بر بازداشتیهای انتخاباتی چه میگذرد؟
۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبهمهدی محمودیان، فعال حقوق بشر و روزنامهنگار از شرایط بازداشتگاهها و هدف دستگیریها میگوید. او خود طی حمله به دفتر جبهه مشارکت، بازداشت شده و چند روزی را "میهمان آقایان" بوده است.
-----------
دویچهوله: شما در پیگیریها و تماس با دستگیرشدگانی که آزاد شدهاند، چه اطلاعاتی گرفتهاید؟
مهدی محمودیان: چون دستگیریها توسط چند نهاد انجام شده، رفتارها و نحوهی نگهداریهم متفاوت بوده است. رفتار با کسانی که در اختیار وزارت اطلاعات و زندان اوین بودهاند، نسبتا خوب بوده، البته نقض قوانین و زدن چشمبند در موردشان بسیار بوده است. اما از کسانی که توسط سپاه و بسیج و نیروی انتظامی دستگیر شدهاند، خبرهای خیلی بد شنیدهایم. زندانیان را به دو سوله در کهریزک و پاسارگاد بردهاند. سوله پاسارگاد در جنوب غربی تهران و در حوالی پاسگاه نعمتآباد قرار دارد و رفتارهای وحشیانهای در آنجا با زندانیان کردهاند.
سوله کهریزک را نیروی انتظامی برای اسکان به اصطلاح اراذل و اوباش به راه انداخت و الان در اختیار اطلاعات ناجاست. یک زندانی میگفت در سوله پاسارگاد آنقدر سرش را به میز کوبیدند که چند بار از هوش رفت. اطلاعاتی هم از او نداشتهاند و پس از چند روز او را در خیابان ول کردهاند. زندانیان دیگر گفتهاند که در این سولهها، لباسهایشان را در آورده و آنها را لخت نگاهداری میکردهاند. بعضی از آنها هم تهدید جنسی شدهاند.
از زندانیان شاخص و چهرههای اصلاحطلب چه خبری دارید؟
با کسانی که در خیابان دستگیر شدهاند، معمولا بدرفتاری زیادی نکرده و زود آزادشان کردهاند تا بروند به دیگران بگویند که اینها آدمهای بدی نیستند. اما از زندانیان سیاسی خبرهای بدی داریم. شنیدیم که آقای رمضانزاده، حافظهاش را به دلیل فشار زیاد از دست داده و برای همین نمیگذارند خانوادهاش با او تماس بگیرند. سلامتی آقای تاجزاده هم که کمردرد شدید دارد، بخاطر بازجوییهای سخت و طولانی به شدت درخطر است. آقای حجاریان وضعیت نامناسبی دارد.
تنها امیدواری ما این است که برخی مسئولان کشور متوجه باشند که به تنهایی نمیشود حکومت کرد. حکومتی که تمام نزدیکان و اطرافیان خود را از دست بدهد، نمیتواند زیاد سرپا بماند.
خانوادهیآقای حجاریان به آقای منتظری نامه نوشتهاند و با آقای کروبی نیز ملاقات کردهاند. اما به نظر میرسد آقایان از این مراحل عبور کردهاند و دیگر اهمیتی به اعتراضها و گوشزدها نمیدهند. آیا تظلم به مراجع دینی کارگشا خواهد بود؟
درست است. این خصوصیت حکومت کودتایی است که همه مرزها را در نوردیده است. اما توجه کنید که دیدار چند خانم با مراجع تقلید یا رفتن آنها به حرم حضرت معصومه برای آقایان خیلی سنگین بود و با کمک نیروی انتظامی آنها را از حرم بیرون کشیدند. این نشان میدهد که چنین اقدامهایی موثر است. فراوان با خانوادههای زندانیان سیاسی تماس میگیرند که شما به جایی مراجعه نکنید، اینطوری موضوع زودتر حل میشود. همین نشان میدهد که پیگیریها اثر دارد. موضوع دیگر اینکه دولت کودتاگر فعلی، هواداران و حامیانی دارد که دیدار با مراجع تقلید، علمای قم و شخصیتهای برجسته، آنها را با سوالات جدیدی مواجه میکند. این خودش، چالشی برای آقایان است.
بسیاری از فعالان حقوق بشر، وکلا و روزنامهنگاران را گرفتهاند. در غیاب تشکلها و افراد باید چه کرد؟ آیا رخنهای جدی در اطلاع رسانی و تلاش برای آزادی زندانیان ایجاد نشده؟
تمام کوشش آقایان این بود که روزنههای ارتباطی را مسدود و ایجاد وحشت کنند. ما الان حتی برای زدن یک ایمیل نیز محدودیت داریم. اما مهم این است که آنها این مرتبه، تنها با تعدادی روزنامهنگار یا فعال سیاسی و مدنی روبرو نیستند، بلکه با خیل عظیم مردم مواجه هستند. شاید بتوانند صد روزنامهنگار را بگیرند اما نمیتوانند صدها هزار نفر مردمی را بگیرند که مبدل به کانالهای ارتباطی شدهاند. چهرههای شاخص در زندان هستند اما مردم دارند اطلاع رسانی میکنند. ما سی سال قبل هم اینترنت و اساماس نداشتیم و پیروز شدیم.
ماموران تا پیش از انتخابات، تلاش میکردند که موقع دستگیری افراد، کمترین توجه و حساسیت را برانگیزند اما به نظر میرسد الان عمدا با سرو صدا و خشونت، مردم را بازداشت میکنند. فکر میکنید چرا؟
در کشور ما کودتا شده و باید وحشت ایجاد کنند تا اوضاع را تثبیت کنند. برای من هم قابل درک نیست که ماموران مردم را میزنند و شادی میکنند. این سابقه نداشت.
بسیجیها و سپاهیها وقتی مردم را میزنند، باتومها را در هوا میچرخانند و هلهله میکنند. چنین رسمی در بین ایرانیان نبود. ما حتی در داستانهای ایرانی خواندهایم که وقتی پهلوانی دشمن خود را میکشد، ناراحت میشود. این رسم در میان ما نبود. این برای ایجاد وحشت است.
گفته میشد از ۱۸ تیر ماه به بعد، گروه زیادی را آزاد میکنند...
امشب دارند ۱۵۰ نفر را آزاد میکنند. لیست ۱۰۰ نفر دیگر هم تهیه شده که دارند آزاد میشوند. در واقع دارند دستگیریهای فلهای را آزاد میکنند اما چهرههای شاخص را برای اعتراف گیری نگاه خواهند داشت.
اما آیا پروژه اعترافگیری کارآیی خود را از دست نداده؟
توجه کنید که پروژه اعترافگیری برای عموم مردم نیست، بلکه مخاطبان آن هواداران حاکمیت هستند که باید اقناع و خوشحال شوند، وگرنه مشخص است که اعترافگیری و توبه کردن کسی که تا دیروز سردبیر یک سایت بوده و بعد خودبخود میرود در یک خبرگزاری و پیشینه خود را نفی میکند، جعل است. اعترافگیری و دستگیری افراد، یک سناریوی از پیش نوشته شده است.
به چه منظور؟
در تمام دنیا رسم بر این است که ابتدا بازداشت، تحقیقات و سپس نتیجهگیری انجام شود. اما اینها از آغاز نتیجهگیری کردهاند و برای اثبات عمل خود، لازم است مستنداتی درست کنند. عوامل دولت کودتا از مدتها قبل در صدد زدن افراد جبهه مشارکت بودند اما قلع و قمع این حزب و دستگیری ۷۰ عضو آن بدون مقدمهچینی برایشان هزینه زیادی در بر داشت.
خبردارید که برای رسیدگی به وضع اینهمه بازداشتی، دارند با چه پرسنلی کار میکنند؟
از ادارهها و نهادهای مختلف افرادی را برای کمک آوردهاند. بازجوی خود من نمیدانست روش بازجویی چگونه است. نمیدانست باید سوال کند تا من جواب بدهم. مثلا چیزی میپرسید و همان حرفهای شفاهی مرا به زبان خودش، تبدیل به جمله میکرد و مینوشت و بعد میگفت زیر آن را امضاء کنم. نمیدانست که من باید با دستخط خودم جواب او را بدهم. من که اعتراض کردم و گفتم امضاء نمیکنم، رفت از چند نفر پرسید و تازه متوجه شد که کارش درست نیست. اطلاعاتشان هم از مسائل روز و چهرههای شاخص بازداشتی خیلی کم بود.