دانشجویان شریف و "رئیس جمهور شفاف"
۱۳۸۷ آذر ۲۶, سهشنبهمسئولان دانشگاه صنعتی شریف تهران از محمود احمدینژاد دعوت کردهاند از این دانشگاه بازدید کند. آنان به تشکلهای دانشجویی و شورای صنفی دانشگاه به عنوان نمایندهی دانشجویان اجازهی طرح پرسش به طور شفاهی دادهاند. بیش از ۱۶۰۰ تن از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف تهران در نامهای به رییس جمهور ایران، محمود احمدینژاد، خواستار پاسخگویی شفاف به پرسشهایی شدند که دانشجویان در صورت حضور وی در دانشگاه شریف مطرح خواهند کرد.
مصاحبه با دکتر محمد ملکی، نخستین رییس دانشگاه تهران پس از انقلاب و فعال ملی مذهبی.
دویچهوله: آقای دکتر ملکی، این که مسئولین دانشگاه شریف به تشکلهای دانشجویی و شورای صنفی دانشگاه اجازه دادند که موقع حضور رییس جمهور در دانشگاه به طور شفاهی پرسشهایشان را طرح کنند، بهخاطر این است که مدیریت دانشگاه شریف با دانشگاههای دیگر فرق دارد، یا این به معنای تغییری است در سیاست دولت در برخورد با دانشجویان؟
محمد ملکی: من فکر میکنم که تغییری اساسی در برخورد دولت با دانشجویان، تا این لحظه که من با شما صحبتمیکنم، پیش نیامده است، به دلیل دستگیری دانشجویانی که در تظاهرات شانزده و هفده آذر در دانشگاههای مختلف شرکت داشتند. اما مسئلهی دانشگاه شریف با مسایل دانشگاههای دیگر متفاوت است. همانطور که دانشجویان در نامهشان نوشتهاند، هنوز نتوانستهاند رییسی منتصب را به دانشگاه شریف تحمیل کنند. از نظر ادارهی دانشگاه هم تفاوتهایی بین دانشگاه شریف و دانشگاههای دیگر وجود دارد. بنابراین من فکر میکنم این دعوتی که مسئولین دانشگاه شریف از آقای احمدینژاد کردهاند، بهخاطر این است که این امکان به دانشجویان داده شود که حقایقی را مطرح کنند.
به نظر شما چرا دانشجویان قبل از آمدن آقای احمدینژاد خود را ملزم به نوشتن این نامه و تاکید بر استقلال و سطح بالای علمی دانشگاهشان دیدهاند؟
برای این که به آقای احمدینژاد بفهمانند که دانشگاه شریف از آن دانشگاههایی نیست که اینها بتوانند کاملا کنترلاش کنند، نیروهای خودشان را در سالنها بچینند و یک نفر را بفرستند یا خود ایشان برود آنجا صحبت کند. اینجا دانشگاهی است که در هر حال با تمام تدارکاتی که حتما خواهند دید و محیط امنیتیای که ایجاد خواهند کرد، اما دانشجو به سالن میرود و حرفهایاش را میزند و افشاگریهایش را میکند.
دانشجوها در نامهشان نوشتهاند که انتظار پاسخگویی شفاف به پرسشهایشان را دارند. پرسشهایی که مطرح میکنند انتقادهای اصلی به سیاست دولت آقای احمدینژاد است که مدام مطرح میشود. میشود انتظار داشت که رییس جمهور به این پرسشها جوابی بدهد؟
این خواست دانشجویان است که ایشان به پرسشهای بسیار زیادی که در عرض این سه سال مسئولیت و ریاست جمهوری ایشان بوجود آمده، که البته همهی این مشکلات هم مربوط به ایشان نیست و از سیسال پیش این مشکلات شروع شده و تا امروز ادامه داشته است، پاسخ شفاف بدهد. ولی تا آنجایی که من آقای احمدینژاد را میشناسم، و حتا آقای خاتمی و آقای هاشمی هم، اینها جوابهایی که میدهند جوابهایی شفاف نیست. و بخصوص آقای احمدینژاد سعی میکند مسایل را با حرفهایی که واقعا برازندهی یک رییس جمهور نیست جواب بدهد، دانشجو یک سوال مطرح میکند و او هم یک سوال دیگر مطرح میکند و از این کارهایی که در عرض این سه سال انجام دادهاند و روششان دیگر نخنما شده است، مسئله را ماستمالی کنند. با آمدن به دانشگاه هم میخواهد این را نشان بدهد، همانطور که آقای خامنهای رفتند به دانشگاه علم و صنعت، بیسروصدا و با تدارکات بسیار زیاد امنیتی، ایشان میخواهند آن تظاهرات بسیار بسیار چشمگیری را که دانشجویان به مناسبت شانزده آذر در کلیهی دانشگاهها انجام دادند، بخصوص در دانشگاه تهران، شیراز و همدان و غیره، تا حدودی خنثی کنند و بگویند نه، دانشجویان هم با ما هستند و ما میرویم در میان دانشجوها و مملکت دموکراسی است و دانشجویان هم میتوانند حرفهایشان را بزنند و سوالهایشان را بکنند. اینها یک چنین برنامهای دارند. ولی من مطمئن هستم که دانشگاه و دانشجویان این قبیل برنامهها را خنثی میکنند و نمیگذارند اینها به هدف خود که فریب مردم است برسند.
شما بهعنوان کسی که حرکتهای مربوط به دانشگاه و دانشجویان را دنبال میکند، بهطور کلی جایگاه دانشگاه و دانشجوها را در سیاستگذاریها یا تعیین استراتژی سیاستمداران ایران چگونه میبینید؟
دانشگاه و دانشجویان یک حزب نیستند. دانشجویان اصولا دردهای مردم را بیان میکنند. دلیلش هم این است که دانشجویان فرزندان همین مردمی هستند که در جامعهی امروز دچار هزاران مشکل هستند. آنها کارشان فقط بیان دردها و اعتراض به وضع موجود است. این مسئلهی تدارک استراتژی و غیره و غیره، این را باید احزاب انجام بدهند که متاسفانه در مملکت ما حزبی که واقعا بشود اسمش را حزب گذاشت وجود ندارد و دانشجویان باید بار کارهایی را بهدوش بکشند که باید احزاب در مملکت انجام بدهند، با تمام هزینههایی که دارد، با تمام خطراتی که برایشان وجود دارد. دانشجویان همهی این خطرات را به جان میخرند و صدای مردم، فریاد مردم را در صحن دانشگاهها منعکس میکنند.
ولی منظور من در ضمن این بود که برخورد با دانشجوها برای سیاستمداران ما چه جایگاهی دارد؟
مقصودتان ازسیاستمداران ما کیها هستند؟
مثلا آقای خاتمی یا آقای احمدینژاد که از دانشگاهها بازدید میکنند؟
یادمان باشد که آقای خاتمی در سال آخری که در مسند ریاست جمهوری بود، وقتی به دانشگاه رفت، برخورد بسیار تند و خشن و به عقیدهی من بیادبانهای در دانشگاه انجام داد. بنابراین آقای خاتمی و آقای احمدینژاد و اینها، اصولا دل خوشی از دانشجو ندارند و همیشه دانشجویان در مقابل آنها بودهاند، دانشجویان سوال کردهاند، دانشجویان اعتراض کردهاند و با عکسالعمل هم مواجه شدهاند. چه در زمان خاتمی، چه در زمان احمدینژاد و چه در زمان هاشمی، همیشه دانشجویان هزینهی اعتراض خود را پرداخت کردهاند. سیاستمداران دنبال سیاست خودشان هستند. آقای خاتمی، آقای احمدینژاد، آقای هاشمی، اینها فقط به فکر این هستند که نظام را حفظ کنند، با این وضعی که الان وجود دارد. اما دانشجو دنبال تغییرات است، دنبال تغییرات زیربنایی است. برای این که دانشجویان به این نتیجه رسیدهاند که این وضع جز این که روزبهروز مردم را دچار گرفتاری بیشتری کند، به سرانجامی نخواهد رسید.