حمایتگران علیه حمایتگری
۱۳۸۷ اسفند ۵, دوشنبهحمایت از که؟
فردریش کروتس (Friedrich Krotz)، در روزنامهی "تاتس" (taz) همین ماجرا را نقل میکند و میپرسد: آنگاه که خواستند بحران را مهار کنند، «چرا به بانکها پول تزریق کردند، و نه به خانوادههایی که دیگر نمیتوانند قسطهایشان را بپردازند؟» با این نوع حمایت، به نوشتهی کروتس، بانکها پولدار میشوند و آنها خانوادهها را از خانههایشان بیرون میکنند.
چارهی بحران را همه در حمایت میدانند. اما حمایت از که؟ حمایت از بانکها؟ حمایت از جنرال موتورز؟ تکلیف مردم چه میشود؟
در مذمت حمایتگری
“حمایت“ خوب و لازم است، اما “حمایتگری“ (Protektionismus / protectionism) بد و مضر است. حمایتگرایان مدام در نکوهش حمایتگری سخن میگویند. در سخنوریهای مربوط به بحران مالی، “حمایت“، واژه و “حمایتگری“ ناواژهی روز است؛ آن یک پسندیده است، این یک ناپسندیده.
روزنامهی “زوددویچه“ (Süddeutsche Zeitung) از قول رابرت زولیک، رئیس بانک جهانی، مینویسد که ممکن است حمایتگری، رکود را به افسردگی تبدیل کند.
روزنامهی اسپانیایی “ال پریودیکو د کاتالونیا“ (El Periَdico de Catalunya) ضمن ستایش از اجلاس روز ۲۲ فوریه در برلین برای تدارک اجلاس ۲۰ کشور به لحاظ اقتصادی مؤثر، مینویسد، حمایت دولتی از بانکها و صنایع ورشکستگی نباید به حمایتگری تبدیل شود.
خبرگزاری رویترز در گزارشی در مورد اجلاس برلین یادآور میشود، این اجلاس یک هفته پس از آن برگزار شد که همه برآشفتگی خود را از اقدامات حمایتگرانهی دولت فرانسه در دفاع از صنایع اتوموبیلسازی خود ابراز کرده بودند.
روزنامهی “کلنیشه روندشاو“ (Kölnische Rundschau)، اجلاس ۲۲ فوریه در برلین را چراغ قرمزی در برابر حمایتگری میخواند.
روزنامهی “راینیشه پست“ (Rheinische Post) در تفسیری در مورد اجلاس ۲۲ فوریه، ابتکار تشکیل آن را به نگرانی آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، از حمایتگری برمیگرداند.
روزنامهی “وستدویچه“ (Westdeutsche Zeitung) مینویسد که با حمایتگری، سقوط اقتصادی تشدید میشود.
حمایتگری چیست؟
حمایتگری یعنی:
صادر میکنم، ولی وارد نمیکنم؛
برای تشویق صادرات به محصول داخلی مالیات نمیبندم، اما محصول خارجی را دم مرز مجبور به پرداخت حق العبور میکنم؛
با پرداخت یارانه محصول داخلی را ارزان میکنم و کاری میکنم که کالای وارداتی نتواند با آن رقابت کند.
حمایتگری، نوعی ناسیونالیسم اقتصادی است.
در عصر جهانی شدن، اقتصادی که از جهانی شدن سود میبرد، با حمایتگری مخالفت میکند، در عین حال خواهان آن است که از طرف دولت ملی مورد حمایت قرار گیرد.
شکلی از سیاست وجود دارد که ممکن است به صورت حمایتگری آشکار درآید و ممکن است، اگر منفعتش ایجاب کند، منتقد حمایتگری باشد.
در دورهی بحران، به قول روزنامهی “نویس دویچلند“ (Neues Deutschland)، هر کس به فکر نجات خود است. به نظر این روزنامه، در اتحادیهی اروپا نیز خودخواهی قوی است و در آن از همبستگی خبری نیست، مخصوصا در برابر کشورهای رو به توسعه و کشورهای اروپایی شرقی. در برابر این کشورها سیاستی حمایتگرایانه اتخاذ میشود که سیاست انتقال بحران به آنهاست.
در دوم آوریل، اجلاس ۲۰ کشور برای مهار بحران اقتصادی برگزار خواهد شد. مارک شیریتز (Mark Schieritz)، نویسندهی هفتهنامهی “دی تسایت“ (Die Zeit)، آنها را «گروه ۲۰ خودخواه» نامیده است.
به نظر این نویسنده توازن میان خودخواهی و رعایت دیگری، کار بسیار پرزحمتی است. اگر این توازن صورت نگیرد، به نوشتهی شیریتز، حتا ممکن است، اتحادیهی اروپا از هم بپاشد.