ایران بر سر دوراهی – تحلیل وزیر خارجهی پیشین آلمان
۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبهایران به کجا میرود؟ همه با این پرسش درگیرند، چه مردم ایران، چه مردم و سیاستمداران کشورهای دیگر. رسانههای سیاسی، حاوی تحلیلها و تفسیرهای فراوانی در این بارهاند.
در روزنامهی آلمانی "زوددویچه تسایتونگ" مقالهای چاپ شده است به فلم یوشکا فیشر، وزیر امور خارجهی سابق آلمان (۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵) با عنوان «دوراهی ایران». بخشی از آن که مستقیما به ایران مربوط میشود، حاوی نکات زیر است.
تقلب
یوشکا فیشر در مقالهی خود نخست به انتخابات در لبنان اشاره میکند و اینکه در آن کشور، حزبالله، که متحد و مورد پشتیبانی حکومت اسلامی ایران است، شکست خود را پذیرفت. در ایران انتخابات در حد یک حادثهی مهم ولی معمول سیاسی، باقی نماند و به یک «جنبش دموکراتیک» راه برد. حرکت را اتهام تقلب انتخاباتی برانگیخت. فیشر مینویسد: «تعجبآور است که چرا حکومت فورا شفافیت ایجاد نکرد و بلافاصله فاکتهایی را که فقط در اختیار دولتیان است، روی میز نگذاشت. اگر احمدینژاد واقعا برخوردار از اکثریت دوسومی آرای دادهشده است، پس رژیم دیگر نباید ترسی داشته باشد. در عمل عکس قضیه رخ داد. در این مورد فقط یک توضیح وجود دارد: رأیها دزیده شدهاند!»
دو حالت
وزیر امور خارجهی پیشین آلمان در ادامه مینویسد: «تقلب انتخاباتی در شهرهای ایران یک جنبش تودهای برپا کرد، جنبشی که از هم اکنون مشخص است که ایران را متحول خواهد کرد.»
چرا ایران متحول خواهد شد؟
یوشکا فیشر در این مورد این گونه استدلال میکند: یا رژیم دست به خشونتی مهیب خواهد زد و به یک دیکتاتوری عریان نظامی تبدیل خواهد شد، یا اینکه نخواهد توانست جنبش را کنترل کند. در حالت دوم «روح دگرگونساز دموکراسی» دیگر به شیشه برنمیگردد و در این صورت ایران، باز و آزاد میشود.
حالت سرکوب
فیشر مینویسد: «اگر جنبش اعتراضی دموکراتیک در کشور با خشونت سرکوب شود، در این حال کار غرب برای اینکه پیشنهادش را برای گفتوگو با ایران متحقق کند، بسیار مشکل میشود. رژیم در این صورت، برای اینکه بقای خود را در داخل تضمین کند، رو به خارج سیاست تقابل و انزوا را پیش میگیرد. از طرف دیگر در این حالت، گفتوگو با تهران برای غرب به گفتوگویی اساساً فاقد مشروعیت تبدیل میشود.»
اما این احتمال نیز میرود که رژیم بتواند در داخل سرکوب کند، در عین حال رو به بیرون گشادهرو باشد. به نظر یوشکا فیشر، این «راه حل چینی»، راه نجات رژیم اسلامی نیست. رژیم نمیتواند دست به اصلاحات اقتصادی بزند، خود را رو به خارج باز کند و در همان حال استبداد را تشدید کند. به نظر فیشر برای پیش گرفتن چنین راهی «ساختارها بسیار ضعیفاند و نمیتوانند تنش بیشتری را تحمل کنند. از این گذشته، ایدئولوژی حاکم نمیتواند چنین گامی را بردارد و خود آسیب نبیند.»
غرب در برابر احمدینژاد
یوشکا فیشر معتقد است که اگر ایران به شکلی، فضای بازی بیابد، رژیم پابرجا نخواهد ماند. او مینویسد: «احمدینژاد طرفدار تقابل و تا حدی انزواست، موسوی طرفدار گشایش جمهوری اسلامی است. در صورت چنین گشایشی موجودیت رژیم به خطر میافتد.»
اگر احمدینژاد بر سر قدرت بماند، غرب دچار مخمصهای میشود که یوشکا فیشر آن را چنین توصیف میکند: از یک طرف سر و کارش با یک حکومت نامشروع متقلب است، از طرف دیگر ناچار است برای حل مشکلات عمدهای در خاورمیانه با تهران به گفتوگو پردازد.
فیشر نمیگوید، چاره چیست. تنها به این هشدار بسنده میکند گه گفتوگو با رژیمی که در بیرون قدرتنمایی میکند، تا در درون بقای خود را تضمین کند، کار مشکلی است، شاید هم «ناممکن» باشد.
نویسنده: رضا نیکجو
تحریریه: کیواندخت قهاری