شکایت شیرین عبادی از یک خبرگزاری و سه روزنامه در ایران
۱۳۸۷ شهریور ۱۳, چهارشنبهمصاحبه با عبدالفتاح سلطانی
دویچهوله: آقای سلطانی، این خبر منتشر شده که خانم عبادی از خبرگزاری «ایرنا» و روزنامههای «کیهان»، «ایران» و «رسالت» شکایت کردهاند. شما در این پرونده وکیل ایشان هستید. میتوانید برای ما توضیح بدهید که علت این شکایت چه بوده است؟
عبدالفتاح سلطانی: بعد از این که خانم عبادی و اینجانب و چند تن از همکاران دیگر وکالت عدهای از دستگیرشدگان پیرو دیانت بهاییت را به عهده گرفتیم، سیل انتشار مسایل کذب علیه خانم عبادی و کانون مدافعان حقوق بشر جاری شد. از یکطرف شروع کردند به مطرح کردن اینکه دختر خانم عبادی تغییر دین داده، که این کذب محض بود. از یکطرف شروع کردند به نحوی فعالیتهای خانم عبادی و کانون مدافعان را وابسته به غرب و به آمریکا نشان بدهند، که اینها همه کذب محض است.
البته فقط به این دلیل نبود که این اکاذیب را منتشر میکردند، بلکه فعالیت کانون مدافعان در راستای صلح در جامعه و جلوگیری از هر نوع خشونت، باعث شد عدهای از جریان تندرو که فعلا قدرت را در دست دارد و دولت نهم را تشکیل داده است، این اقدامات به مذاقش خوش نیاید و سعی کند با دروغپراکنی به نحوی خانم عبادی یا کانون مدافعان حقوق بشر را مرعوب کند و از فعالیتهای حقوق بشریشان جلوگیری بهعمل بیاید. نهایتا ناگزیر شدیم که علیه خبرگزاریهایی که این خبر را بدون این که واقعا دارای منبع مستندی باشد و واقعیت داشته باشد، حتا نقل قول کرده بودند از یکسری سایتهای خارجی که بعد وقتی مراجعه شد، دیده شد که آنجا هم چنین چیزی وجود ندارد. در واقع خبر ساختگی بود.
حالا تنها کاری که ما میتوانستیم از نظر قانونی بکنیم این بود که در دادسرای کارکنان دولت طرح شکایت کردیم. امیدوار هستیم قضات آنجا در نهایت بیطرفی به شکایتهای ما رسیدگی کنند.
دویچهوله: عنوان شکایتی که شده چیست؟
عبدالفتاح سلطانی: بخش عمدهای از مطالبشان دروغ بوده است. در قانون مجازات ما جرمی هست به نام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی، یعنی دروغپردازی با این قصد که بخواهد اذهان عمومی را تشویش بکند. ما تحت عنوان «نشر اکاذیب» شکایت کردیم. اگر کسی تابع دیانت بهاییت بشود یا دین خودش را عوض کند، از منظر ما و از منظر موازین حقوق بشری جرم نیست که بخواهیم بگوییم شما افترا دادید. ولی در قالب نشر اکاذیب یعنی دروغپردازی، ولو این که آن مطلب جرم نباشد، قابل تعقیب است.
از یکطرف یکسری اتهاماتی هست از قبیل این که کانون مدافعان یا مثلا خانم عبادی وابسته به غرباند و اینها میخواهند انقلاب مخملی راه بیندازند و از این مسایل. یکسری سخنانی که خبرگزاری «ایرنا» منتشر کرده بود و بعدا در روزنامهی «کیهان» یا «رسالت» بود، اینها در واقع در قالب افترا قابل تعقیب بود. پس ما هم به عنوان نشر اکاذیب و هم به عنوان و به اصطلاح کلمات فارسیاش یعنی دروغپردازی و هم به عنوان افترا و توهین شکایت کردهایم. حالا ببینیم دادسرای کارکنان دولت چه کار میکند.
دویچهوله: خود خانم عبادی چند بار در مصاحبههایشان گفتهاند که در گذشته و در اوایل انقلاب مفاهیمی مثل حقوق بشری و لیبرال ناسزا محسوب میشد. حال ناسزای حقوق بشری دادن، به نظر میآید که دیگر کارساز نیست و حربههای دیگر لازم است، مثل شایعهی بهاییشدن؟
عبدالفتاح سلطانی: باید بگوییم که متاسفانه از دیدگاه بعضیها که ما به آنها طیف تندرو جناح راست میگوییم، تغییر دین اصلا جرم است و آنها هم با نگاهی که با بعضی از قرائتهای دینی ارائه میکنند، در قالب ارتداد قابل تعقیب میدانند. یعنی معتقدند که اگر کسی تغییر دین داد، حتا میتوانند او را بکشند. البته این یک قرائت به نظر من تندروانه و غیرواقعی از دیانت اسلام است. من معتقدم که در اساس دین اسلام چنین چیزی که هر کسی از دین برگشت مجازات، و آن هم اعدام بشود، اصلا چنین قرائتی به نظر من با آن دیدگاه اساسی اسلام و نظری که پیامبر دارد مغایرت دارد. ولی متاسفانه این دیدگاه چون قدرت را هم در دست دارد، سعی میکند این اعمال را مجرمانه تلقی کند، حتا دفاع وکیل از کسانی که دینشان را عوض کردهاند، یا دارای دیانت بهاییت هستند، اینها را مجرم تلقی میکند. الان میدانید واقعا عدهی زیادی از وکلا میترسند اصلا پروندههایی که در رابطه با دفاع از بهاییت هست و یا کسانی که تغییر دین دادهاند، مثلا به دیانت مسیحیت رفتند و اینها، قبول وکالت بکنند.
همهی اینها به خاطر فشارهاییست که در جامعه وجود دارد و آن اصل آزادی عقیده و بیان که هم در قانون اساسی ما آمده و هم در اعلامیه جهانی حقوق بشر و هم در میثاقین ذکر شده است، توسط حداقل بعضی از مسئولین اجرایی به آن توجه نمیشود و هر کسی را به خاطر داشتن عقیده یا ابراز عقیده متاسفانه به زندان روانه میکنند. نتیجهاش میشود این که در جامعهی ما هیچ روزنامهای جرات انتقادی واقعا واقعبینانه را ندارد و یک سانسور قوی بر روزنامهها متاسفانه حاکم است.
دویچهوله: شما اشاره کردید به فشاری که در جامعه وجود دارد. آیا از طرف مردم این گونه قضاوتها از سوی قوه قضاییه و مسئولان قابل پذیرش است؟
عبدالفتاح سلطانی: من معتقدم که تا این لحظه دیده نشده که مردم معترض کسی بشوند یا اعتراض بکنند به کسی یا حمله به کسی بیاورند که دینش را عوض کرده یا دارای دیانت بهاییت است. آنچه رخ میدهد توسط نیروهاییست که در ایران معروف شدهاند به «گروههای فشار». اینها وابسته به یک جناح یا طیف تندرویی ازجناح به اصطلاح راست هستند که از سوی بعضی مراکز قدرت حمایت میشوند و تحت عنوان جریانات مردمی سعی میکنند خودشان را نشان بدهند که در واقعیت اینها همه وابسته به آن جریانات قدرت هستند. از دیرباز در این مملکت ادیان مختلف زندگی میکردهاند. مسلمانان در نهایت خوشرفتاری و احترام با همهی ادیان برخورد میکردهاند. به نظر من اگر آن جریانات وابسته به مراکز قدرت واقعا سرجایشان بنشینند و آزادی عقیده و بیان را قبول کنند، بقیهی مردم کاری به تغییر دیانت مردم یا کاری به باورها و اعتقادات مردم ندارند و پذیرفتهاند که همهی ادیان حق حیات در این جامعه را دارند.
دویچهوله: در مورد پیگیری جدی شکایتتان خوشبین هستید؟
عبدالفتاح سلطانی: من معقتدم که اگر، چون دیده شده گاهی وقتها، پرونده به دست قاضی بیطرفی ارجاع بشود و او به عنوان یک قاضی بخواهد به پرونده رسیدگی کند، یعنی قاضیای که از ویژگیهایش باید مراعات نهایت بیطرفی سیاسی باشد و متاثر از فشارهای سیاسی بیرون دادگاه نباشد، امیدوار هستیم که به نتیجهای برسیم. اگر غیر از این باشد، طبعا نمیتوانیم به نتیجه برسیم.