صادق زیباکلام: نمودهای تغییر فضای سیاسی آشکار شده است
۱۳۹۲ مهر ۶, شنبهحسن روحانی رئيسجمهوری اسلامی در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک ابراز امیدواری کرد که زندانهای ایران خالی شده و روند آزادی زندانیان سیاسی ادامه یابد. او همچنین گفت: «ممنوعیت ماهواره در دنیای امروز، متعلق به گذشته است.» روحانی همچنین درباره آزادی اطلاعات، ماهواره، فیلترینگ و ارسال پارازیت گفت که دسترسی مردم به اطلاعات جزو برنامههای دولت او بوده است.
در همین زمینه صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با دویچهوله به دو سوال درباره نمود عینی و عملی اظهارات آقای روحانی و همچنین موافقان و مخالفان نزدیکی با آمریکا در داخل ایران پاسخ داده است. فشردهی مهمترین بخشهای سخنان صادق زیباکلام را در زیر میخوانید:
نمودهای عملی تغییر در داخل ایران، از نظر دسترسی به اطلاعات
• تا شما در وسط میدان نباشید، این تفاوت برایتان محسوس نیست. مثلا من جدا از این که استاد دانشگاه هستم، کارهای رسانهای هم میکنم. تقریبا به نحو محسوسی بعد از ۲۴ خرداد و انتخاب آقای روحانی، مقداری فضا بازتر شده است. اگر از من بپرسید که چه شده و شما چه میبینید که میگویید فضا بازتر شده، میتوانم بگویم که مثلا من در گذشته یقینا یک سری چیزها را در مقالاتی که برای روزنامههای اصلاحطلب مینوشتم، رعایت میکردم. نمیخواهم بگویم که الان دیگر کاملا خودم را بیقید احساس میکنم، ولی به نحو محسوسی، الان مقداری جسورانهتر مینویسم.
•هیات تحریریه مطبوعات هم حالا یادداشتهای من را خیلی کم تغییر میدهد. مثلا اگر در گذشته به طور متوسط ۲۰ تا ۳۰درصد مطالب من حذف میشد یا تغییر میکرد، الان، ۱۰ یا ۱۵درصد آن حذف میشود.
• تعدادی از زندانیان سیاسی ظرف یک ماه گذشته آزاد شدهاند، شایعهی خیلی قوی هم هست که آقایان کروبی و موسوی برای عید قربان یا عید غدیر قرار است که رفعحصر شوند، اینها مطالب مهمی هستند.
موافقان و مخالفان نزدیک شدن ایران و آمریکا در داخل ایران
• بسیاری از اقشار و لایههای مردم، بهخصوص اقشار و لایههای تحصیلکرده و باسوادتر و مرفهتر جامعه، به شدت از تنشزدایی با آمریکا و غرب استقبال میکنند. این اقشار از بغض و کینهای که ۳۴ سال است دوام آورده، واقعا خسته شدهاند. چون بغض و کینهای است که هیچکس به درستی دلیلش را نمیداند.
• ظرف ماههای اخیر، برای اولینبار در ایران به تدریج، در مقالهها و مصاحبهها از جمله خود من، دارند میپرسند که دلیل این دشمنی ما با امریکا چیست؟ اگر بگوییم برای این است که ما میخواهیم مستقل باشیم، پس همهی کشورهای دنیا مستعمرهی امریکا هستند؟ فقط ایران و کره شمالی و کوبا کشورهای مستقلی هستند؟ این که نمیشود، ما چنین چیزی بگوییم. این دنیا پر از کشورهایی است که آنها هم مثل ما مستقل هستند، پس چرا آنها با امریکا دشمنی ندارند؟ مسائلی از این دست، ظرف هفتههای گذشته برای اولین بار مطرح شدهاند.
• من به شخصه، یک قدم هم جلوتر آمدهام و میگویم علت دشمنی ما با امریکا ارث و میراثی بوده که مارکسیستها و چپها که در دوران انقلاب گفتمان اصلی را تشکیل میدادند، به جا گذاشتهاند و ما از آنها به ارث گرفتهایم که البته کاربردهای سیاسی هم داشته است. برای دولتهای مختلف در ایران، آمریکاستیزی فواید مختلف هم داشته است. اما این ضربه زیادی به منافع ملی ما وارد کرده است. بنابراین خیلی اقشار و لایهها خوشحال هستند. کسانی که کارخانهدار هستند، کسانی که در تولیدند، کسانی که در واردات و صادرات هستند، کسانی که در بخش کشاورزی هستند، همه استقبال میکنند از این که با امریکا تنشزادیی شود. چون میدانند که تنشزدایی با امریکا و بیرون آمدن از بنبست با ۵+۱ بر سر مسئلهی هستهای، باعث میشود که در وهلهی اول تحریمهای جدیدتری علیه ایران صورت نگیرد، در وهلهی دوم، یک سری از تحریمها در کوتاه مدت علیه ایران متوقف شد و در بلندمدت هم ممکن است تحریمهایی که مصوبهی مجلسهای کنگره و سنای امریکا هستند، به تدریج برطرف شوند.
• اما اگر اینها را موافقین تنشزدایی با امریکا بدانیم، جریانات و گروههای اصولگرای رادیکال در جناح راست، مثل جبههی پایداری یا روزنامهی کیهان، به شدت مخالف این مسئله هستند. چون اگر قرار باشد با امریکا و غرب تنشزدایی بشود به شکلی میتوان گفت که بساط و دکانشان تعطیل میشود. بنابراین این گروه مخالف هستند. حال اینکه چقدر مخالفتشان مؤثر باشد که بتوانند جلوی کار را بگیرند، نمیدانم. در گذشته همیشه اینها موفق بودند. در زمان آقای هاشمی رفسنجانی موفق بودند و نگذاشتند که آقای رفسنجانی با غرب و امریکا تنشزدایی کند. در دوران آقای خاتمی هم موفق بودند، ولی فکر نمیکنم این بار بتوانند موفق بشوند. برای اینکه کیاست و کاردانی آقای روحانی خیلی بیشتر از آقای خاتمی است و بنابراین الان مثل دوران آقای خاتمی نیست که اینها به آسانی بتوانند جلوی برنامههای آقای روحانی را بگیرند.
• نکته خیلی مهم، این است که اصولگرایان به نسبت دوران آقای خاتمی خیلی ضعیف شدهاند. این هشت سالی که اصولگرایان همهی قدرت را در دست داشتند، درست است که هرکاری که دلشان خواست انجام دادند و همهگونه امکانات در دستشان بود، ولی خیلی ضعیف شدند. چون سیاستهاشان سیاستهای خوبی نبود و نارضایتی خیلی عمیقی در پایان این هشت سال به وجود آورد. بنابراین نفس این که جایگاه جناح راست و اصولگرایان، برای اولین بار بعد از انقلاب، به گونهای چشمگیر ضعیف شده، به پیشرفت آقای روحانی در جهت تنشزادیی کمک میکند.