سرخوردگی معترضان در ایران از "مجموعه ساختار نظام"
۱۳۹۶ دی ۱۱, دوشنبهشهرهای مختلف ایران از پنج روز پیش شاهد تظاهرات و اعتراضهای گستردهای هستند. معترضان در این حرکتها، برخلاف بسیاری از تجمعهای اعتراضی پیشین، با شعارهایی تند اصل نظام جمهوری اسلامی و مقامهای درجه اول دولتی و حکومتی، از جمله رهبر، رئیس جمهوری و رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی را هدف قرار دادهاند.
اغلب حرکتهای اعتراضی روزهای اخیر ایران به خشونت کشیده شده و به مصدوم و بازداشت شدن صدها نفر انجامیده است. آمار رسمی، از کشته شدن دستکم ۱۵ نفر در جریان این ناآرامیها خبر میدهد.
سکوت رهبر
بهجز حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، هیچیک از سران درجه اول حکومتی و نظامی و از جمله شخص علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، تاکنون موضعی در قبال اعتراضها نگرفته است.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
تظاهرات سراسری اخیر در ایران ابتدا با شعارهایی حاکی از نارضایتی معترضان از وضعیت اقتصادی و معیشتی آغاز شد، اما به سرعت رنگی دیگر گرفت و با شعارهایی در حمایت از برگزاری رفراندوم، "جمهوری ایرانی"، حمایت از زندانیان سیاسی و شعارهایی علیه رهبر جمهوری اسلامی، رئیس جمهوری و رئیس قوه قضائیه و نیز مخالفت با سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی همراه شد.
صادق زیباکلام، تحلیلگر و استاد علوم سیاسی، در گفتوگو با دویچه وله، عامل اصلی در اعتراضات روزهای اخیر را "خواستها و مطالبات انباشتهشده از سالهای گذشته" میداند؛ مطالباتی که در چارچوب اعتراضاتی مشابه با اعتراضها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ مطرح شدهاند، اما با شعارهایی "تندتر و رادیکالتر و با روحیهای بهمراتب عصیانگرانهتر از سال ۸۸".
سرخوردگی از صندوق رأی
به نظر این تحلیلگر سیاسی، در حالی که اعتراضات سال ۸۸ عمدتا محدود به لایههای تحصیلکردهتر و مرفهتر بود، اعتراضهای کنونی بیشتر دربرگیرنده جوانان دهه هفتادی است که هیچ امیدی به آینده اقتصادی کشور و بهبود وضعیت خود ندارند؛ لایههایی که نه امیدی به اصولگرایان دارند، نه به اصلاحطلبان و نه به دولت روحانی.
به گفته زیباکلام، معترضان کنونی کاملا از مجموعه ساختار نظام سیاسی ایران سرخورده شدهاند. مشکل آنان نیز که نشانگر نارضایتی عمیق و گسترده نسل جوان است، "هم اقتصادی، هم سیاسی و هم اجتماعی" است. از نظر این تحلیلگر، «به ناامیدی گسترده گذشته این جوانان معترض، سرخوردگی از صندوق رأی، از انتخابات و از انتخاب آقای روحانی هم افزوده شده است».
اما رضا علیجانی، تحلیلگر سیاسی، در گفتوگو با دویچه وله، "ماهیت اقتصادی" اعتراضات اخیر در ایران را برجستهتر میکند. این فعال ملی ـ مذهبی، "مأیوس شدن مردم از بهبود وضع معیشتی و خشم بهتدریج انباشتهشده آنها از شرایط کنونی" را عامل اصلی اعتراضات اخیر میداند. به گفته این تحلیلگر سیاسی: «برعکس جنبش سبز که از مرکز به پیرامون رفت، اینجا از پیرامون به مرکز آمد و گسترش زنجیرهایاش هم شتابناکتر از جنبش سبز بود».
علیجانی میافزاید: «جنبش سبز بیشتر ماهیت سیاسی داشت، اما اعتراضات اخیر بیشتر ماهیت اقتصادی دارد و یأس از تغییر رفتار آقای خامنهای و یأس از تحقق نیافتن وعدههای آقای روحانی. ارائه بودجه جدید هم که به شکل تبعیضآمیزی درآمدها را به نهادهای مذهبی و روحانی اختصاص داده، آخرین پر کاه بر این بار انباشتهشده بود که مردم را به اعتراض واداشت».
"مانع" ساختار
در تظاهرات سراسری اخیر در ایران جای رهبران معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ خالی بود و معترضان نه تنها شعاری در حمایت از آنان که خواستار اصلاحات در چارچوب جمهوری اسلامی بودند سر ندادند، بلکه مجموعه "نظام" را زیر سؤال بردند و در جاهایی حتی بهوضوح حساب خود را از اصلاحطلبان جدا کردند.
رضا علیجانی اما مشابهتهایی را میان اعتراضات اخیر با تظاهرات سال ۸۸ میبیند. به گفته او، در جریان اعتراضات موسوم به جنبش سبز هم در برخی شهرها شعارهایی مثل "مرگ بر دیکتاتور"، "جمهوری ایرانی" و "مرگ بر اصل ولایت فقیه" مشاهده میشد، اما این حرکت در جنبش سبز تدریجی بود، در صورتی که تظاهرات اخیر «بغض انباشتهشدهای است که برخورد با ساختار را بروز میدهد، با این تفاوت که اولا ماهیتی اقتصادی دارد، دوما ادبیات در این اعتراض غیردینیتر شده است و با کل نظام برخورد میکند».
این تحلیلگر سیاسی میگوید: «میتوان موافق بود که اعتراضات رادیکالتر شده است، ولی من این مضمون رادیکال را در جنبش سبز هم میدیدم؛ هر چند در جنبش سبز طیفی رنگینکمانی وجود داشت که در آن طیف اصلاحطلب هم حضور داشت، ولی در اینجا اصلاحطلب حضور ندارد». علیجانی معتقد است که مشکل را در ساختار نظام جمهوری اسلامی دیدن، ویژگی مشترک حرکت اعتراضی کنونی و جنبش سبز است، با این تفاوت که در حرکتهای اخیر برخورد با ساختار نظام "پررنگتر" شده است. رضا علیجانی با تأکید بر اینکه "موافق نیستم که جنبش سبز صرفا جنبشی اصلاحی بود و حرکت اخیر جنبشی ساختارشکن"، میافزاید: «این نشان از یک واقعیت دارد که ما چه در مسیر بهبود اوضاع سیاسی قدم برداریم، چه در مسیر بهبود اوضاع اقتصادی، هر دو جا به موانع ساختاری برمیخوریم».
اصلاحطلبی و اصولگرایی همچون "دو کفه یک ترازو"
بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاسی، شکل و مضمون مطالبات مطرحشده در اعتراضات اخیر را پایانی بر دوران جریان اصلاحطلبی در ایران ارزیابی کردهاند. علیجانی اما حرکتهای اخیر را نه "پایان اصلاحطلبی"، بلکه افزوده شدن عنصری جدید" به اعتراضات مدنی در ایران میداند. این فعال ملی ـ مذهبی با وجود اذعان به یأس معترضان از جریان اصلاحات و بهخصوص دولت دوم روحانی، اعتراضات جدید یعنی "حرکت از پایین" را همچون "حرکتی تکمیلی و موازی" با "اعتراض از بالا" توسط اصلاحطلبان ارزیابی میکند و میگوید: «این عنصر (عنصر معترض اقتصادی) "بنبستشکن" سیاست در ایران خواهد بود».
صادق زیباکلام اما، ضمن ابراز تأسف، با صراحت بیشتری به شکست جریان اصلاحطلب در جریان اعتراضات اخیر میپردازد: «متأسفانه این نیروی معترض در خیابان، برخلاف صادق زیباکلام، هیچ نوری در انتهای تونل نمیبیند. زیباکلام نوری در انتهای تونل میبیند که اصلاحات است و تغییر و تحولاتی که میتوان و بایستی درون سیستم به وجود بیاوریم. ولی این نسل، این معترضان هیچ نوری نمیبینند و کاملا احساس یأس، ناامیدی و سرخوردگی و به بنبست رسیدن میکنند».
این استاد علوم سیاسی در مورد معترضان تظاهرات سراسری اخیر میافزاید: «اینها دست از اصلاحطلبان و تشکیل دولت توسط آنها شستهاند. شعاری که امروز در ایران داده میشود "عبور" است؛ "عبور از روحانی" و "عبور از اصلاحطلبان". برای معترضان اصلاحطلبان و اصولگرایان دو کفهی یک ترازو هستند».
در شرایطی که مسئولان بلندپایه حکومتی و نظامی، همچون رهبر و فرمانده سپاه، در برابر اعتراضات خیابانی گسترده اخیر سکوت اختیار کردهاند، تریبونهای جناح موسوم به "اصولگرایان تندرو" معترضان را متهم به اجرای نقشههای داعش، آمریکا، اسرائیل، عربستان و در یک کلام "دشمنان نظام" میکنند. اصلاحطلبان کماکان فعال در دولت و مجلس، میانهروها و دولت روحانی و حتی اصولگرایان معتدل هم از حق مردم برای اعتراض غیرخشونتآمیز سخن گفتهاند. اما به گفته زیباکلام، "جریانهای اصلی سیاسی کشور"، صرفنظر از اظهارات کلی، در واقع "نمیدانند چه باید بکنند؟".
هم صادق زیباکلام و هم رضا علیجانی اعتراضهای اخیر در ایران را خودجوش میدانند؛ اعتراضهایی که ممکن است از منابع مختلفی تغذیه کند، اما به گفته علیجانی، زندگی عملی معترضان "مهمترین آموزگار" آنهاست.
زیباکلام دخالت محمود احمدینژاد را هم در اعتراضات اخیر چندان محتمل نمیداند، زیرا به گفته او، گرچه احمدینژاد بیشک از حوادث اخیر خوشحال است و طرفداران زیادی هم در ایران دارد، اما از توانایی سازماندهی چنین حرکتی برخوردار نیست. همچنین با دستگیریهای وسیع اخیر، چنانچه احمدینژاد و حامیاناش در سازماندهی اعتراضات دست میداشتند، قطعا تاکنون چنین دخالتی فاش و با آن برخورد میشد.
"اثرگذارتر" از جنبش سبز
ناظران سیاسی، سازمانهای حقوق بشری و نهادهای بینالمللی پنج روز پس از آغاز اعتراضهای سراسری، با نگرانی به روند اوضاع و بهویژه احتمال بالا گرفتن تنش و خشونت در ایران مینگرند.
به گفته رضا علیجانی، «اگر کوچکترین عقل و تدبیری در حکومت وجود داشته باشد، بایستی تغییراتی حتی زیر سقف تحمل حکومت انجام گیرد. اگر بودجه اصلاح شود و بودجه نهادهای مذهبی و روحانی که به نسبت نهادهای مشابه، بودجه را غارت میکنند قطع شود. اگر رهبر از لجبازی در سیاست داخلی و از بلندپروازیهای فراتر از توان اقتصاد ملی کشور در منطقه و جهان دست بردارد. اینها همه میتواند در چارچوب همین نظام صورت گیرد. ولی من بسیار ناامیدم از اینکه چنین شود. بنابراین به نظر من، اعتراضات ادامه مییابد و از بالا سرکوب صورت میگیرد. اما با وجود چنین سرکوب احتمالیای، باز هم معتقدم، این اعتراضات تأثیرات بسیار شگرفی در حوزه فرهنگ و سیاست روشنفکران و فعالان سیاسی خواهد گذاشت؛ بهخصوص اینکه در جریان جنبش سبز جریان اصولگرا کاملا مخالف بود و جریان اصلاحطلب همدلی نسبی داشت. اما در اینجا بخشهایی بهخصوص از بدنه جریان اصولگرا هم همدلیهایی اعتراضات اقتصادی دارند. و این جنبش اثرگذارتر از حتی جنبش سبز خواهد بود».
از نظر صادق زیباکلام نیز «سیاستهای کلی گذشته نظام باید مورد تجدید نظر جدی و اساسی قرار گیرد»، زیرا لایههای بزرگی از جامعه ایران به دلیل همین سیاستها به مخالفان کل نظام تبدیل شدهاند؛ مخالفتی که در روزهای گذشته خود را در شعار "رفراندوم، رفراندوم، این است شعار مردم" نشان داد. به گفته زیباکلام، چنانچه چنین رفراندومی در ایران برگزار شود، بیش از ۷۰ درصد مردم به جمهوری اسلامی "نه" خواهند گفت و «این را خود مسئولان جمهوری اسلامی هم میدانند».