علیجانی: بازداشت جوانفکر عکسالعمل است نه تهاجم
۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه
هفتهی جاری با دستگیری شبانه فائزه هاشمی و روانه کردن او به زندان اوین آغاز شد، با بازجویی چند ساعته از مهدی هاشمی و بازداشت موقت او ادامه پیدا کرد و با دستگیری علی اکبر جوانفکر پایان گرفت.
آیا یک تفکر مشترک پشت سر این بازداشتها وجود دارد؟ رضا علیجانی تحلیلگر سیاسی مقیم پاریس میگوید هدف تضعیف تیم احمدینژاد و تیم هاشمی رفسنجانی است؛ احمدینژاد برای انتخابات و هاشمی برای سیاست خارجی.
به نظر این فعال ملی مذهبی، طیف "بیت رهبری" میخواهد تمامی سیاستها از سیاست خارجی گرفته تا تعیین رئیس جمهور از کانال خودش صورت بگیرد و به همین منظور در هر زمینهای سعی میکند تا مخالفان را ضعیف یا حذف کند.
بشنوید: گفت و گو با رضا علیجانی
دویچهوله: آقای علیجانی! علیاکبر جوانفکر مدیرعامل خبرگزاری ایرنا و مشاور مطبوعاتی آقای احمدینژاد بازداشت و برای گذراندن یکسال حبسی که به آن محکوم شده بود، روانهی زندان شد. آیا به نظر شما بازداشت جوانفکر یک هشدار به احمدینژاد در ماههای پایانی دولتش است؟
رضا علیجانی: بله البته هشدار است، اما من فکر میکنم این بیشتر عکسالعملی بوده و بازدارنده تا یک حرکت ابتدا به ساکن و تهاجمی. برخورد با جوانفکر و حلقهی آقای احمدینژاد را باید در یک روند ببینیم. بههرحال آقای احمدینژاد در دوره دوم بعد از یک انتخابات پر از تخلف و تقلب سر کار آمد و رهبری جمهوری اسلامی هم آن را به شدت تأیید کرد و حتی نسبت خودش را با این دولت نزدیکتر دانست تا با آقای هاشمی رفسنجانی. بنابراین، نسبت رهبری با رئیسجمهور از یک رابطهی بسیار نزدیک شروع شد.
اما به تدریج بنابه دلایلی این روابط رو به سردی و خصومت رفت و طیف بیت رهبری به این نقطه رسید که باید دولت را مهار و کنترل کند، ولی به سمت استیضاح و عدم کفایت و برکناری نرفت، برای این که هزینهی زیادی داشت. بنابراین سعی بیت رهبری این است که دولت مهار و کنترل شود، ولی تحمل هم بشود تا انتهای دورهچهارسالهی دوم. اما برای این که مهار شود، حلقههای مالی، رسانهای و تشکیلاتیاش بازداشت شدند، مورد فشار قرار گرفتند و حلقهی آقای احمدینژاد هم دیگر خودش را جمع کرد و به نوعی شکست را پذیرفت.
اطرافیان آقای احمدینژاد روی آقای مشایی سرمایهگذاری میکردند، ولی اخیراً شنیده شده که این تیم تصمیم گرفته دیگر آقای مشایی را نامزد نکند، چون او مهرهای سوخته است و بیت و روحانیت و سپاه او را قبول ندارند. گفته میشود که اکنون دارند روی آقای پرویز داودی معاون اول سابق آقای احمدینژاد سرمایهگذاری میکنند. با فعال شدن مجدد این حلقه تیم امنیتیـ نظامی حاکم که طیف بیت هم هست دوباره تحریک شد. روزهای اخیر هم دورخیزی کردهاند تا برای بازگشت آقای احمدینژاد از آمریکا استقبال ویژهای کنند. این مجموعه باعث شده که این یک حرکت بازدارنده و هشداردهنده باشد، وگرنه به نظر نمیآمد سیاست حاکم بر کشور این باشد که در حالی که احمدینژاد در آمریکاست و بههرحال به نوعی سفیر جمهوری اسلامی محسوب میشود، همزمان یکی از نزدیکانش را بازداشت کنند.
همزمانی این بازداشت با عدم حضور احمدینژاد در ایران به نظر شما چه پیامی دارد؟ با توجه به این که سال گذشته وقتی که برای دستگیری جوانفکر به محل روزنامهی ایران رفتند، دخالت آقای احمدینژاد مانع این کار شد. آیا واقعاً این بار هم احمدینژاد میتوانسته مانع این کار شود و خواستهاند در غیابش این دستگیری صورت گیرد؟
من فکر میکنم بههرحال قدرت و پشتیبانیای که از این تیم امنیتیـ نظامی میشود، بیشتر از این است که حضور یا عدم حضور آقای احمدینژاد مانع کار شود. حتی به نوعی به شکل وارونهای میشود گفت حضور احمدینژاد در خارج از کشور و پیشبینی ناپذیریش در موضعگیریهای سیاسی ممکن است این تهدید و خطر را بیشتر کند. بنابراین اینجا ما باید یک مقدار اطلاعات پشت صحنهای بیشتری داشته باشیم که در روزهای اخیر چه اتفاقی افتاده. من بیشتر این را یک بازدارندگی و یک حرکت عکسالعملی میدانم تا ابتکارعملی که منتظر بوده احمدینژاد از ایران خارج شود تا جوانفکر را بازداشت کنند.
احتمال دارد تیم احمدینژاد در سفر به آمریکا ناهماهنگیهایی با بیت داشته است. احتمال دارد این استقبالی که میخواستند از آقای احمدینژاد کنند، خارج از حد و حدودی بوده که برای بیت قابل تحمل باشد و سیاستهای انتخاباتی را دنبال میکرده. و احتمال بالاتر از همه فعال شدن این تیم در رابطه با انتخابات ریاست جمهوریست. مجموعه این عوامل باعث شده که دیگر زمان و مکان خیلی برای این تصمیم مهم نباشد. در مجموع من تصور نمیکنم که طیف بیت الان از تحریک تیم احمدینژاد و شخص احمدینژاد استقبال کند به ویژه وقتی که در جایی قرار دارد که تریبون جهانی هم جلوی دهانش هست.
اگر آن طور که شما اشاره کردید هدف تضعیف تیم احمدینژاد باشد، اشخاص دیگری هم در این تیم هستند که الان پرونده دارند. ازجمله آقای محمدرضا رحیمی معاون اول احمدینژاد. شما فکر میکنید سراغ آنها هم خواهند رفت؟
اگر حلقهی آقای احمدینژاد در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری مجدداً بخواهد فعال شود، من حدس میزنم که به آن سمت هم بروند. شنیدههایی از پشت صحنه هم نشان میدهد که حلقهی موسوم به "جریان انحرافی" در هفتههای اخیر این بازداشت را پیشبینی میکردند و گفتند که به سمت آقای رحیمی و مشایی هم خواهند رفت. این البته در حد شنیده است. بنابراین کنش و واکنش و روابط متقابل این دو است که تعیین کننده هست.
علاوه بر این رفتارشناسی خاصی است که نیروهای امنیتی دارند. یعنی نوعی لمپنیسم وجود دارد که اگر طیف مقابل که باید اندازهی خودش را نگه دارد، پایش را از خط بیرون بگذارد، قطعاً برخورد پیش خواهد آمد و این برخورد به نظر من عکسالعمل فعال شدن حلقهی آقای احمدینژاد در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری آینده است.
روزهای ابتدایی هفتهجاری ما شاهد دستگیری فائزه هاشمی و پس از آن مهدی هاشمی فرزندان آیتالله رفسنجانی بودیم. آیا شما ارتباطی بین این دستگیریها با دستگیری آقای جوانفکر میبینید؟
تصور نمیکنم ارتباط مستقیمی باشد. یعنی اگر بخواهیم بازداشت خانم فائزه هاشمی و آقای مهدی هاشمی را کالبدشکافی کنیم، من فکر میکنم اگر مهدی هاشمی به ایران برنمیگشت، نه فائزه دستگیر میشد و نه طبعاً مهدی هاشمی. بههرحال طیف بیت در رابطه با آقای هاشمی هم یک رابطهی مهار و بازدارندگی دارد. البته مضمونش متفاوت است. در رابطه با حلقهی آقای احمدینژاد مضمون، انتخابات آینده است ولی در رابطه با آقای هاشمی کمی کلانتر است و بهویژه مربوط به سیاست خارجی و دیپلماسی کشور و مسائل و مذاکرات هستهای و خطر جنگی است که کشور را تهدید میکند. بههرحال در طی زمان اثبات شد که سخنان آقای هاشمی سخنان درستتریاست و بصیرت بیشتری در آن هست و این برای بیت پذیرفتنی نیست.
اما از سوی دیگر الان آقای هاشمی نفوذ چندانی در بدنهی نظام ندارد. یعنی همه شاخکهای ایشان را در اطلاعات، سپاه و نیروهای اجرایی حذف کردهاند. ایشان یک مقدار نفوذ سنتی در بدنهی روحانیت و بخشی از تکنوکراتهای قدیمی کشور دارد. ضمن این که محبوبیت مردمیاش هم آنچنان بالا نیست. حتی در این روزها که فرزندانش بازداشت شدهاند، شنیدههایی از نجواهای مردم یا از اس ام اسهایی که رد و بدل میشود به گوش میرسد. ازجمله در ابتدا حتی گفته شده مثلاً حقشان بوده یا خدا انتقام گرفته. بعد یکمقدار همراهی با شجاعت فائزه هاشمی، ولی همچنان تردید روی مسائل مالی آقای هاشمی و حتی مهدی هاشمی وجود دارد. همدلی مردمی در رابطه با ایشان زیاد مشاهده نمیشود.
اما در عین حال این بازدارندگی که بیت نسبت به آقای هاشمی دارد، عمدتاً در رابطه با سیاستهای خارجی کشور است. بیت میخواهد همهی کارهایی که میشود از کانال بیت صورت گیرد. در ارتباط با انتخابات آینده میخواهند فردی سر کار بیآید که تجربهی جنبش اصلاحات و جنبش سبز و "جریان انحرافی" را به تعبیر آنها نداشته باشد و مطیع رهبری باشد.
در رابطه با سیاست خارجی سخنانی که مطرح است این است که باید همه چیز از کانال بیت و تحت نظر بیت صورت گیرد. آقای هاشمی روابط سنتی با حاکمان عربستان، بعضی از کشورهای اروپایی و با بخشهایی از روحانیت دارد که احتمالا رهبری را نصیحت میکنند که به حرف آقای هاشمی گوش کند. با نیروهای سنتی بازار مثل مؤتلفه هم ارتباطاتی دارد.
ولی هاشمی بههرحال گفتارش گفتاری محافظهکارانه است. حتی در آخرین سخنانش ضمن این که روی مسائل اساسی تکیه کرده، راجع به انتخابات و قانون اساسی، بازهم صحبت از اطاعت از رهبری و بیت کرده است. بنابراین او فاصلهاش همیشه حفظ میشود. اما در رابطه با فائزه و مهدی که فعال هستند و بهویژه خانم هاشمی مواضع روشن و رادیکالی هم دارد، آنجا جاییست که هم باید خود آن فرد تنبیه شود و هم هشدار به آقای هاشمی داده شود. در هر حال من هر دو بازداشت را بازدارنده میدانم تا تهاجمی.
ولی بازدارندگیاش در مورد آقای هاشمی لااقل در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری ممکن است عکس عمل کند. الان تحلیل غالب این است که این بازداشتها ممکن است به محبوبیت بیشتر جناح هاشمی بینجامد.
بله، البته این که چه قدر این محبوبیت بالا رفته هنوز قابل ارزیابی نیست، هرچند اگر این فشارها تکرار شود، بههرحال مردم ایران مردم مظلومپرستی هستند و این اتفاق میافتد. ولی آقای هاشمی خودش به هیچ وجه انگیزه کاندیداتوری ندارد و کاندیدای محبوبی هم در پیرامون ایشان وجود ندارد. بهعلاوه این که اساساً آقای هاشمی به طور جدی روی سلامت انتخابات مسئله دارد و در آخرین انتخابات هم ایشان وقتی شرکت کرد و رأیش را انداخت، جملهای را گفت که همین مضمون را تداعی میکرد که معلوم نیست تقلب بشود یا نشود. این است که من فکر نمیکنم آقای هاشمی طرحی برای انتخابات آینده داشته باشد.
شنیدهها هم حاکی از این است که آقای هاشمی در انتخابات فعال نخواهد شد. بنابراین طیف بیت هراسی از آقای هاشمی و حلقهی پیرامونش در رابطه با انتخابات ندارد. حتی برخی شنیدهها عکس این را مطرح میکند یعنی اینکه به آقای هاشمی گفته شده شما هم در انتخابات فعال شوید چون میدانند تیم او فرد قوی ندارند و فقط باعث گرم شدن تنور انتخابات خواهد شد و یک نوع تبلیغات خارج از کشوری و بینالمللی که نیروهای مخالف و منتقد هم در انتخابات شرکت کردند.
من در مجموع فکر میکنم ترس انتخاباتی از حلقهی آقای احمدینژاد است و در رابطه با آقای هاشمی در رابطه با سیاستهای خارجی کشور و همچنین سیاستهای کلان کشور احساس خطر میشود. چون مثلاً آقای احمدینژاد نمیگوید که باید قانون اساسی اجرا شود، انتخابات آزاد برگزار شود، رقابت داخلی وجود داشته باشد. اینها حرفهاییست که در گفتار کنونی آقای هاشمی وجود دارد و این گفتار بهنوعی بیبصیرتی سیاستهای سه چهارسالهی اخیر حاکم بر کشور را آشکار میکند و این از نظر طیف بیت قابل تحمل و پذیرش نیست.
با توجه به مجموع صحبتهای شما آیا میشود گفت "طیف بیت رهبری" خواهان حذف هر گونه مخالف از هر طرف است؛ جناح هاشمی و جریان موسوم به "فتنه"، اصلاحطلبان هم که قبلاً حذف شده بودند. این تحلیل درست است؟
بله. البته در رابطه با آقای هاشمی یک هاشمی ضعیف شده بهنظر من مفید تر از یک هاشمی حذف شده خواهد بود. ما میبینیم که آقای هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت حفظ میشود، در کنفرانس سران غیرمتعهد پس از رهبری وارد سمینار میشود و مأمور ویژهی بیت که به آقای «وحید» معروف است، جلوی آقای احمدینژاد را میگیرد که بلافاصله بعد از رهبری وارد نشود و آقای هاشمی وارد شود. بههرحال آن طرف ماجرا را هم باید در نظر بگیریم. یک هاشمی ضعیف شده که گاهی اوقات شاید بتوان از اهرمها و لینکها و ارتباطات خارجیاش هم به نفع نظام استفاده کرد، بهتر از حذف کلی اوست.
سیاست بیت در رابطه با آقای احمدینژاد هم همین است. یعنی یک احمدینژاد ضعیف شده حفظ شود تا پایان دورهاش. اما این که احمدینژاد پس از دوران ریاست جمهوری چه جایگاه و موضعی خواهد داشت، من فکر میکنم برخوردهایی در آن زمان با وی صورت خواهد گرفت که جایگاهش بههیچ وجه قابل مقایسه با جایگاه آقای هاشمی نخواهد بود.