داروین، سرآمد دانشمندان جهان
۱۳۸۷ بهمن ۱۷, پنجشنبهنه تنها بیولوژی بلکه مهندسی ژنتیک و زیستفناوری و تحقیقات سلولهای پایه و همانندسازی ژنتیکی (کلون) نیز مدیون تئوری تکامل داروین است.
چارلز داروین، زیستشناس و طبیعیدان انگلیسی، متولد ۱۸۰۹، با مشاهدهی طبیعت و تأمل در آن به شناختی رسید که با باورهای زمان خود مغایرت داشت. او دریافت که سهرههای جزایر مختلف با یکدیگر فرق میکنند. برخی منقار کوتاه و پهن دارند و برخی منقار بلند یا کوتاه و نوکتیز.
داروین نتیجه گرفت که گونههای مختلف در سیر تطبیق با محیط تغییر مییابند و اعضای هر گونه خصوصیاتی مشترک دارند.
در علم تکامل به تغییرات کوچک «تکامل خرد» و به تغییرات بزرگتر که گونهی جدیدی را پدید میآورند «تکامل کلان» گفته میشود.
تأیید ژنتیک مدرن
ژنتیک مدرن بر نظریهی داروین حکم تأیید زد. دکتر جیمز واتسون(James Watson)، که خود موفق شد به همراه فرانسیس کریک (Francis Crick) ساختار مارپیچ دو رشتهای «دی ان ای» را کشف کند، داروین را مهمترین انسانی میداند که جهان تاکنون به خود دیده است.
DNA مولکولی دو رشتهای است که اطلاعات ژنتیکی یا ارثی همهی موجودات زنده را با خود حمل میکند.
واتسون و فرانسیس کریک در سال ۱۹۵۳ مطرح کردند که ساختمان «دی ان ای» متشکل از «دابل هلیکس» یا رشتههای مارپیچی دوگانهاست. این مدل حاوی اطلاعاتی است که تکامل هر موجود زنده را برنامهریزی میکند. واتسون و کریک به خاطر کشف ساختار داخلی مولکول «دی ان ای» موفق شدند، جایزهی نوبل پزشکی ۱۹۶۲ را از آن خود سازند.
اهمیت آثار داروین
ادوارد اوسبورن ویلسون (Edward Osborn Wilson)، بیولوژیست برجستهی معاصر، معتقد است که بیولوژی مدرن را دو اتفاق مهم پیریزی کرد، نخست انتشار کتاب داروین با عنوان «منشاء گونهها» در سال ۱۸۵۹ و دوم چاپ کتاب ویلسون و کریک در سال ۱۹۵۳ در مورد ساختار مولکول «دی ان ای».
دومین فردی که همزمان با داروین میزیست و در پیدایش بیولوژی مدرن نقش داشت، گرگور مندل (Gregor Mandel) اتریشی بود. او با آزمایشهایی که روی گیاه نخودفرنگی انجام داد قوانین حاکم بر انتقال صفات ارثی را پایهریزی کرد.
به یاری یافتههای گرگور مندل و واتسون ـ کریک محققان توانستند، معمای سهرههای داروین را حل کنند. چرا که مطالعهی فرمول ژنتیکی هر موجود زنده این امکان را به وجود میآورد که تکامل و تغییرات به وجود آمده در آن موجود پیشبینی شود. با فعال کردن یک ژن میتوان پروتئینی معین را در سلول به وجود آورد. اگر ژن مربوط به پروتئین BMP4 فعال شود منقار سهره کوتاه و پهن خواهد شد. برعکس اگر ژن مربوط به پروتئین کالمودولین را فعال کنیم منقار، بلند و ظریف میشود.
به علاوه امروزه پژوهشگران میدانند که تکامل نه تنها حاصل تغییرات ژنتیکی، بلکه حاصل فعال شدن این یا آن ژن است.
شباهتهای انسان و حیوانات
ما ژن مخصوص به انسان نداریم. ما ۲۱ هزار ژن داریم، درست به اندازهی ژنهای یک موش. وجه افتراق انسان و موش یا دیگر گونهها ترکیب خاص ژنتیکی یا فعال بودن این یا آن ژن است.
دستکاریو اصلاح ژنتیکی و کلون کردن ژن یا همانندسازی ژنتیکی همه تحقیقاتیاند که بر پایهی نظریهی داروین شکل گرفتند.
کریک ونتر(Craig Venter)، محقق برجستهی علم ژنتیک از کشور آمریکا، معتقد است که طراحیها و ترکیبهای ویژهی ژنتیک روزی چنان پیش خواهد رفت که جای نظریهی تکامل داروین را خواهد گرفت.
اما نظر او و دیگر نظرات مشابه هنوز هم با تبسم خردمندانهی بسیاری مواجه میشود.
از ۱۵۰ سال پیش تاکنون که کتاب معروف داروین انتشار یافت، انتقاد از نظریهی تکامل شروع شد. با این حال هنوز هم عنوان «تأثیرگذارترین و مهمترین پژوهشگر دورانها» مخصوص داروین است و بس.