قتل آتنا اصلانی؛ روایت مجازی آنها که بیاختیار لمس میشوند
۱۳۹۶ تیر ۲۲, پنجشنبهناپدیدشدن آتنا اصلانی، تجاوز به او و قتل این دختر ۷ ساله در پارس آباد مغان (استان اردبیل) موج گستردهای در شبکههای اجتماعی ایجاد کرده است. موجی شبیه به آنچه در زمان قتل ستایش قریشی در خیرآباد ورامین تهران به راه افتاده بود. این واقعیت که قربانی در هر دو مورد کودک بوده است بر واکنشهای احساسی هم نزد مردم و هم در دنیای مجازی افزوده است. شکور پورحسین، نمایندهی پارس آباد در مجلس شورای اسلامی، گفته است که «این حادثه [قتل آتنا] امنیت روانی منطقه را زیر سوال برده است».
در شبکههای اجتماعی ویدیویی دست به دست میشود که در آن مردم خشمگین با فریاد "بیشرف" مغازهی رنگرزی که به قتل آتنا اصلانی اعتراف کرده، حمله میکنند و آن را به آتش میکشند.
در کنار خشم و نفرتی که در برخی پستها موج میزند، در کنار ویدیوهایی که مردم در آن خواستار اعدام متجاوز هستند و در کنار واکنشهایی که به ضجههای دردناک مادر این کودک پس از باخبری از سرنوشت فرزندش منتشر شده، جمعی از کاربران هم از آنچه پیشزمینهها و دلایل مینامند، نوشتهاند.
جای خالی آموزش جنسی
یکی از نکات برجسته در واکنشها به قتل آتنا اصلانی انتقاد به نبود آموزش جنسی مداوم و مؤثر است. بسیاری از کاربران از تجربیات خود با قربانیان خردسالی نوشتهاند که نمیدانستهاند آنچه تجربه میکنند، تجاوز است. گروهی دیگر از کودکانی نوشتهاند که مورد آزار جسمی و جنسی والدین خود قرار گرفتهاند؛ کودکانی که فکر میکنند کتک میخورند یا کودکانی که در کشاکش معاملهی بزرگسالان به این بستر و آن بستر برده میشوند.
صحت و سقم این موارد با توجه به محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی موجود در ایران و همچنین برخورد سیاسی با معضلات اجتماعی قابل پیگیری علمی نیست. اما مواردی که علنی میشوند نشان میدهند که پدیده کودکآزاری و رابطهی جنسی با افرادی که به سن قانونی نرسیدهاند، در عرصههای مختلف وجود دارد.
در خردادماه ۱۳۹۳ "تعرض" ناظمی به ۶ دانشآموز دبستانی در غرب تهران به صورت رسمی تأیید شد. رسانهها به نقل از یک شاکی نوشتند که مسئولان حراست آموزش و پرورش از او خواستهاند موضوع را پیگیری نکند، چون "چنین اتفاقهایی در آموزش و پرورش میافتد".
اتهام مشابه به سعید طوسی، قاری معروف، نمونه دیگری است که پدیدههای یادشده را در عرصهای دیگر برجسته میکند.
گروهی از کاربران که در پیوند با پرونده تجاوز به آتنا اصلانی به لزوم آموزش جنسی پرداختهاند، از جمله به "سند ۲۰۳۰" اشاره میکنند که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم (اردیبهشتماه ۱۳۹۶) موجی رسانهای به راه انداخت. این سند یونسکو که در آن از جمله به لزوم توسعهی انسانی و اجتماعی کشورها پرداخته شده، کشورها را دعوت میکند در مسیر برابری جنسیتی گام بردارند.
موضوع آگاهیبخشی در زمینه مسائل جنسی که در سند آمده بود، در هیاهوی سیاسی در ایران به "آموزش خودارضایی و همجنسگرایی" تعبیر شد. این سند از دستور کار دولت جمهوری اسلامی خارج شد.
شرم و "آبروداری"، مجرم و قربانی
اما نشانهرفتن پیکان انتقاد به سوی دنیای خارج از خانه، سلب مسئولیت از والدینی است که به عنوان نخستین مرجعِ فرزندان، در این زمینه آگاهانه کوتاهی میکنند. ناآگاهی والدین، شرم و خجالت یا ذهنیتی که معتقد است کودکان را باید از این عرصهها دور نگه داشت، به تشدید معضلات دامن میزنند.
در عین حال حسی که خانواده، اطرافیان و جامعه به قربانی منتقل میکند، در واکنش به ناهنجاریها مؤثر است. همین برخورد کودکان را از افشای کودکآزاری توسط اعضای خانواده یا بستگان دور و نزدیک باز میدارد.
این موضوع مختص قربانیان خردسال نیست. در مواردی از تجاوزهای جنسی به زنان که علنی شدهاند، کم نبودهاند قربانیانی که با پوشش و رفتار خود به تحریک متجاوز متهم شدهاند. یکی از مشهورترین این موارد موضوع تجاوز به زنان در یک مهمانی در خمینیشهر اصفهان در سال ۱۳۹۰ بود.
در آن زمان خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به نقل از سرهنگ حسینزاده، رئیس آگاهی اصفهان نوشت: «اگر در این حادثه خانمها حداقل حجاب را در باغ رعایت کرده بودند، شاید مورد آزار و اذیت قرار نمیگرفتند». در متلکپراکنیها و آزار لفظی و بدنی زنان در خیابانها هم همین "استدلال" به گوش میرسد.
این ویدیو که در آن "بیحجابها" در کنار "عرقخورها" مسئول خشکسالی معرفی میشوند، هم شاهدی بر وجود چنین نگاهی است.
در مورد قربانیان مرد عموما "حفظ آبرو" یا فرار از نگاه تمسخرآمیز اطرافیان مانع علنیشدن موضوع و پیگیری ماجرا میشود.
این پدیده البته مختص ایران نیست. به عنوان مثال در تجاوزهای گروهی در هند هم قربانیان شکایت میکنند از اینکه در رسیدگی به شکایت جایگاه قربانی و متجاوز عوض میشود یا برخورد غیر قاطع عاملان را به تکرار جرم تشویق میکند.
آیا قاتل را باید کشت؟
موضوع دیگری که در موارد مشابه بارها مطرح شده، موضوع خونخواهی است. همزمان شمار بالای اعدام در ایران که رکورد محسوب میشود، نه تنها در خارج از این کشور، که در داخل هم منتقدان فراوانی دارد.
نگاهی دوباره به تصاویر ویدیویی منتشرشده از جمعیتی خشمگین که به هویت قاتل آتنا اصلانی پی برده است: در برخی صحنهها جمعیت برافروخته به سود مقتول خواستار قتل قاتل میشود.
موضوع اعدام قاتل آتنا اصلانی هم به بحثی داغ در فضای مجازی تبدیل شده است. طرفداران اعدام به کاربرانی که از هشتگ #نه_به_اعدام استفاده میکنند، حمله میکنند، آنها را به روشنفکری نابجا متهم میکنند و موضوع قتل آتنا اصلانی را تأییدی بر لزوم وجود حکم اعدام میدانند.
البته کاربرانی هم هستند که مخالفت خود با اعدام قاتل را به نوعی دیگر بیان میکند. در توییت کاربری نوشته شده که او با اعدام قاتل آتنا اصلانی به شخصه مخالف است. این کاربر پیشنهاد میکند قاتل را در چرخ گوشت بیاندازند و گوشت چرخکرده را در اسید حل کنند.
اختلاف نظر بر سر اعدام مجرم زمانی تشدید میشود که عامل جنایتی که قربانی آن یک کودک است، هم به سن قانونی نرسیده باشد؛ مثل قاتل ۱۷ سالهی ستایش قریشی که او هم به اعدام محکوم شد.
خلاء قانونی
آماری که گهگاه از مراجع رسمی اعلام میشوند، از شیوع نگرانکنندهی پدیده کودکآزاری پرده برمیدارند. بنا بر اعلام معاون اجتماعی سازمان بهزیستی ایران، در سال ۱۳۹۴ حدود ۱۲ هزار مورد کودکآزاری به اورژانس اجتماعی سراسر کشور اطلاع داده شده است. آمار حبیبالله مسعودی فرید نشان میدهند که در سال ۹۴ بهطور متوسط در هر ماه ۱۰۰۰ مورد کودکآزاری گزارش شده است؛ یعنی در هر ساعت از شبانهروز بیش از یک مورد.
این آمار شامل مواردی از کودکآزاری است که گزارش شدهاند. به این رقم شمار مواردی که گزارش نمیشوند، اساسا کودکآزاری دانسته نمیشوند یا به مراجع دیگر گزارش میشوند را هم باید افزود.
در سال ۱۳۸۱ قانون ۹ مادهای "حمایت از کودکان و نوجوانان" در ایران تصویب شد که با گذشت زمان نشان داد از اثربخشی کافی برای حل معضلات این عرصه برخوردار نیست. در اردیبهشت ۱۳۸۸ قوه قضائیه لایحه ۵۴ مادهای حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان را به دولت وقت فرستاد. دولت محمود احمدینژاد با کاهش مواد این لایحه به ۴۹ ماده، آن را پس از دو سال تصویب کرد و در روزهای پایانی آبانماه ۱۳۹۰ به مجلس فرستاد. این لایحه در ۶ سال گذشته در مجلس مانده است.
بحث در مورد آنچه بر آتنا اصلانی گذشته و ریشهها و پیامدهای آن همچنان ادامه دارد. تجربهی کشورهایی که در مهار معضلات اجتماعی همچون کودکآزاری موفقتر بودهاند، نشان میدهد که برای مقابله با پدیدههایی از این دست نسخه مؤثرتری از آموزش، آگاهیبخشی و حمایت قانونی و اجتماعی از قربانی وجود ندارد.