فیلم "خانواده در تبعید"، در پنجمین جشنوارهی فیلم نورنبرگ
۱۳۸۶ مهر ۱۰, سهشنبه"آرش، ول کن! بهتره که این فیلم مستند ساختن رو، اونم از فامیلت کنار بذاری و به موضوعهای خلاقانه و مسايل مهم اجتماعی بپردازی!" این اولین جملهای است که پدر آرش، کارگردان فیلم "خانواده در تبعید" در این مستند "خلاقانه" بر زبان میآورد. آنچه برای پدر بیاهمیت جلوه میکند، فیلمی است بسیار حساس، پرکشش، از نظر اجتماعی، مهم و از دید هنری، جالب و دیدنی. فیلم ۹۴ دقیقه است. ولی کارگردان در همین محدودهی زمانی توانسته است، زندگی و رابطهی انسانی حاکم بر این خانوادهی بزرگ را که در کشورهای مختلفی زندگی میکنند، نشان دهد و همزمان، به گذشته و شخصیتهای آنان نیز بپردازد. فیلم "خانواده در تبعید" با این که در سال ۲۰۰۶ ساخته شده است، ولی تا زمانی که مسئلهی مهاجرت و تلاقی و تبادل فرهنگی بهروز است، کهنه نمیشود.
کن لاچ، رئیس افتخاری جشنواره
شاید همین بهروز بودن، اعضای هیئت داوران پنجمین جشنوارهی فیلم نورنبرگ را متقاعد به گزینش این فیلم کرده است. این جشنواره تنها، فیلمهایی را به نمایش میگذارد که به نوعی به "حقوق بشر" پرداخته باشند. کارگردان متعهد سینمای بریتانیا، کن لاچ، ریاست افتخاری این جشنواره را که یکی از بانیانش خود او بوده، به عهده دارد. کن لاچ از آن دسته از روشنفکرانی نیست که تنها از سر "همبستگی" با دگر اندیشان و "لایههای پائین اجتماع"، به این کار دست زده باشد. او خود در سالهای دههی هفتاد قرن پیش، "قربانی" عدم رعایت اصول حقوق بشر، از جمله حق آزادی کار و بیان، شده بود: از آنجا که کن لاچ در جریان کارهای خلاقانهاش، دیدگاههای تروتسکیستی خود را پنهان نکرده بود، به عنوان هنرمند "چپ" مشهور شده بود. این امر در انگلستان کنسرواتیو مارگارت تاچر، کار چندان آسانی نبود: به همین خاطر مقامات مسئول بارها کوشیدند، با منع تولید و تهیه و پخش یا سانسور برنامههای کن لاچ، دامنهی فعالیتهای او را محدود کنند.
چشماندازهای فرهنگهای گوناگون
دامنهی فعالیتهای پنجمین جشنوارهی فیلم نورنبرگ، که از اول تا دهم اکتبر برپا میشود، امسال به ویژه گسترش یافته است. عنوان جشنواره که "چشماندازها" ست، گونهگونی مضامین آن را به خوبی نشان میدهد: بخش اصلی با نام "بازار بینالمللی"، نگاهی است به گرایشها و روندهای کنونی فرهنگها در جهان. فیلمهایی که تحت این عنوان به نمایش در میآیند، زندگی و شرایط انسانهای قرن بیست و یک را نشان میدهند. افزون بر این، برای فیلمهای مستند در این فستیوال، جای خاصی درنظر گرفته شده است. فیلمهای کارتونی و انیماسیون، از جمله بخشهای دیگر این جشنواره را تشکیل میدهند که در کنار شمار زیادی از جلسههای داستانخوانی، کلاسهای آموزشی و بحث و تبادل نظر در مورد فیلم و موضوع حقوق بشر، چشماندازهای این فستیوال را جالب تر میکنند.
بخش مسابقه
بخش مسابقهی فستیوال فیلم نورنبرگ به دو جایزهی اصلی و "جایزه ی تماشاگران" تقسیم شده است. جایزه اول به بهترین فیلم از ده فیلمی که برای شرکت در این بخش انتخاب شده اند، تعلق میگیرد. این فیلمها از جمله از کشورهایی برگزیده شدهاند مثل: مکزیک، با فیلم "ویلون" از کارگردان معروف، فرانسیسکو وارگاس، (Francisco Vargas)، آمریکا با فیلم "فرازهای عراقی" به کارگردانی جیمز لانگلی، (James Longley)، فرانسه با فیلم "آتش را نمیتوان در کاغذ پیچید" از فیلمساز جوان ریتی پن، (Rithy Panh) و اتریش...
فیلم ایرانی ساختهی اتریش
فیلم "خانواده در تبعید"، به عنوان فیلمی از اتریش برای بخش مسابقهی این جشنواره انتخاب شده است و در روز گشایش فستیوال با حضور کن لاچ ، کارگردان فیلم، آرش ریاحی و میهمانان بین المللی آن به نمایش در میآید. این فیلم که در مکه فیلمبرداری شده، داستان دیدار خانوادهی آرش با خویشان و بستگانش از سراسر جهان است: از آمریکا، سوئد، اتریش و ایران. این قهرمانان واقعی در لوکیشنهایی که برای چشم تماشاگر عادی چندان مأنوس نیستند، چند روزی را به روال عادی با هم میگذرانند، می پزند، میخورند، میخندند و گریه میکنند. جو اندوهگین فیلم همواره در ارتباط با رویدادی که به طور اتفاقی به یاد کسی میآید و گاهی نیز بهصورتی جنبی بازگو میشود، رخ میکند. مثلا ناگهان خالهی آرش، داستان چگونگی به قتل رسیدن شوهرش را تعریف میکند. قتل تکاندهندهی شوهر خاله که دو سال پیش از آن دیدار اتفاق افتاده، به اندازهی کافی غمانگیز هست. ولی هنگامی غمانگیزتر میشود که خاله با صدایی لرزان توضیح میدهد که قاتل چگونه با صرف پول، دادگاه را "خریده" است و این بیعدالتی پریشان کننده را ابدی ساخته است.
کارگردان عامل سانسور
با این حال ساختار فیلم "خانواده در تبعید"، بر درام و لحظات اندوه و تأثر بنا نشده است. به همین دلیل نیز، وقتی پدر آرش از چند و چون پنج سال حبسی که در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی گذرانده، صحبت میکند، به مثابه موضوعی جنبی در فیلم گنجانده شده است. در حالیکه بحث عموی ساکن آمریکایش، با اقوام ایرانی خود در مرکز صحنه قرار میگیرد: عموی ثروتمند معتقد است که در آمریکا انسانهای خوب و خیر بیشترند تا در ایران!
آشنایی با گذشتهی شخصیتهای "قهرمانان" واقعی این مستند، از طریق به نمایش گذاشتن فیلمهای قدیمی ویدیویی خانواده، صورت میگیرد. با این ترفند، آرش به فیلمش فضایی صمیمی و بی تکلف میبخشد که سادگی و روانی آن را چشمگیر میسازد. تنها زمانی که کارگردان به عنوان عامل "سانسور" گفتوگوهای عادی اعضای خانواده را قطع میکند، این جریان سیال با مانع روبرو میشود. آرش که خود هنگام فرار خانواده، ۹ ساله بوده و بقیهی عمر سی و پنج سالهاش را در اتریش گذرانده، به محض این که میشنود که خاله و خواهرش مشغول گفتگو در بارهی "سیاستهای آخوندها" هستند، جریان فیلمبرداری را قطع و به خاله گوشزد میکند که از موضوعهای "بودار" حرفی نزد: او نگران است که شاید دوربینش را حین اقامت در مکه و هنگام فیلمبرداری، ضبط کنند و آن "حرفهای بودار کار دست همه" بدهد!
موضوعهای خلاقه
بحثی نیست که از نظر تکنیکی، کارهای "کاملتر" و هنرمندانهتری در زمینه "فیلم مستند اجتماعی" ساخته شدهاند؛ مثلا ـ اگر بخواهیم در همان اتریش بمانیم ـ کارهای نیکلاوس گیهالتر، (Nikolaus Geyrhalter) ، با فیلمهای "نان روزانهی ما" یا "از پاریس تا داکار" یا میشائیل گلاوگر، (Michael Glawogger ) با فیلمهای "جنگ در وین" یا "خیابان مورچهها"، فیلمهایی بی همتا و کامل هستند. با این حال، فیلم "خانواده در تبعید"، یک امتیاز برجسته دارد و آن این که برخلاف برداشت پدر منتقدش، به "موضوعهای خلاقانه و مسايل مهم اجتماعی" پرداخته است: پیآمدهای فرهنگ غربی بر ساختار سنتی خانوادهای از شرق و تبادل این دو! شاید این جنبه، بر شانس برنده شدن فیلم "خانواده در تبعید" که تا به حال از فستیوالهای مختلف جوایز بسیاری دریافت کرده است، در این جشنواره نیز بیفزاید.