقعیت بدیلی که شما پیشنهاد میدهید چیست؟ بهجای آقایان موسوی و کروبی چه کسانی را در نظر دارید؟
مجموعهی موجود پاسخی به بحرانعمیق سیاسی و اقتصادی و شرایط وخیم جامعه ایران نمیدهد. به نظر میرسد یک تحول رادیکال و سوسیالیستی میتواند پاسخ چنین مشکلاتی را بدهد.
تحول رادیکال مورد نظر شما، بسترها و نمایندگان خود را پرورده است؟
زمینههای مثبتی وجود دارند. در همین اول ماه مه دیدیم که ده تشکل کارگری بیانیه دادند و خواستها و استراتژی خود را اعلام کردند. این گام بزرگی بود، اما کافی نیست. این البته یک آلترناتیو نیست، ولی وقتی نه آزادی تشکل و نه آزادی بیان و عقیده وجود دارد، این بسترها به سختی ساخته میشوند.
به نظر میرسد که رسانهها نقش بسیار مهمی در پوشش خبر اعدامهای هفته گذشته، اعتصاب سراسری در کردستان و اعتراض به نقض حقوق بشر داشتند. خود همین نشانهی این نبود که در صورت همکاری و تفاهم و اشتراک در مواردی معین، میتوان موضوعی را فراگیرتر کرد؟
بله همینطور بود. این برای تشکلهای چپ امیدوارکننده بود که نیروهای مترقی و مدافع حقوق بشر با رسانه و سایر ابزار، چنین حمایتی کردند. این تجربه بسیار مثبتی بود و گام مهمی بود برای همیاری و اتحاد عمل جبهه نیروهای چپ و سوسیالیست.
با این توضیح، برنامهای دارید که بتوان این نطفههای اولیه را بارورتر کرد؟
ما قبل از این جریان هم تا جایی که به جنبش چپ سوسیالیستی ایران بر میگردد، اعلام کرده بودیم که باید بتوانیم سر حداقلها به توافق با یکدیگر برسیم.
شروط ویژهای هم برای همکاری با سایر نیروهای کرد و غیرکرد دارید؟
نه الزاما. ما در کردستان در رهبری یک جنبش عمومی قرار داریم. حزب دمکرات به دلیل نگاه سیاسی و مواضع طبقاتی خود، دیدگاههای متفاوت با ما دارد اما ما حاضریم با آنها همکاری کنیم تا تمام ظرفیت موجود را برای رسیدن به مطالبات کردها به کار ببریم. در مورد همین اعتصاب عمومی، مثلا ما با حزب دمکرات تماس گرفتیم و خواستیم آنها هم مشارکت کنند. گفتند ارزیابیشان این است که این اعتصاب جواب نمیدهد و مردم آماده نیستند. سرانجام هم گفتند که روز جمعه را برای اعتصاب اعلام کنیم. در حالیکه اگر چنین میشد، چون تعطیل رسمی بود، مشخص نبود که چه بسیجی صورت گرفته است. با اینهمه ما با آنها حاضریم همکاری کنیم.
آیا گفتوگویی بین شما هست؟ بحث و انتقاد و پیشنهاد میان شما احزاب کردی جریان دارد؟
مسلم است. ما قبل از فراخوان با آنها تماس گرفتیم. ما رابطه رسمی داریم. هر چند وقت یکبار جلسات رسمی با یکدیگر داریم. موضع آنها در مورد جنبش سبز و موسوی و کروبی مورد تایید ما نیست و به آنها هشدار دادهایم که این حمایت، مسائل و مطالبات کردستان را زیر سوال میبرد. مادام که آنها از این استراتژی دست نکشیدهاند و با این جریانها پیوند و ارتباط دارند، ما نمیتوانیم توافق قطعی داشته باشیم.
صرف نظر از مسائل استراتژیک، در مورد مسائل حقوق بشر، زنان، کارگران و غیره نقاط مشترکی نیست که بتوان فصل مشترکی با سایر سازمانهای کرد برقرار کرد؟
چرا. همین الان بیشتر از ده زندانی سیاسی در کردستان در خطر اعدام هستند. بدیهی است که همکاری مجموعه ما برای بسیج علیه اعدام و سرکوب به مراتب مفید تر خواهد بود. اما مسئله اینجاست که ما میخواهیم مقاومت و اعتراض خود را خارج از استراتژی اصلاحطلبی طرح کنیم. ما میگوییم اگر روی خاتمی و موسوی و کروبی سرمایهگذاری کنیم، مردم را به بیراهه بردهایم.
در بهار سال گذشته آقای خامنهای سفر سه روزهای به کردستان داشتند. مردم کردستان در آن زمان چه کردند؟ شما چه کردید؟
این سفر در آستانه انتخابات و در شرایطی بود که دنبال نیرو برای صندوقهای رای میگشتند. میخواستند پایگاههای تودهای خود را تقویت کنند. میدانستند که در کردستان یک جنبش اعتراضی دیرینه علیه حاکمیت هست. کلی نیرو از شهرستانهای اطراف آوردند. کلی کارمندان ادارهها را بسیج کردند. ارتش و بسیج و سپاه را به کردستان آوردند. از ارومیه و کرمانشاه کلی آدم آوردند، اما مردم کرد از آقای خامنهای استقبال نکردند و ما دیدیم که زمان انتخابات هم مردم کرد در بالاترین آمارها، ۲۰ درصد مشارکت داشتند.
ظاهرا کردها سیاست مقاومت منفی و سکوت را شکستهاند. صدای خروش آنها از هفته گذشته بلند شده. آیا این تغییر پایدار خواهد بود؟
موقعیت مردم کرد با سایر نقاط ایران فرق دارد. اینجا موضوع انتخابات نیست. این مردم اگر در زمان انتخابات مانند تهرانیها و شیرازیها و اصفهانیها به خیابان میآمدند، به خون کشیده میشدند. عدم حضور کردها نیز تا حدودی آگاهانه بود و میدانستند که هزینه سنگینی برای اعتراض پرداخت خواهند کرد. این پختگی آنها را نشان داد، اما شرایط کنونی متفاوت است و به سرکوب شدید کردها باز میگردد. این حتما ادامه خواهد یافت.
مردم سایر نقاط ایران در قبال اعدامهای هفته گذشته بدون در نظر گرفتن مسائل قومی، به هر شکل که توانستند به این سرکوب اعتراض کردند و همدردی خود را با سرنوشت اعدامیان نشان دادند. نباید انتظار داشت که سازمانهای کردی هم متقابلا در مورد سرکوب غیر کردها بیانیه بدهند و در حمایتهای معنوی و انسانی، خودی و غیرخودی نکنند؟
ببینید فراخوان به اعتصاب عمومی، اعتراض به مجازات اعدام و دعوت به آزادی همه زندانیان سیاسی بود. ما خود را همبسته و همراه تمام کسانی میبینیم که سرکوب شدهاند. ما خواستار گسترش پیوندهایی در این زمینه هستیم. ما خواستهای دمکراتیک را به کرد و غیر کرد محدود نمیکنیم. ما عقیده داریم که هر گرایش سیاسی محترم است و فشار به هر دگراندیش برای تغییر عقیده او، محکوم است.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح
تحریریه: بابک بهمنش