فریتس لانگ و برتولت برشت در جهان سینما
۱۳۹۰ دی ۱۴, چهارشنبهتهیهی فیلم سینمایی "دژخیمها هم میمیرند" در آغاز دههی ۴۰ میلادی در آمریکا، هنگامی طرحریزی شد که ناسیونال سوسیالیستها بخش بزرگی از اروپا را زیر تسلط خود داشتند و گروهگروه یهودیها را به اتاقهای گاز ارودگاههای کار اجباری میفرستادند.
فیلمنامهی این اثر را برتولت برشت با همکاری یکی از فیلمنامهنویسان هالیوودی (جان وکسلی) نوشت و کارگردانی آن را فریتس لانگ، سینماگر اتریشی که تا ۱۹۳۳ مطرحترین کارگردان سینمای آلمان بود، به عهده گرفت.
هنرمندان در تبعید
این دو، پس از قدرتگیری نازیها، از راههای گوناگون به آمریکا گریخته بودند: برتولت برشت، در سال ۱۹۳۳ ابتدا به پراگ فرار کرد و پس از اقامت در شهرهای مختلف اروپا، سرانجام در سال ۱۹۴۱ عازم آمریکا شد.
فریتس لانگ از ابتدای مهاجرتش، پس از اقامتی کوتاه در پاریس به آمریکا سفر کرد و با کشف "جهان نو" و "دنیای هالیوود"، به تهیهی آثاری بزرگ و بیاد ماندنی پرداخت. پیششرط این موفقیت، آشنایی و خوگرفتن با روابط و مناسبات اجتماعی و هنری آمریکا و هالیوود بود؛ امری که برشت هرگز از عهدهی انجام آن برنیامد.
یکی از دلایل ستیزهای بیپایان بین برتولت برشت و فریتس لانگ هنگام تهیهی فیلم، همین "تفاوت روحیهی و برداشت" این دو هنرمند برجسته در تبعید بود. برشت که هرگز "آمریکایی" نشد و حتی در دورهی مککارتی به عنوان "کمونیست" به محاکمه کشیده شد، کمتر از لانگ با ضوابط و معیارهای هالیوود از در آشتی درآمد.
او در یادداشتهای خود دربارهی فیلم "دژخیمها هم میمیرند" مینویسد: «ساختار بدوی فیلم، واقعاً شگفتانگیز است. در این فیلم بهطرز تعجبآوری از کشف وشهود، هوشمندی، طنز و شور خبری نیست.»
"ترکیب هوشمندانه"
فیلم سینمایی "دژخیمها هم میمیرند" آنطور که برشت ارزیابی میکند، چندان "بدوی" نیست. منقدان سینمایی، امروز هم از "ترکیب هوشمندانهی عناصر مختلف فیلم" در این اثر یاد میکنند: ملودرامی موفق که با الهام از رویدادی واقعی ساخته شده و با وجود نمایش تصاویری تکاندهنده، لحظات سرگرمکننده و مفرحی هم در آن گنجانده شده است.
آن "رویداد واقعی" که دستمایه فیلم "دژخیمها هم میمیرند" قرار گرفته، در ابتدای ماه مه سال ۱۹۴۲ در چکسلواکی رخ داده است: در این تاریخ، دو تن از اعضای "جنبش مقاومت" این کشور، فرماندهی نازی منطقهی بوهم و مرن، به نام راینهارد هیدریش را به ضرب نارنجک چنان زخمی میکنند که این افسر اساس چند روز بعد میمیرد.
واکنش آلمان نازی در برابر این "حرکت قهرمانانه"، پیامدهای ناگواری برای اهالی منطقه به همراه دارد: پنج روز پس از مرگ راینهارد هیدریش، نیروهای نازی دهکدهی بیدیش را با خاک یکسان میکنند و تمام مردان مسن منطقه را به چوبهی دار میآویزند. دامنهی این انتقامجویی به پایتخت، به پراگ هم رسید: نازیها در شهر هم مردان بسیاری را دستگیر و زندانی کردند و پس از چندی به قتل رساندند.
پیام فیلم
هنگامی که فیلم "دژخیمها هم میمیرند" در سال ۱۹۴۳ در سینماهای آمریکا به نمایش درآمد، ورق به زیان نازیها برگشته بود. دو سال پس از نمایش این فیلم، دورهی نازیها به سر آمد و متفقین بر هیتلر و ارتش آلمان نازی پیروز شدند.
در انتهای فیلم که با قتلعام مردم دهکدهی بیدیش خاتمه مییابد، به جای واژهی آشنای "پایان"، عبارت "این پایان نیست" دیده میشود. به نظر منقدان فیلم، فریتس لانگ و برشت با این عبارت، پیام خود را که پشتیبانی از مبارزه علیه ظلم و بیعدالتی و ناسیونالسوسیالیسم است، به آگاهی همگان رساندند.
FF/MDM