سینمای ۲۰۱۰ در چنگ سهبعدیها
۱۳۸۹ آذر ۲۹, دوشنبهسال ۲۰۱۰ با تب سینمای سهبعدی شروع شد که با فیلم "آواتار" به راه افتاده بود. این فیلم سه بعدی، با داستانی ساده و سرگرمکننده، با نزدیک دو میلیارد دلار فروش در سینماهای اروپا و آمریکا، پردرآمدترین فیلم تاریخ خوانده شد.
با فرا رسیدن موعد مراسم اسکار در ماه مارس همه انتظار داشتند که فیلم جیمز کامرون تمام جایزهها را درو کند. اما برخلاف انتظار، فیلم آواتار تنها ۳ جایزه گرفت و بیشتر اسکارها به فیلم "مهلکه" رسید، فیلمی جدی و نفسگیر درباره مأموریت سربازان آمریکایی در عراق، به کارگردانی کاترین بیگلو.
با وجود ناکامی نسبی "آواتار" در اسکار، تب سینمای سهبعدی همچنان ادامه پیدا کرد، و فیلم "آلیس در سرزمین عجایب" به کارگردانی تیم برتون نیز به آن جان تازهای داد. این فیلم که آخرین تکنیکهای طراحی و فیلمبرداری و مونتاژ کامپیوتری را به خدمت گرفته بود، در نخستین هفته اکران عمومی، رکورد فروش را در سینماهای امریکای شمالی شکست. فروش فیلم "آلیس..." با بازی جانی دپ و هلنا بونهام کارتر در اولین هفته بیشتر از ۱۱۶ میلیون دلار بود، یعنی حتی بالاتر از فیلم "آواتار".
فیلم سینمایی "شاهزاده ایران" به کارگردانی مایک نیوال، سه بعدی نیست، اما با تکنیک پیشرفته دیجیتال ساخته شده است. داستان فیلم در فضای قرون وسطایی روایت میشود: یک شهسوار دلیر ایرانی به نام دستان با نیروهای شرور که قصد نابودی میهن او را دارند، میجنگد. دستان در رشتهای از ماجراهای خطرناک، که گاه یادآور "هفت خوان رستم" است، به جنگ دشمنان میرود. او همچنین با شاهزاده خانم سرزمین همسایه به نام تامینا (شاید همان تهمینه دختر شاه سمنگان) پیوند عشقی میبندد.
با این که فیلم در تاریخ و اسطوره ایران پایگاه روشنی ندارد، اما رد و نشان داستانهای "هزار و یک شب" و شاهنامه فردوسی در آن آشکار است. فیلم "شاهزاده ایران؛ شنهای زمان" بر پایهبازی کامپیوتری پرهیجانی تهیه شده که از سال ۱۹۸۹ چند سری از آن به بازار آمد.
از ژرفای کابوس ناخودآگاه
فیلم "شاتر آیلند" به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، شاید بحثانگیزترین فیلم سال بود. داستان فیلم ساختاری پیچیده و پرشاخ و برگ دارد. یک تریلر جنایی که با رگههای روانی عرضه میشود، و مرز واقعیت و تخیل و کابوس را در هم میریزد؛ وقایع عینی با تصورات ذهنی درهم میآمیزند. فیلم هم از سوی تماشاگران و هم از جانب منتقدان با استقبال خوبی روبرو میشود، اما دوستداران اسکورسیزی آن را از ابعاد کارگردان نامی کوچکتر میبینند.
فضای کابوسوار فیلم "شاتر آیلند" به یمن بازی لئوناردو دی کاپریو به فیلم "سرآغاز" به کارگردانی کریستوفر نولان هم سرایت میکند. فیلم داستانی غریب دارد. مردی کارشناس نفوذ به ناخودآگاه افراد است و می تواند به عالم ذهنی، رؤیاها و کابوسهای افراد وارد شود و حتی در آن دستکاری کند. او به همراه دستیاران خود مأموریت مییابد که با نفوذ در ضمیر ناخودآگاه یک فرد، او را به انجام کاری وا دارد که خود مایل به انجام آن نیست.
این فیلم مانند بیشتر فیلمهای تازه هالیوود، برای خلق افههای تصویری خیالانگیز از شگردهای دیجیتال استفاده کرده است؛ جادهای که در هم پیچیده میشود یا ساختمانی که روی بام خود قرار میگیرد. فیلم به مدد صحنههای پرتحرک و موزیک نیرومند با ریتمی قوی پیش میرود و ماجراهای پیچیده و تودرتو را با مهارت به هم چفت میکند.
فیلم "نویسنده پشت پرده" آخرین فیلم رومن پولانسکی نیز در اصل یک تریلر سیاسی است، اما با تصویر فضایی مبهم و پردلهره، به فیلمهای کابوسوار نزدیک میشود. نمایش فیلم با حواشی پرسروصدا همراه میشود، و علت آن هم ماجرایی است که برای کارگردان پیش آمد و او را حدود ده ماه در سوئیس گرفتار کرد. پولانسکی که به حکم دادگستری کالیفرنیا در سپتامبر سال گذشته بازداشت شده و قرار بود به آمریکا تحویل داده شود، پس از نزدیک ده ماه در ۱۲ ژوئیه امسال از حبس خانگی آزاد شد.
"نویسنده پشت پرده" در چندین جشنواره بینالمللی به نمایش در آمد و سرانجام جایزه بهترین فیلم سینمای اروپا را از آن خود کرد. فیلم ساختاری درست و ریتمی مناسب دارد؛ یک کار حرفهای از فیلمسازی کارکشته است که بی تردید فیلمهای بهتری ساخته است، اما "آکادمی سینمای اروپا" که نوعی اسکار اروپایی به شمار میرود، فیلم رومن پولانسکی را در چند رشته اصلی، بهترین فیلم به نمایش در آمده در سال ۲۰۱۰ اعلام کرد.
فیلم رومن پولانسکی سرگذشت نویسنده موفقی را روایت میکند که تخصص او در نوشتن زندگینامه است. ناشری به او مأموریت میدهد که خاطرات نخست وزیر سابق بریتانیا (شخصیتی تخیلی شبیه تونی بلر) را از زبان او بنویسد و به صورت کتاب منتشر کند. نویسنده هنگام نوشتن خاطرات جعلی، در ماجراهایی مرموز درگیر میشود و به رازهایی ناشناخته پی میبرد که از خطرات و آلودگیهای دنیای سیاست حکایت دارند.
سینمای جنگ
در سالی که به پایان آن نزدیک میشویم، چند فیلم با مضمون جنگ به روی اکران آمد. امسال در کنار دهها فیلم مستند درباره کشمکش خاورمیانه یا حمله ارتش ایالات متحده به عراق، فیلمهای سینمایی نیز با تعمق و پختگی بیشتری رویدادهای جنگ را تصویر میکنند.
فیلم "پیامرسان" اولین ساخته آرین موورمن نخست در جشنواره بینالمللی برلین (برلیناله) به نمایش در آمد. سرباز جوانی به نام ویل (بن فاستر) با نقص جسمی از عراق به آمریکا بر میگردد. وظیفه تازه او آن است که خبر مرگ سربازان اعزامی به عراق را به خانواده آنها ابلاغ کند، و طبعا اولین کسی است که باید شاهد واکنش عصبی آنها باشد.
فیلم "پیامرسان" با لحنی گرم و عاطفی به پیامدهای جنگ عراق در جامعه آمریکا نظر دارد و به خوبی نشان میدهد که مصیبتهای جسمی و روحی جنگ در جبههها پایان نمییابد.
فیلم "منطقه سبز" (۲۰۱۰) به کارگردانی پل گرینگراس، از صحنههای جنگ عراق برای رسیدن به هدفی سیاسی استفاده میکند. افسری به نام روی میلر (با بازی مت دیمن) فرمانده واحدی است که وظیفۀ آن کشف و خنثی کردن انبارهای "اسلحۀ کشتار جمعی" است. او پس از مدتی درمییابد که چنین چیزی وجود خارجی ندارد، و دولت جورج دبلیو بوش برای توجیه حمله به عراق آن را جعل کرده است.
فیلم "منطقه سبز" بر پایهی یک گزارش تحقیقی ساخته شده است که نشان میدهد بوش و همدستان او به خاطر منافع خود، آمریکا را به جنگی پرتلفات کشاندند.
فیلم "مهلکه" ساخته کاترین بیگلو که اسکارهای اصلی را صاحب شد، برجستهترین فیلم جنگی سال بود. این فیلم جنگ را چونان تجربهای یگانه و شخصی به تصویر میکشد. فیلم روایتگر سرگذشت یک واحد سه نفرهی ارتش آمریکاست که وظیفه دارند بمبهای جاسازی شده را در گوشه و کنار بغداد پیدا و خنثی کنند. در شرایطی که همه از بمب فرار میکنند، اعضای این گروه باید خود را به آن برسانند و با آن درگیر شوند.
فیلم ریتمی سنجیده و متعادل دارد، هیجان و تنش را نه از شوکههای آنی، بلکه از تداوم و تمرکز حسی بیرون میکشد. فیلم با فضاسازی مناسب، طنز هوشمندانه و بازیهای قوی، تأثیری عمیق بر تماشاگر باقی میگذارد.
فیلمهای جنگی هالیوود در اکران عمومی فروش پایینی داشتند. بیشتر منتقدان عقیده دارند مردمی که هر شب در خانه روی "اکران کوچک" انبوه تصویرهای جنگ و کشتار را میبینند، دیگر برای رفتن به سینما و تماشای همان صحنههای فجیع علاقهای ندارند.
اما فیلمی به نام "لبنان" در سینماهای اروپا با استقبالی غیرمنتظره روبرو شد. این فیلم به کارگردانی ساموئل مائوز از اسرائیل، فیلمی ضدجنگ و تکاندهنده است. داستان فیلم در سال ۱۹۸۲ در جریان حمله اسرائیل به خاک لبنان میگذرد.
فیلم تمهید نمایشی جالبی به کار برده است: غیر از ابتدا و انتهای فیلم که شاهد یک مزرعه گلهای آفتابگردان هستیم، سراسر فیلم در داخل یک تانک اسرائیلی میگذرد و تماشاگر همه چیز را از زاویه دید راننده تانک مشاهده میکند. فیلم "لبنان" ریتمی مناسب و ساختمانی محکم دارد، هرچند تنگی میدان دید، محدودیتهایی را بر فیلم تحمیل کرده است.
در سالنها و محافل هنری
در آغاز سال (ماه فوریه) جشنواره بینالمللی برلین، دورهای کمابیش متوسط را پشت سر گذاشت. بخشهای فرعی فستیوال پربار بود و چند فیلم مهم در بخش غیررقابتی به نمایش درآمدند، اما روی هم فستیوال در ارائه کیفیت بالا موفق نبود.
در ماه مه فستیوال کن بساطی رنگین و خیرهکننده عرضه کرد. الیور استون فیلم سینمایی "پول هرگز نمیخوابد" را با بازی مایکل داگلاس در بخش "خارج از مسابقه" به نمایش گذاشت. این فیلم که دنبالهی فیلم "وال استریت" (محصول ۱۹۸۷) بود، انتقادی از مناسبات اقتصادی حاکم است که به بحران مالی سال ۲۰۰۸ انجامید. الیور استون، که همواره سیمای سیاسی روشنی داشته، در چند اظهاریه و گفتوگو از "ناتوانی الگوی سرمایهداری در بهروزی مردم" سخن گفت.
فیلم "از انسانها و خدایان" جایزهی بزرگ جشنواره کن را ربود. فیلم روایتگر یک داستان دلخراش واقعی است: در ماه مارس ۱۹۹۶ افرادی که مدعی عضویت در "گروه ارتش اسلامی" بودند، ۷ راهب فرانسوی را در شمال الجزایر ربودند. آنها آزادی عبدالحق لیدا رهبر زندانی گروه را تقاضا کردند. اما چندی بعد اجساد مثلهشدهی راهبان در کنار جادهای پیدا شد. چندوچون این جنایت تا امروز در پردهی ابهام مانده است.
فیلم زیبا، آرام و انسانی "از انسانها و خدایان" به ویژه در فرانسه با استقبال بالایی روبرو شد. پیام انسانی فیلم به راحتی به دل مینشیند: زندگی و حرمت آدمیان از هر بنیاد و اعتقادی بالاتر است.
در فستیوال کن، کارگردانان ناموری مانند مایک لی، کن لوچ، برتران تاورنیه و نیکیتا میخالکوف فیلم داشتند، اما "نخل طلا"، یعنی مهمترین جایزه جشنواره به کارگردانی جوان و گمنام تعلق گرفت به نام آپیچات پونگ ویراستاکول. فیلم این فیلمساز تایلندی به نام "عمو بونمی" داستان مردی در حال احتضار است که روح همسر مرده و پسر گمشدهاش را میبیند که حالا به میمون بدل شده است؛ فیلمی با بیان ساده و تأثیر عاطفی بسیار قوی.
سهم سینمای ایران در شصت و سومین دوره جشنواره کن فیلم "رونوشت برابر با اصل" بود از عباس کیارستمی، هرچند که فیلم در ایتالیا و به زبان انگلیسی و فرانسوی ساخته شده و فقط کارگردان آن ایرانی است. ژولیت بینوش به خاطر بازی در این فیلم جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد.
"رونوشت برابر با اصل" روایتی است از پیوندی عاشقانه که داستان آن در توسکانی (ایتالیا) اتفاق میافتد. ژولیت بینوش نقش زنی گالریدار را ایفا میکند که با نویسندهای بریتانیایی (با بازی ویلیام شیمل) آشنا میشود.
شصت و هفتمين دوره "جشنواره سینمایی ونیز" نیز تازگیهایی به همراه داشت. سوفیا کاپولا، خانم کارگردان جوان آمریکایی با فیلم "یک جایی" جایزه "شیر طلایی" را از آن خود کرد.
"یک جایی" داستان زندگی یک دختر و پدر را به تصویر میکشد که در شهر لسآنجلس ایالت کالیفرنیا زندگی میکنند. در فیلم نقش پدر، که هنرپیشه هالیوود است، را استیون دورف ایفا میکند. او الکلی و معتاد است و در زندگی به نهایت "پوچی" رسیده است. در ژرفای درماندگی به دختر ۱۱ ساله خود تکیه میکند. گفته شده است که سوفیا کاپولا، دختر ۳۹ سالهی فرانسیس فورد کاپولا، در ساخت این فیلم از درام زندگی شخصی خود الهام گرفته است.
پناهی، سینماگر سال
از ایران تنها یک فیلم کوتاه در جشنواره ونیز شرکت داشت: "آکاردئون" به کارگردانی جعفر پناهی. در آغاز جشنواره، جعفر پناهی که به جشنواره دعوت شده بود، در نامهای به دفتر جشنواره اعلام کرد که مقامات ایران به او اجازه خروج از کشور را نمیدهند. جعفر پناهی در ایران بازداشت شد و در هیچ مراسمی شرکت نکرد، اما یاد و نام او در چندین جشنواره جهانی بر سر زبانها بود، از برلین و کن تا ونیز و لوکارنو. در ایران کارکنان و هنرمندان سینما برای آزادی جعفر پناهی اعلامیهای منتشر کردند.
جمعی از فیلمسازان و هنرپیشههای معروف هالیوود دستگیری جعفر پناهی را محکوم کردند و از جمهوری اسلامی خواستار آزادی فوری او شدند. مارتین اسکورسیزی، رابرت دنیرو، رابرت ردفورد و استیون اسپیلبرگ در شمار امضاکنندگان این نامه بودند. ژولیت بینوش، بازیگر فرانسوی، هنگام دریافت جایزه خود به خاطر بازی در فیلم "رونوشت برابر با اصل" خواهان آزادی جعفر پناهی شد. مسئولان جشنواره کن پیشتر اعلام کرده بودند که پناهی میهمان ویژه این دوره فستیوال است و خواهان آزادی او شده بودند.
تقدیر از هنرمندان
امسال نیز جهان سینما از تنی چند از دستاندرکاران نامی و کهنهکار تجلیل کرد. "آکادمی هنر سینمای آمریکا" جایزه ویژه ایروینگ تالبرگ (تهیهکنندهی نامی دوران طلایی هالیوود) را به فرانسیس فورد کاپولا تقدیم کرد. کاپولا پیش از این ۵ جایزه اسکار دریافت کرده، که چهار اسکار به خاطر فیلم معروف "پدرخوانده" بوده است. همچنین "آکادمی سینمای آمریکا" با دو اسکار افتخاری از الی والاش، بازیگر قدیمی هالیوود (۹۴ ساله) و کوین براونلو منتقد و فیلمشناس بریتانیایی، ستایش کرد.
اما "آکادمی هنر سینمای آمریکا" یک جایزه اسکار افتخاری نیز برای تجلیل از خدمات سینمای ژان لوک گدار اختصاص داد. و این خبر حیرت رسانههای جمعی و محافل سینمایی را برانگیخت، زیرا سینماگر فرانسوی در طول زندگی هنری خود همیشه از هنجارها و کلیشههای هالیوود دوری کرده و حتی بر ضد آن گام برداشته است. گدار در مراسم اعطای جایزه که در نیمه نوامبر برگزار شد، شرکت نکرد.
امسال در مراسم جوایز سینمایی "گلدن گلوب" از رابرت دنیرو با جایزه "سسیل بی دمیل" تقدیر شد. این بازیگر ۶۷ ساله هالیوود این جایزه معتبر را به دلیل کارنامه هنری خود دریافت کرد. رابرت دنیرو جایزه "سسیل بی دمیل" را در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۱ در شصت و هشتمین دوره مراسم گلدن گلوب در لسانجلس دریافت خواهد کرد.
و کسانی که از دنیا رفتند، اما نه از سینما:
فرانسه دو سینماگر نامی و قدیمی را از دست داد، که هردو از پایهگذاران جریان "موج نو" بودند: اریک رومر، که با سینمای "ادبی" شهرت داشت، در ۱۱ ژانویه در سن ۸۹ سالگی در پاریس درگذشت.
کلود شابرول در ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۰ میلادی در سن ۸۰ سالگی درگذشت. شابرول از مهمترین چهرههای "موج نو" بود که به "هیچکاک فرانسه" شهرت داشت. او در بیش از نیم قرن فعالیت سینمایی بیش از ۶۰ فیلم در کارنامه هنری خود به ثبت رساند.
در آمریکا مرگ آرتور پن ضایعهای برای هنر سینما بود. این سینماگر در طول بیش از چهار دهه فعالیت سینمایی فیلمهای اندکی ساخت، اما آثار او، از جمله فیلم مشهور "بانی و کلاید" در سینمای مستقل آمریکا جایی ویژه دارند. آرتور پن یک روز پیش از مرگش ۸۸ ساله شده بود.
دنیس هاپر، هنرپیشه و کارگردان فیلم معروف "ایزی رایدر" و یکی از بهترین ستارگان هالیوود روز ۲۸ مه پس از یک دوره بیماری سخت، چشم از جهان فروبست. هاپر کارگردانی چند فیلم را نیز بر عهده داشت.
تونی کرتیس، هنرپیشه نامی هالیوود ۲۹ سپتامبر در ۸۵ سالگی درگذشت. تونی کرتیس در سال ۱۹۵۹ با فیلم کمدی "بعضیها داغشو دوست دارن" به کارگردانی بیلی وایلدر به شهرت جهانی رسید. او در این فیلم در کنار جک لمون و مریلین مونرو بازی میکرد. تونی کرتیس طی هفت دهه فعالیت سینمایی در بیش از ۱۲۰ فیلم ظاهر شد.
نورمن ویزدم، کمدین معروف انگلیسی در اوایل اکتبر در سن ۹۵ سالگی درگذشت.
سینمای ایتالیا "بانوی نئورئالیسم" را از دست داد. سوسو چکی دامیکو، مشهورترین فیلمنامهنویس سینمای ایتالیا آخر ماه ژوئیه در ۹۶ سالگی در رم درگذشت. خانم دامیکو، از چهرههای مهم پشت صحنه سینمای ایتالیا بود. نام دامیکو بر پیشانی بسیاری از مشهورترین فیلمهای ایتالیایی میدرخشد، از "دزدان دوچرخه" تا "یوزپلنگ".
در پایان سال ۲۰۱۰ ماریو مونیچلی، یکی از برجستهترین سینماگران دوران پس از جنگ ایتالیا در رم خودکشی کرد. گفته شد که سینماگر ۹۵ ساله خود را از پنجره اتاقی در طبقه پنجم بیمارستانی که در آن بستری بود به بیرون پرتاب کرد. مونیچلی، با کمدیهای واقعگرایانه "نمک" جنبش جدی و تلخ نئورئالیسم بود. میتوان گفت که با مرگ او آخرین نماینده این جریان مهم سینمایی از دنیا رفت.
در آخرین روزهای سال بلیک ادواردز، سینماگر نامی آمریکایی در ۸۸ سالگی درگذشت. گفتهاند که بلیک ادواردز، کمدی کلاسیک هالیوود را با شوخیهای ظریف و هوشمندانه احیا کرد. او همسر جولی آندروز بود و با نسلی از بازیگران هنرمند کار کرده بود که پیش از او از دنیا رفتند: تونی کرتیس، اودری هپبورن، کری گرانت و جک لمون. اما "پلنگ صورتی"، فرزند تیزهوش و بانمک بلیک ادواردز هنوز در فیلمها و کارتونها زنده است.
علی امینی
تحریریه: شهرام احدی