مذاکره مشروط ایران با آمریکا بر سر عراق • مصاحبه
۱۳۸۶ مهر ۹, دوشنبهقرار است نشست کشورهای همسایه عراق اوایل ماه نوامبر در ترکیه برگزار شود و پیش بینی میشود که وزرای خارجه ایران و آمریکا نیز در آن حضور یابند. سخنگوی وزارتخارجه ایران اما عنوان کرده که ادامه گفتگو با آمریکا در باره عراق نیازمند بررسی بیشتر است. دبیر شورایعالی امنیت ملی نیز کمک ایران به آمریکا برای ثبات در عراق را به جدول زمانبندی شده خروج از این کشور مشروط کرده است.
دکتر مهران براتی کارشناس سیاست بینالملل در گفتگو با صدای آلمان، به جوهر تبلیغاتی این گفتهها و تلاش ایران برای کسب نفوذ بیشتر در عراق اشاره میکند.
دویچهوله: آقای حسینی سخنگوی وزارت خارجه ایران ادامه گفتگو با آمریکا بر سر مسائل عراق را مستلزم بررسی دانستهاند. چنین گفتهای در حالیکه بسیاری مفسران معتقدند آقای احمدی نژاد پیام آشتی جویانه به نیویورک برده بود، چه معنا دارد؟
مهران براتی: ایران در عراق کمکی به آمریکا نمیتواند بکند. تنها انتظاری که آمریکا از ایران داشت این بود که به خلع سلاح دو جریان مسلح شیعه، یعنی جریان صدر و سپاه بدر کمک کند تا عملیات انتحاری سنیها کمتر یا قطع شود. ایران اما قادر به انجام این کار نیست چون به این دو نیرو احتیاج دارد. رهبری مذهبی شیعیان، آیت الله سیستانی هیچ توافقی با یک حرکت سیاسی افراطی ندارد و تنها کسی که به درد ایران میخورد، مقتدا صدر است. این وسیلهای است در دست جمهوری اسلامی که اینجا و آنجا فشاری به آمریکا وارد کند. مسئله دیگر، قطع صدور احتمالی برخی سلاحها به عراق است که آمریکاییان میگویند از ایران وارد میشوند. موضوع دیگر اینست که گفته میشود برخی نیروهای القاعده که در مرز عربستان سعودی مستقر هستند، اینجاو آنجا سلاحهایی دارند که از قرار از ایران رسیدهاند. اینها در مجموع برای آمریکا آنقدر تعیین کننده نیستند که بخواهد با ایران طوری کنار بیاید که مسائل دیگرش با ایران تحت الشعاع قرار گیرند. برای همین من فکر میكنم مذاکره در عراق بهانه ای برای ایران و آمریکا بود که به این طریق به مشکلات دیگر خود رسیدگی کنند. فعلا این امکان هم نیست.
در همین رابطه، صحبت آقای لاریجانی چه تفسیری میتواند داشته باشد که میگوید ادامه گفتگو میدهیم به شرطی که آمریکا برنامه زمانبندی شده خروج از عراق را اعلام کند. محاسبات ایران چیست که چنین شرطی میگذارد؟
در این هم صداقتی نیست. مسئله مورد نظر آقای لاریجانی و احمدی نژاد و خامنهای این است که آمریکا بگوید ما شش ماه دیگر عراق را ترک میکنیم. ایران میداند که خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق وضع موجود این کشور را صد برابر بدتر میکند، اما به لحاظ تبلیغات و شعار سیاسی لازم است این را بگوید. ایران خواست مذاکره با آمریکا ندارد. مذاکره معنایش اینست که من در داد و ستد سیاسی یک چیزهایی میدهم و یک چیزهایی میگیرم. ایران اصلا حاضر به هیچ سازشی نست و در مذاکرات، جنبه تبلیغاتی را مد نظر دارد. صحبت آقای لاریجانی را اینطور میتوان تفسیر کرد: ایشان دیپلمات خوبی است. بزن بهادری آقای احمدی نژاد را ندارد. از نظر گفته یک دیپلمات حرف ایشان خوب است اما موثر نیست.
و چه بسا جنبه متوجه کردن افکار عمومی جهان به چالشهای آمریکا در عراق زمینه چنین تبلیغاتی باشد...
بله! الان در مبارزه انتخاباتی دو حزب دمکرات و جمهوریخواه، موضوع خروج آمریکا از عراق در حال اوجگیری است و من نمیدانم جمهوری اسلامی چرا قلب اش اینقدر برای حزب دمکرات میتپد. معمولا هر گاه رییس جمهور دمکراتی سرکار بود، جمهوری اسلامی هر خرابکاری میتوانست برای خارج کردن او از صحنه انجام میداد. الان نه حزب دمکرات، نه جمهوری اسلامی و نه هیچ کشور عربی علاقهای به اینکه آمریکا از عراق بیرون بیاید، ندارند و آقای لاریجانی هم باید بگوید سر چه چیز میخواهد مذاکره کند. جدول زمانی این است که آمریکا از عراق بیرون برود و جمهوری اسلامی نیروهایش را به جای آنها بفرستند به عراق؟ خوب چنین مسئلهای را نه کردها قبول خواهند کرد، نه سنیها و نه کشورهای عربی. این برای عربستان سعودی و اردن و مصر یک فاجعه است اگر نفوذی که ایران خودبهخود درعراق دارد، گسترش پیدا کند. اینها خواستهای غیرواقعبینانه ای است که هیچ کمکی به ملت عراق نمیکند و وضع آنها را بدتر میکند.
آقای لاریجانی در صحبت های اخیرخود به سیاست بریتانیاییها در عراق هم اشاره کرده و آنها را بسیار باهوشتراز آمریکاییها خوانده است. پیام چنین مقایسهای چه میتواند باشد؟
مقایسه در اینست که دولت آقای براون با حضور پنج شش هزار نفری درعراق نسبت به حضور ۱۶۰ هزار نفری آمریکا، خیلی حرفها میتواند بزند که آمریکا نمیتواند. آنچه جمهوری اسلامی از آن بیخبر است یا نمی خواهد بداند اینست که انگلستان گرچه تعدادی از نیروهایش را از بصره بیرون آورده و حتی ممکن است تعدادی از سربازانش را هم به انگلیس برگرداند ، اما در اساس در اینکه مرزهای ایران را باید شدیدا کنترل کرد، تفاوت سیاسی اصلا با آمریکا ندارد. ایرانیها فکر میکنند الان میتوان گفت بر اثر فشارهای سیاسی، دولت انگلیس متنبه شده و سیاست علاقانه ای در پیش گرفته است. روشن است که دولت آقای براون سیاست بلر را از ابتدا همراهی نمیکرد. آقای براون جزو جناح چپ حزب لابور بوده و اکنون هم در مقام نخست وزیری ایشان موضع میانه ملی گرفته است. در اساس اما در سیاست انگلیس در قبال ایران تغییری ایجاد نشده و حتی اگر عراق را ترک کنند، سیاست عمومی شان سیاست آمریکا و فرانسه در قبال ایران خواهد بود.