زنان ورزشکار افغانستان امید چندانی به آینده ندارند
۱۴۰۱ مرداد ۲۴, دوشنبهیک سال پس از سقوط کابل به دست طالبان، زنان ورزشکاری که موفق به خروج از این کشور شدند دیگر امید چندانی به از سرگیری حرفه خود ندارند؛ این در حالی است که آنهایی که در افغانستان ماندنی شدند هم از ترس مرگ نمیتوانند قدمی بردارند.
"نیلوفر" یکی از آن ۱۰ هزار نفری است که در ماه اوت سال گذشته میلادی در فرودگاه کابل ناامیدانه ایستاده و دعا میکردند بتوانند با گذر از یکی از سه گیت وارد هواپیما شوند. درست یک روز پس از عروسی این فوتبالیست سابق افغانستان، طالبان با سرنگونی "جمهوری اسلامی افغانستان"، "امارت اسلامی" را در این کشور پایه گذاشت. یک سال بعد از این اتفاق نیلوفر هنوز هم در کابوسهای شبانهاش این لحظات دشوار را به یاد میآورد.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
در نگاه طالبان تنها جرم او جسارت شرکت در یک فعالیت ورزشی بود: «میدانستم اگر بمانم طالبان من را پیدا میکنند و زنده زنده میسوزانند. بنابراین فکر کردم اگر با یک گلوله یا در میان جمعیت امیدوار به فرار از کشور له شوم، قطعا مرگ برایم آسانتر خواهد بود. جرم من ورزش کردن بود اما طالبان زن را به عنوان انسان قبول ندارند و حقوق انسانی برایش قائل نیستند. از نظر آنها زن فقط برای خانه ساخته شده است.»
فرار بزرگ با یک اتفاق غمانگیز
او با کمک یک سرباز امریکایی موفق به ورود به محوطه فرودگاه کابل شد، اما از رفتن امتناع کرد تا اطمینان حاصل کند که ۱۶ دختر فوتبالیستی که در یک تیم محلی، مربیشان بود و پشت گیتها بودند نیز وارد هواپیما شوند. اما در نهایت تنها ۸ دختر توانستند همراه او سوار هواپیما شوند.
چند روز پس از رسیدن هواپیما به دوحه بود که نیلوفر متوجه شد سربازی که به آنها کمک کرده بود، در انفجار انتحاری فرودگاه کشته شده است. او و دوستانش اگرچه موفق شدند در کشور ثالث به امنیت برسند اما آسیبهای روحی ناشی از اتفاقاتی که تجربه کردند، هنوز همراهشان است.
ورزشکاران زن افغان که در سرتاسر جهان پراکنده شدهاند، پس از پشت سر گذاشتن این اتفاقات هنوز چنان ترس و نگرانی برای خود و خانوادههایشان که در کشور ماندهاند دارند که به فکر روی آوردن دوباره به ورزش نیستند.
نیلوفر در این مورد میگوید: «سختترین چیز برایم وقتی است که تلویزیون را روشن میکنم و یک مسابقه ورزشی و به خصوص فوتبال میبینم. به دخترانی که با آنها کار کردم و به ورزش تشویقشان کردم فکر میکنم. به روزهایی که سخت تلاش میکردیم تا از حقوقمان دفاع کنیم اما آن دختران الان به خاطر عضویت در تیم فوتبال و فوتبالیست بودن از خودشان متنفرند و خودشان را به خاطر بدبختیهایی که خانوادههایشان به این دلیل متحمل شدند، سرزنش میکنند.»
بیدار شدیم و دیدیم همه چیز از بین رفته…
"مژگان سادات" والیبالیست تیم ملی افغانستان هم تصویری مشابه ترسیم میکند. عدم اطمینان و نگرانی برای همتیمیهایی که هنوز در افغانستان هستند، باعث شده اشتیاقش به ورزش در هالهای از ابهام باشد. او پیشتر در سال ۲۰۱۹ به دلیل تهدیدهای طالبان به دلیل کاپیتانیاش در تیم ملی والیبال مجبور به ترک افغانستان شده بود.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
مژگان در زمان حمله طالبان به افغانستان در قزاقستان در حال تحصیل بود و میگوید: «آنجا به چشمم دیدم که همه سالهای سخت پیشرفت، یک شبه نابود شد.»
او میافزاید «۲۰ سال تلاشمان برای ایجاد تیم والیبال یکشبه از بین رفت. ما برای این کار سخت تلاش کردیم، خانوادهها را تشویق کردیم اما ناگهان از خواب بیدار شدیم و دیدیم همه چیز از بین رفت. درست مثل یک کابوس و خواب بد شبانه…»
مژگان یادآور میشود که تمامی ورزشکاران زن در افغانستان در سال ۲۰۱۷ اخطارهای کتبی از طالبان دریافت کردند که تمام فعالیتهای ورزشیشان را متوقف کنند اگر نه با با عواقب جدی مواجه میشوند.
مژگان سادات میگوید: «وقتی در افغانستان به عنوان یک ورزشکار فعالیت میکردیم میدانستیم که امنیت نداریم. هر لحظه میتوانستیم تصور کنیم که از جایی به ما حمله شود. همه کسانی که به تمرین میرفتیم چه برای کمیته المپیک و چه باشگاههای خصوصی، خطرات را پذیرفته و میدانستیم ممکن است هر لحظه اتفاقی بیفتد و تروریستها یا دیگران حمله کنند و ما را بکشند. با این حال تمایل به ورزش و برخورداری از یک حق طبیعی انسانی را مقدم بر امنیتمان میدانستیم.»
به دنبال رویای آزادی
در طول یک سال گذشته وضعیت ورزشکارانی که در کابل ماندهاند بسیار سختتر شده و بسیاری خود را در خانههایشان زندانی کردهاند چرا که میدانند بیرون رفتن از خانه میتواند برایشان گران تمام شود. مژگان سادات و نیلوفر اما هنوز در پی یافتن راهی برای دختران ورزشکاری هستند که همچنان در افغانستان به سر میبرند. علیرغم این، آنهایی که از کشور خارج شدهاند از رسیدن به آرزوهای کودکی و آیندهشان دست نکشیدهاند.
نیلوفر، خوشحال از تجربه دوچرخهسواریاش میگوید: «کودکانه به نطر میرسد اما همیشه آرزو داشتم دوچرخهسواری یاد بگیرم اما در افغانستان به عنوان یک زن چنین حقی نداشتید. وقتی به اینجا رسیدم یاد گرفتم دوچرخهسواری کنم، این یکی از زیباترین تجربیاتم بوده است.»
مژگان سادات نیز همچنان امیدوار است روزی دوباره با همتیمیهایش دور هم جمع شوند و ورزش مورد علاقهشان را دنبال کنند و هیچ کسی نتواند آنها را از رسیدن به رویاهایشان منع کند.