قربانیان اسیدپاشی؛ فراموش شده و بدون پشتیبانی
۱۳۹۳ اسفند ۴, دوشنبه
روزنامه شهروند در گزارشی با عنوان «زخمهای بیمرهم» به وضعیت زنانی پرداخته که قربانی اسیدپاشی شدهاند. گزارش از زنی نوشته که ۱۸ ماه پیش شوهرش بر او اسید پاشیده و هنوز هم با همان شوهر به زندگی ادامه میدهد چون «طی این همه سال هیچکس سراغش نرفته و از حمایت برخوردار نبوده است». شهروند پای صحبت خبرنگارانی نشسته است که دست به کار پژوهشی درباره وضعیت این زنان زدهاند.
گزارش حاکی است که نه یک بانک اطلاعاتی در مورد این قربانیان وجود دارد و نه سازمانهای غیردولتی که بتوانند در کنار سازمان بهزیستی و کمکهای اجتماعی به این زنان کمک کنند. ترانه بنییعقوب، روزنامهنگار در این زمینه گفته است: «هیچ کس از پس هزینههای جراحی برنمیآید. آنها بهطور متوسط بین ۳۳ تا ۵۰ عمل انجام میدهند و برای آن باید ردیف بودجهای تعریف شود، یا بهزیستی یا تأمیناجتماعی موظف شوند که آنها را رایگان درمان کنند.»
ترانه بنییعقوب افزوده است: «گاهی کسی که قربانی است باید یکسال منتظر نوبت چشمپزشکی باشد. برای کمکهای مردمی هم افراد ممکن است به اشخاص اعتماد نداشته باشند یا خیرهای خارج از ایران که دوست دارند کمک کنند به این راحتی نتوانند این کار را انجام دهند، اما یک سازمان مردمی میتواند کمکها را سازمان داده و به هدف برساند.»
زندگیهای نابود شده
مهرماه گذشته خبر اسیدپاشی بر صورت دستکم هفت یا هشت زن در اصفهان موجی از نفرت و اعتراض در ایران به راه انداخت. اما واقعیت این است که در سالهای گذشته موارد متعددی از اسیدپاشی در ایران رخ داده است. زنانی که قربانی اسیدپاشی میشوند، هرگز به زندگی گذشته خود بازنمیگردند. روند درمان قربانیان اسیدپاشی طولانی و پرهزینه است. روندی که به گفته پزشکان ممکن است تا ۱۰ سال هم طول بکشد.
زمانی که حادثه اصفهان رخ داد، کلانتر هرمزی عضو هیئت مدیرهی "انجمن جراحان پلاستیک ایران" به خبرگزاری ایلنا گفت که برخی از این زنان ممکن است با دستکم ۶۰جراحی سلامتی خود را بازیابند. و بازیابی سلامتی، مطلقا به معنای بازیابی زیبایی نیست. قربانیان اسیدپاشی به گفته این پزشک دیگر زیبایی خود را به دست نخواهند آورد. اما این همه مشکل نیست.
موقعیتی شبیه مرگ
حامد محمدی کنگرانی، روانپزشک وضعیت قربانی اسیدپاشی را به «موقعیتی شبیه مرگ» تشبیه کرده است: «این اختلال اغلب در مورد بازماندگان جنگی به کار میرود و قربانیان اسیدپاشی با واقعه بسیار دردناکتری مواجهاند. چون این مسأله عوارضی همچون از بین رفتن زیبایی صورت و از دست دادن چشمها را دارد و نوع زندگی فرد و اهداف او را تغییر میدهد.»
این روانپزشک افزوده است:« خود این اختلال علایم مختلفی مانند افسردگی، بیخوابی، پرخاشگری، تجسم مداوم آن صحنه و دیدن کابوس آن حادثه و تجربه مجدد آن را همراه دارد.»
به گفته حامد محمدی کنگرانی به مسائل روحی و روانی این بیماران زمانی میتوان رسید که عمل جراحی انجام شده و مدتی از آن حادثه گذشته است. اما در زمانی که فرد حادترین دوره را میگذراند چه نهادی میتواند به او کمک کند؟
ترانه یعقوبی میگوید که این کار از عهده یک سازمان غیردولتی و نهادی با وکلا و حقوقدانان مجرب بر میآید که میتواند هم به لحاظ روحی و هم مالی از فردی که قربانی اسیدپاشی شده و اطرافیان او حمایت کند.
در دوره هشت ساله دولت محمود احمدینژاد بیشتر سازمانهای غیردولتی دیگر قادر به ادامه کار خود نشدند. این سازمانها میتوانستند بر خیلی از زخمهای جامعه مرحم بگذارند. جای نهادهایی که بتوانند از قربانیان فقر، خشونت و عقبماندگی حمایت کنند، اکنون بیش از همیشه خالی است.
قوانین هم نه تنها حمایتی از زنانی که قربانی اسیدپاشی شدهاند نمیکند، بلکه متوسط مجازات اسیدپاشی در ایران بر اساس ماده ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی تا به حال بین ۲ تا ۵ سال حبس بوده است. بیشتر زنانی که تا به حال قربانی اسیدپاشی شدهاند، جوان بودهاند. جوانی و زندگی آنها در چند ثانیه نابود شده است.