تجلی ایدئولوژی نومحافظهکاران در تخریب و بازسازی عراق
۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبهفصلنامهی "جامعه و سیاست بینالمللی" (Internationale Politik und Gesellschaft) نشریهای است حاوی مقالاتی به آلمانی و انگلیسی که هر یک موضوعی را به شکل پایهای بررسی میکنند. موضوعها با معیار اهمیت بینالمللی و تأثیرشان روی زندگی انسانها در جامعههای مختلف برگزیده میشوند. این نشریه را بنیاد فردریش ابرت (Friedrich-Ebert-Stiftung) منتشر میکند که با حزب سوسیالدموکرات آلمان همگرایی دارد.
شمارهی آوریل ۲۰۰۹ این نشریه حاوی مقالهای است با عنوان "رادیکالیسم بازار نومحافظهکاران − مورد عراق". مقاله به قلم دو پژوهشگر دانشگاهی، والتر اتو اوچ (Walter Otto Ötsch) و یاکوب کاپلر (Jakop Kapeller) است. آنان کوشیدهاند حملهی آمریکا به عراق و پیامدهای آن برای این کشور را با نظر به دیدگاههای اقتصادی و سیاسی نومحافظهکاران ("نئوکان"ها)، که خطشان در دستگاه دولتی جورج بوش راهنما و برنامهگذار بود، توضیح دهند.
مشخصههای "نومحافظهکاری"
نویسندگان در آغاز مقاله، "نومحافظهکاری" آمریکایی متجلیشده در دولت بوش را تشریح میکنند. از دید آنان، این جریان دارای سه مشخصهی اصلی است:
۱. خواهان سلطهی بلامنازع آمریکاست و یکجانبهگری را به جای روابط دوجانبه و چندجانبه مینشاند. (اصطلاح یکجانبهگری را یورگن هابرماس وضع کرده است).
۲. به لحاظ ارزشی محافظهکار است و بر سلسله مراتب اجتماعی و رعایت موازین آن تأکید میکند.
۳. به منافع بازار توجه خاصی دارد و مدافع سرسخت مکانیسم بازار در برابر دخالتگری و هدایتگری دولتی برای کاهش شکافهای طبقاتی است.
نومحافظهکاری، به اعتبار مشخصهی سوم، یعنی دفاعش از بازار، یکی از شکلهای جریان موسوم به نئولیبرالیسم است.
فلسفهی سیاسی این جریان به لئو اشتراوس (Leo Strauss) برمیگردد، فیلسوفی با اصلیت آلمانی که اندیشههایش در دههی ۱۹۶۰ در محافظهکاری آمریکایی راه یافته است. اشتراوس منتقد مدرنیته و لیبرالیسم بود. او معتقد بود که در آزادیخواهی مدرن لیبرالی "حقیقت" از دست میرود، چون همه آزاد و دارای نظر تلقی میشوند. اشتراوس نظردهی را حق توانگران میدانست. به نظر او تودهی مردم بایستی تبعیت کنند. آنان به "اسطوره" نیاز دارند، اسطورهای که سیاستمداران میتوانند آن را با دشمنتراشی بسازند. تقویت هویت و حس یگانگی ایجاب میکند که خطر دشمن خارجی برجسته شود. به خاطر این، از نظر لئو اشتراوس، حتا اشکالی ندارد که به مردم دروغ گفته شود.
ایدههای لئو اشتراوس را، مورخی به نام ایروینگ کریستول (Irving Kristol) در مراکز فکری واشنگتن پراکنده است. کریستول از منتقدان "دولت رفاه" بود که در سیاست "قرارداد نوین" روزولت (New Deal) متجلی شده بود. این سیاست لازم میدانست که دولت در اقتصاد دخالت کند تا رفاه عمومی را تضمین کند. کریستول در مقابل، طرفدار رادیکال بازار بود. در دیدگاه اقتصادی کریستول تأکید ویژهای بر کاهش مالیاتها میشود، آنهم به خاطر این که توانگران به سرمایهگذاری و بهرهجویی بیشتر تشویق شوند.
ایدئولوژی دستگاه دولتی بوش
پیروان چنین اندیشههایی کارگزاران اصلی دستگاه دولت بوش بودند. ایدئولوژی آنان در سندی با عنوان "استراتژی امنیت ملی" (۱۷ سپتامبر ۲۰۰۲) و سیاست موسوم به "آزادی اقتصادی" تجلی آشکاری یافته است.
به نظر والتر اتو اوچ و یاکوب کاپلر، سیاستی که تعیینکنندهی خطمشی در عراق شد، مستقیما از این ایدئولوژی سرچشمه گرفته بود. براساس این ایدئولوژی «کنسرنهای جهانی بایستی نقش رهبریکنندهای داشته باشند (و یا نقشی را که در این زمینه دارند تقویت کنند). کنسرنها، با دیدی غیرانتقادی، به عنوان حاملان "آزادی" نگریسته شدند. آزادگی آنان در "آزادی عمل" آنان دیده شد. به "آزادی عمل" آنان هم با دید مثبت نگریستند. با چنین دیدی به طرفداری از آزادی، صلح و آبادانی پرداختند. هدف ایالات متحدهی آمریکا را چنین مقرر کردند، هدفی که برای رسیدن به آن، کاربست نیروی نظامی نیز روا دانسته شد.»
مدل پینوشه برای عراق
تدارک حمله به عراق را با ماکیاولیمآبی نوع اشتراوس انجام دادند. دشمنتراشی کردند، دشمن را بزرگ کردند و عوام را برانگیختند. عراق را اشغال کردند. اشغال عراق با پشتیبانی فعال بانکها، کنسرنهای نفتی و صنایع بزرگ شیمیایی آمریکا صورت گرفت.
والتر اتو اوچ و یاکوب کاپلر در مقالهی خود شرح میدهند که چگونه طرح غارت عراق را ریختند. امید یورشگران این بود که سیاستی در عراق پیش رود همانند سیاست پینوشه پس از کودتا در شیلی. در مدلی چون شیلی پینوشه، نقش دولت نقشی پلیسی است، امنیت ایجاد میکند تا سرمایهی بزرگ بهرهکشی کند.
در عراق، ابتدا وجود دولت را لازم نمیدانستند. آن را آگاهانه درهمشکستند. به نظر والتر اتو اوچ و یاکوب کاپلر اشغالگران عمدا اجازه دادند در دورهی اول پس از اشغال مراکز عمومی، از مدرسه گرفته تا کارخانهی دولتی، غارت و ویران شوند.
دولت آمریکا پیش از حمله به عراق ژنرال بازنشسته جی گارنر (Jay Garner) را به عنوان رئیس "دفتر بازسازی" عراق برگزیده بود. گارنر، عضو حزب دموکرات و ازدوستان کالین پاول، با سیاست خصوصی کردن کامل شرکتهای دولتی عمدهی عراقی مخالف بود و بر آن بود که پس از پایان جنگ در کشور انتخابات برگزار کنند. دونالد رامسفلد، وزیر دفاع بوش، که دید گارنر خط نومحافظهکاران را پیش نمیبرد، او را برکنار کرد. جای او را پل برمر (Paul Bremer) گرفت که آماده بود خط نومحافظهکاران را پیش برد.
بازسازی نومحافظهکارانهی عراق
والتر اتو اوچ و یاکوب کاپلر در ادامه خطوط عمدهی برنامهی بازسازی عراق بر اساس ایدئولوژی نومحافظهکاران را شرح میدهند. آنان بویژه بخشنامههای اقتصادی دورهی آغاز پس از اشغال را شاخص این ایدئولوژی میدانند. مثالی آشکار بخشنامهی شمارهی ۱۲ است که گمرگ را از میان برداشت و اقتصاد عراق را بدون حفاظ کرد.
شرکتهایی آمریکایی که در جریان "بازسازی" پایشان به عراق باز شد، با این یا آن سیاستمدار تصمیمگیرنده در ارتباط بودند. به تدریج آوازهی رشوهگیری و فساد در معاملات عراق در همه جا پیچید.
والتر اتو اوچ و یاکوب کاپلر با استناد به پژوهشهای صورتگرفته در مورد مشی اقتصادی اشغالگران در عراق میگویند که درهمکوبیدن اقتصاد عراق و بیکار کردن تودهی عظیمی از شهروندان این کشور باعث شد که آب به آبشخور خشونتگران ریخته شود. جوان بیکاری که کارخانهی محل کارش را ویران یا در اختیار اشغالگران میدید، به راحتی جذب خشونت میشد.
برای ایران هم نقشه داشتند
مقالهی "رادیکالیسم بازار نومحافظهکاران − مورد عراق" با این جملات بسته میشود: «حکومت بوش در صدد بود، موفقیت عراق را در کشورهای دیگر تکرار کند. در آغاز سال ۲۰۰۵، وزارت دفاع آمریکا "دفتر بازسازی و ثبات" را تأسیس کرد که نقشههای مفصلی برا ی "بازسازی" ۲۵ کشور آماده کرده بود، از ونزوئلا گرفته تا ایران، کشورهایی که ممکن بود زمانی به دست آمریکا ویران شوند. شرکتها و مشاوران، پیشاپیش قراردادهای امضاشده دریافت کرده بودند تا آمادگی داشته باشند، به محض بروز حادثه وارد عمل شوند. بر این قرار، تجربهی رادیکالیسم بازار در عراق از دید مدافعانش الگویی بود برای وظایف آینده در حوزهی "ملتسازی". قرار بود این استراتژی تکرار شود و سرمشق قرار گیرد − و حال باید منتظر ایستاد و دید آیا با توجه به وضعیت اقتصادی و تغییر حکومت، باز هم چنین چیزی ممکن است یا نه.»
نویسنده: رضا نیکجو
تحریریه: بهنام باوندپور