سهم یاران احمدینژاد از کرسیهای مجلس آینده
۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سهشنبهدر سایت "فرارو" (هشتم مرداد) میخوانیم که محمود احمدینژاد در جلسه هیات دولت به حاضران گفته است: «شما برای خدا کار کنید هرکس و هرعالمی هم مخالفت کرد شما اهمیت ندهید خدا همه را جارو میکند و به زبالهدان تاریخ خواهد انداخت.»
خبرگزاری فارس روز دوشنبه (دهم مرداد) متن این سخنان را طور دیگری میآورد و مینویسد «یکی از روزنامههای صبح کشور اظهارات رئيس جمهوری را تحریف کرده و مطالبی غیرواقع را به احمدینژاد نسبت داده است.»
خبرگزاری فارس سپس قسمتی از سخنان احمدینژاد را منتشر کرده که با نقل قول او در "فرارو" متفاوت است و در آن از "خط نشان" کشیدن احمدینژاد علیه مخالفانش در حکومت اثری نیست.
با این حال سخنان تازه احمدینژاد درباره صدا و سیما، پافشاری بر حمایت از اسفندیار رحیممشایی و سایر مغضوبین کابینه و رجزخوانی علیه منتقدان و مخالفانش این سوال را به وجود میآورد که آیا او از موضع قدرت برخورد میکند؟ آیا اصولگرایان موفق به وحدت در مقابل او خواهند شد و سهم هرکدام از کرسیهای مجلس آینده چه خواهد بود؟
گفتگو با مهدی مهدویآزاد، روزنامهنگار
دویچهوله: محمود احمدینژاد علیرغم حملات شدید مخالفان اصولگرایاش همچنان سعی میکند از موضع قدرت حرف بزند. حداقل برخی صحبتهای آقای احمدینژاد مثلاً در همایش «افق رسانه» این طور تعبیر میشود. آیا این فقط یک ژست است یا نیرویی هم پشتاش خوابیده و میتواند در انتخابات مجلس عرض اندام کند؟
مهدی مهدویآزاد: این ژستیست مثل ژستهای همیشگی آقای احمدینژاد. واقعیت این است که ایشان در ضعیفترین وضعیت خود در شش سال گذشته قرار دارد. آقای احمدینژاد هم دستگاههای امنیتی را بهکلی از دست داده است، نشان به آن نشان که در آخرین جلسهی شورای عالی امنیت ملی که دو هفته پیش برگزار شد، هم فرمانده سپاه و هم وزیر اطلاعات بهعنوان دو عضو کلیدی شورای امنیت ملی در جلسه حاضر نشدند.
آقای احمدینژاد ساختار حاکمیتی نظام مثل بسیج، قوه قضاییه، مجلس، شورای نگهبان را از دست داده است، هم بسیاری از حلقهی اطرافیان خود را از دست داده است. زیرا حلقهی اطرافیان نزدیک آقای احمدینژاد یا بازداشت شدهاند، یا نظیر کسانی مانند آقای حسینیان، رسایی یا حتی مصباحیزدی از او اعلام برائت کردهاند و تنها بخشی که دارد همان بخش اقتصادی است که جدال سنگینی هم دربارهی آن در جریان است که البته انتصاب اخیر سردار رستم قاسمی فرمانده قرارگاه خاتمالانبیاء بهعنوان وزیر نفت، که مونوپول قراردادهای نفتی دولت است و حدود ۲۰ میلیارد دلار فقط قراردادهای رسمی و ثبت شده با دولت دارد، نشان میدهد که آقای احمدینژاد در این بخش هم به قول معروف وا داده و در این بخش هم امتیاز داده است. آخرین دلیلی هم که به شما ارائه میدهم، این است که حتی ایشان در کمیته وحدت اصولگرایان یا کمیته معروف به «هشت به اضافهی هفت»، تنها دو عضو دارد که آن دو عضو هم از منتقدین رفتارهای آقای احمدینژاد هستند.
ولی وحدت اصولگرایان هم به نظر نمیرسد که به این راحتی به جایی برسد. اختلافات در میان جناح مخالف آقای احمدینژاد هم خیلی شدید است. آیا این نمیتواند پشتوانهای باشد برای آقای احمدینژاد؟
ببینید، آنچه بهعنوان بحث وحدت در بین اصولگرایان مطرح است، تا حد زیادی یک بازی زرگری است. البته من نمیخواهم توهم توطئه داشته باشم. اما اعضای دفتر تحکیم وحدت،(ازجمله کسانی که الان در زندان هستند)، تعریف میکنند که در دههی ۷۰، در دیداری که با آقای خامنهای داشتند، آقای خامنهای به اعضای دفتر تحکیم که در اختیار گروههای چپ بود، گفته بود که حتی اگر زمانی شما هم در انتخابات شرکت نکنید، من خودم یک گروه چپ ایجاد خواهم کرد. الان اصولگرایان زیر یک چتر واحد، یعنی اوامر و دستورات رهبری حکومت اسلامی و بیت رهبری دارند فعالیت میکنند. بنابراین بخشی از این اختلافات یک بازی زرگری است برای تنوع بخشیدن به فضای سیاسی کشور و تهیج افکار عمومی.
میگویید بخشی از این اختلافات زرگری است. ولی آیا بخش دیگر آن برای سهمخواهی بیشتر نیست؟
بخش دیگری از این اختلافات ناشی از جدال اصولگرایان بر سر تصاحب هرچه بیشتر منافع و منابع قدرت، ثروت و حتی منافع امنیتی است. این یک، و بخش دیگرش ناشی از اختلافاتی جدی است که آنها با طیف دولت یعنی طیف آقای اسفندیار رحیم مشایی و طیف آقای احمدینژاد دارند و احساس نگرانی میکنند، زیرا که دولت هنوز بخش اعظمی از منابع اقتصادی کشور را در اختیار دارد، دولت هنوز فرمانداریها را در اختیار دارد و دولت میتواند نظیر تقلبی که در سال ۱۳۸۸ شاهدش بودیم و نظیر آن کودتای انتخاباتی را اینبار علیه اصولگرایان مورد استفاده قرار دهد.
این اهرم اقتصادی میتواند جایگزین حمایتی مثل حمایت آقای خامنهای شود؟
به نکتهی بسیار ظریفی اشاره میکنید. پیچیدگی فضای سیاسی ایران دقیقاً همین جاست. بخش قابل توجهی از آن کودتای انتخاباتی یا حتی بخش اعظم آن ناشی از حمایتهای مستقیم شخص آقای خامنهای بود. اما بههرحال فراموش نکنید در شرایطی که همه اذعان دارند در روستاها و حوزههای انتخابی تک نماینده با کیسههای برنج، با کیسههای سیب زمینی و حتی با یک وعده چلوکباب میشود آرای مردم را خرید، بدون این که قصد جسارت به هموطنانم داشته باشم، اما این اتفاق در مناطق محروم میافتد. بههرحال منابع سرشار و بیحساب و کتابی که دولت آقای احمدینژاد در اختیار دارد و هزینههای بیحساب و کتابی که دارد در این مناطق میکند، میتواند نوعی بالانس بین فشارهای آقای خامنهای از یکطرف و قدرت اقتصادی دولت از طرف دیگر ایجاد کند. این همان دلیلی است که باعث شده دستگاههای زیرمجموعه آقای خامنهای نظیر سازمان بازرسی، قوه قضاییه و مجلس ظرف چند ماه اخیر برای بستن دست و پای آقای احمدینژاد وارد عمل شوند و جلوی خرجهای بیحساب و کتاب آقای احمدینژاد را بگیرند.
فرض را براین بگذاریم که آقای احمدینژاد بتواند همچنان خرج کند و "رأی بخرد"، آیا این به معنی توانایی بسیج مردم پای صندوقهای رأی است؟
مجموعه هزینههایی که آقای احمدینژاد میکند، با فرض براین که دستگاههای نظارتی و قوه قضاییه جلوی او را نگیرند و ایشان بتواند در مناطق محروم هزینههای بیحساب و کتاب کند، بازهم سقف دارد. اصولگرایان الان معتقدند که آقای احمدینژاد برای صدوپنجاه تا صدوهفتاد کرسی نمایندگی مجلس در مناطق محروم دارد هزینه میکند. اما واقعیت این است که بسیاری از این کسانی که با گرفتن یک کیسه برنج یا گرفتن امتیازات مالی حاضر به حضور در پای صندوقهای رأی میشوند، اختلافات جدی حتی با حاکمیت دارند، چه رسد با آقای احمدینژاد. بنابراین همچنان اختلافات در سطوح بالای قدرت تعیینکنندهی اصلی خواهد بود. اما آقای احمدینژاد دستش به مراتب نسبت به اصلاحطلبان مثلاً در سال ۱۳۸۲ انتخابات مجلس بازتر خواهد بود و فکر میکنم اگر آقای احمدینژاد بتواند مشکل رد صلاحیتها را برطرف کند، که آن هم البته مشکل بزرگی است، و اگر اتفاق خاصی نیافتد، حداکثر میتواند ۵۰ تا ۶۰ نمایندهی وابسته به خودش را به مجلس بفرستد. یعنی اگر فراکسیون انقلاب اسلامی در سال ۱۳۸۸ را در نظر بگیریم که حدود ۳۷ عضو داشت، حداکثر میتواند ۲۰ عضو به این فراکسیون اضافه کند.
مریم انصاری
تحریریه: مصطفی ملکان