ایران و بحران مالی در آمریکا و اروپا
۱۳۸۷ مهر ۱۵, دوشنبهمحسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران خواهان بررسی اثرات بحران مالی جهان بر اقتصاد ایران و چارهجویی برای مهار این اثرات شده است. رضایی در نامهای به علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی از وی خواست تا در جلسه سران قوا موضوع تاثير بحران مالي جهان بر اقتصاد ايران به ويژه از نظر تحولات احتمالي بازار نفت بررسي شود. رضایی خواسته است که نتایج این بررسیها و تصمیمات در تدوین بودجهی سال آینده کشور مد نظر قرار گیرد.
خشنودی یا نگرانی؟
نامهی محسن رضایی دو روز پس از ابراز شادمانی آیتالله جنتی از بروز بحران مالی در غرب انتشار مییابد. آیتالله جنتی، دبیر شورای نگهبان روز جمعه در سخنانی که به عنوان خطیب نماز جمعه ایراد کرد، با ابراز خشنودی از بروز بحران در اقتصاد آمریکا، آن را گوشمالی خداوند توصیف کرد. جنتی گفت: « همانطور كه آمريكايي ها از بروز مشكلات در ايران خوشحال ميشوند، خوشحاليم كه اقتصاد آمريكا دچار آشفتگي شده و مشكلات آنها به اروپا نيز سرايت كرده است و نتيجه اعمال زشت خود را مي بينند و خداوند آنها را گوشمالي ميدهد.»
سایت محسن رضایی در مطلبی که در ارتباط با نامهی وی به علی لاریجانی انتشار داده، با انتقاد ضمنی از حرفهای آیتالله جنتی، بحران یادشده را "موضوعی نسبتاَ پیچیده" خوانده است که با توجه به درهمتنیدگی بازارهای مالی جهان ممکن است به اقتصاد همهی بخشهای دنیا سرایت کند و نهایتاَ اقتصاد ایران نیز از آن در امان نماند.
تا کنون مسئولان دولتی در ایران با بحران اقتصادی در غرب برخوردی دوگانه داشتهاند. آنها از یک سو با توجه به بستهبودن نسبی اقتصاد ایران و عدم ادغام شدید آن در اقتصاد جهانی، این گونه تبلیغ کردهاند که بحران مالی بینالمللی تأثیری بر اقتصاد ایران نخواهد داشت، ادعایی که تا حد معینی نادرست نیست.
"محاسن" یک اقتصاد بسته
اقتصاد ایران عمدتاَ به دلیل صادرات نفت و واردات کالا در ارتباط با اقتصاد جهانی قرار دارد. این ارتباط محدود،طبعاَ ایران را از بهرهمندی از سرمایه و تکنولوژی و خدمات مالی بینالمللی به اندازهی زیادی محروم کرده و به مانعی در راه رشد و توسعهی اقتصادی این کشور و ایفای نقشی درخور در اقتصاد بینالمللی بدل شده است. ولی در دورانهای بحران در اقتصاد بینالمللی، اقتصاد نسبتاَ بستهی ایران این «حسن» را دارد که تا حدودی از تأثیرات بحران یادشده در امان میماند. با این همه، در ماههای اخیر هر جا که بحث گرانی و تورم در ایران بالا گرفته، مسئولان حکومتی فوراَ یکی از عوامل آن را تورم و گرانی در بازارهای بینالمللی اعلام کردهاند.
بهای نفت، پاشنهی آشیل اقتصاد ایران
ورای استدلالها و بحثهای فوق در بارهی چند وچون تاثیر بحران مالی کنونی بر اقتصاد ایران، دستکم تبعیت احتمالی قیمت نفت از این بحران امری نیست که کسی در ایران نسبت به آن بیتفاوت و غیرحساس باشد. بنا به تجربه، اگر بحران کنونی به کندشدن آهنگ رشد اقتصادی دنیا بیانجامد، طبعاَ قیمت نفت نیز تنزل خواهد کرد. با توجه به وابستگی شدید اقتصاد ایران و بودجهی دولت به درآمدهای نفتی، هر گونه کاهش محسوس در قیمت نفت فوراَ بر فعل وانفعالات اقتصادی ایران تأثیر میگذارد و به اختلالات محسوس در انجام تعهدات دولت و وضعیت معیشتی مردم میانجامد. به ویژه در سالهای اخیر که دولت بودجهی خود را بر اساس قیمت بالای نفت تنظیم کرده و با راهکار ساده و در عین حال پرخطری همچون تزریق پول به شریانهای اقتصادی کشور به مصاف بیکاری رفته است، هر گونه کاهش در بهای نفت، مشکلات بعضاَ پردامنهای را برای اقتصاد ایران به وجود خواهد آورد. تأکیدات مکرر وزیر نفت ایران و برخی دیگر از مقامات این کشور که قیمت نفت در هر بشکه نباید به زیر صد دلار تنزل کند، تا حد زیادی از نگرانی از بروز وضعیت یادشده ناشی میشود. این در حالی است که بهای نفت که در اواسط تابستان تا بالای ۱۴۰ دلار در هر بشکه رسید، اینک متأثر از بحران مالی بینالمللی و کاهش رشد اقتصادی در بسیاری از کشورهای صنعتی، راه نزول در پیش گرفته و به زیر صد دلار رسیده است.