مرکزی برای مشارکت ایرانیان مهاجر در جامعه آلمان
۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبهگروهی از مهاجران ایرانی ساکن برلین، انجمنی با نام "جامعه ایرانیان" تاسیس کردهاند و در یکی از نخستینگامها موفق به برگزاری یک کنسرت اپرا شدهاند. احسان جعفری یکی از اعضای هیات مدیره این جامعه در گفتوگو با دویچهوله به برنامهها و اهداف این تشکل و تفاوتها یا نقاط اشتراک آن با سایر انجمنهای مهاجران پرداخته است.
دویچهوله: جامعه ایرانیان در آلمان چه تفاوتهایی با انجمنها و نهادهای مشابه خود دارد که تعدادشان در آلمان کم نیست؟
احسان جعفری: حیطه و وظیفه کار جامعه ایرانیان اساسا متفاوت با دیگرانجمنهای فرهنگی، هنری، صنفی و اجتماعی ایرانیان در آلمان تعریف شدهاست. جامعه ایرانیان میکوشد ایرانیان و ایرانی تباران را زیر یک سقف متشکل کند و از منافع مادی و معنوی آنان درتمامی گسترههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی، مدنی پشتیبانی کند. ما سعی میکنیم در هر کجا که هر گونه ارتباطی با منافع روزمرهی ایرانیان درآلمان مطرح باشد، حضور داشته باشیم و در ارتباط با آن، چه در حد سیاست رسمیِ دولتِ فدرال و چه در ایالتهای آلمان موضعگیری کنیم.
چه منافعی؟ بیشتر توضیح دهید.
ما ایرانیان و ایرانیتباران مانند دیگر اقلیتهای قومی یا ملیِ ساکن آلمان منافع اقتصادی، صنفی، حقوقی و فرهنگی خاصی داریم. البته در کنار آنچه بهعنوان حقوق خارجیها به طور اعم در جامعهی آلمان مطرح است. برای مثال مسائل مربوط به سیستم آموزشی وتحصیلی در آلمان، حقوق مدنی، مسائل اجتماعی، امنیت شغلی وتوجه به ویژگیهای فرهنگ ایرانی و تداوم حیات آن در جامعۀ چند فرهنگی آلمان.
به نظر میرسد شما بهجای بخشهای مربوط به همپیوندی و اینتگراسیون، بیشتر به دنبال آن هستید که جامعه آلمانی را با ایرانیها سازگار کنید. درست است؟
این درست نیست. البته موضوع سازگاری یا سازگارسازی یا همان همپیوندی از مسائل خیلی مهم است و ما توجه جدی به آن داریم. اما ویژگیهای آن در مورد ایرانیها شاید مقداری در مقایسه با ترکها و عربهای ساکن آلمان متفاوت باشد.
فرزندان بیشترِ ایرانیان در آلمان دبیرستان را تمام میکنند وبه دانشگاه میروند و موفق هستند. بنابراین مسئلۀ یادگیری زبان آلمانی، موفقیت در زمینه تحصیلی و غیره مشکل اصلی جامعه ایرانی در آلمان نیست. به همین منظور آنچه که بعنوان شرط لازم و کافی در باره سازگارسازی یا همیپوندی بطورعمده در رسانه های آلمانی و بشکل عمومی مطرح است، شامل ایرانیان به این شدت نمیشود.
اما سازگارسازی بهنظر من فقط امری یکجانبه نیست بلکه روی دیگر این سکه پدیده "مشارکت" است. آیا ما ایرانیان میخواهیم یا میتوانیم به سهم خود در تمامی ابعاد زندگیِ جامعۀ آلمان مشارکت داشته باشیم یا نه؟ و اگر پاسخ مثبت باشد چگونه؟ این مسئله تنها مربوط به نسل کنونی نمیشود!
مثال بزنم: "ترکیشه گماینده" یعنی جامعه ترکها در آلمان مدتها کار کرده و الان تبدیل به یک سازمان سراسری شده است. آنها امروز در عرصۀ عمومی و سیاست جاری آلمان تا حد معینی نقش ایفا میکنند و درراستای تامین منافعِ شهروندان ترک تبار نفوذ جدی دارند. ما نیز چنین چشم اندازی را در پیش رو داریم. ما میخواهیم تعداد هر چه بیشتری ازایرانیها و ایرانی تبارها و نهادهایشان را متشکل کنیم تا با نیروی بیشتری در جهت تامین منافع مادی و معنویمان درعرصۀ عمومی و سیاست جاری آلمان در چارچوب قانون اساسی آلمان عمل نماییم.
با این چشمانداز، میتوانید بگویید مثلا مهمترین و مبرمترین نیاز و منافع ایرانیان چیست و چه جهتی دارد؟ کار است، پیشرفت تحصیلی و شغلی است، داشتن وزن در جامعه است؟
اشاره کردم ما از مجموعه خارجیهای ساکن در آلمان جدا نیستیم. یعنی از موی سیاهمان گرفته تا لهجهمان، در محل کار، ادارات، مدارس و دانشگاهها با مشکلاتی روبرو هستیم که از مشکلات سایر خارجیها در آلمان جدا نیست. بخشی از کار ما به این موضوع اختصاص دارد.
مثلا کتاب "زاراسین" که پارسال آنقدر جنجال به پا کرد، نمونه خوبی برای صحبت ماست. او البته به طور مشخص از اتباع ترک و عرب ساکن آلمان صحبت کرده بود، اما سخنانش به همه خارجیها ربط داشت ومتاسفانه برای مدت طولانی مسئله مهمِ رسانههای گروهی درآلمان شده و یک اتمسفر تخریبی ایجاد کرده بود. در این میان طبیعی است که ما از انتقاد ازاین تزهای شبه علمی و تبعیض گرایانۀ آقای زاراسین صرفنظر نمیکنیم. این حق همۀ شهروندان ساکن آلمان از جمله ایرانیان است که در این گونه زمینه ها دخالت و مشارکت کنند و سوال داشته باشند.
بهنظر ما این حق همه شهروندان ساکن آلمان است که خواستار اجرای دقیق قانون اساسی در همه شئون زندگی در این کشور و صرفنظر از از اینکه از چه تباری هستند، باشند. بله ما میخواهیم در کنار وظایف شهروندی خود، وزن بیشتری درپروسۀ شکل دادن به آیندۀ جامعه آلمان داشته باشیم.
ولی از صحبت های شما چنین بر میآید که ایرانیان را از عربها و ترکها جدا می دانید.
نه اصلا اینطورنیست، اگر چه وضعیت ایرانیهای ساکن آلمان به سبب توانایی خاص خود در سازگاری و هماهنگی با محیط پیرامون خود قدری متفاوتتر است. برای مثال ما مشکل بچهها در مدارس را مانند آنها نداریم. ما این مشکل را نداریم که بچههای ما به دبیرستان بروند یا نروند یا دخترها حجاب سرکنند یا نه! از دیگر سو بهعلت اینکه بخش مهم مهاجرین ایرانی در آلمان از اقشار میانی جامعه و تحصیلکردگان دانشگاهی هستند، جائی برای شگفتی وجود ندارد.
البته اینرا هم اضافه کنم که برای انجمن ما فرقی نمیکند که ایرانی ساکن آلمان چه مذهبی دارد، چه ایده سیاسی دارد یا از چه قومیتی است. ما سعی میکنیم منافع همه آنها را در نظر بگیریم.
انجمن شما در طول مدت تاسیس خود چه فعالیتی داشته، چه کسانی مبتکر تاسیس این انجمن بودهاند؟
ایده ابتدایی جامعه ایرانیان حدود پنج سال پیش بهوجود آمد. در ابتدا دو یا سه نفری بیش نبودند که بطور منظم دور هم جمع میشدند. ولی این فرایند بتدریج شکل گرفت و حدود ۹۰ نفر درنشست موسسان جامعه ایرانیان در ۲۷ نوامبر ۲۰۱۰ حضور داشند که با رای خود جامعه ایرانیان را بنیاد نهادند و هیات مدیره جامعه متشکل از عیسی پهلوان، دکتر صادق صادقی پور، احسان جعفری، پروین جوادی، زهره پوراولیایی، اردلان ارشاد و منصور کلانتری را انتخاب کردند. ما در حال حاضر آخرین گامهای پروسۀ به ثبت رسانی جامعه را برمیداریم.
پس مراسم وفعالیت خاصی تا حالا نداشتهاید؟
چرا! هیات مدیره با برگزاری همزمان جشنِ نوروز سال ۹۰ و جشن بنیانگذاری جامعه ایرانیان توانست جمع کثیری از ایرانیان را در یک فضای صمیمانه دورهم گرد آورد. عرضۀ خدمات مشاورهای تحصیلی برای دانش آموزان، دانشجویان، تدارک خدمات مشاورهای حقوقی، اجتماعی، تمهید دیدارهای ماهانه برای اعضای جامعه و علاقهمندان، تدارکِ ارتباطات با نهادهای دولتی و غیردولتی آلمان و سازمانهای اقلیتهای ساکن آلمان از جمله فعالیتهای ما بوده است.
روز ۲۵ نوامبر نیز برنامه شب اپرا داشتیم که چند هنرمند جوان و بسیار با استعداد موسیقیِ کلاسیک در آلمان از جمله آقای محسن رشید خان خواننده برجستۀ ایرانی اپرا آثارآهنگسازانِ بنام اروپایی را از وردی، پوچینی، روسینی، دورژاک، ... تا آثار حسین دهلوی و لوریس چکنواریان آهنگسازانِ برجسته ایرانی را اجرا کردند.
آقای رشید خان با انجمن شما آشنایی خاصی داشت؟
ایشان با دوستانِ ما در برلین آشنا بودند.
قطعات از چکنواریان و دهلوی را تنها رشید خان اجرا کرد یا دیگران هم بودند؟
نه دیگران هم بودند. مثلا در قطعهای از اپرای رستم و سهراب آقای محسن رشید خان دوئت عاشقانه "رستم و تهمینه" را با "خانم دنیتسا پوپریستووا" خواندند.
الان که بحث راستگرایی افراطی درآلمان مطرح شده، انجمن شما چه موضع و فعالیتی در این زمینه دارد؟
این یک خبر دردناک و غیر مترقبه بود که یک گروه تروریستی نئونازی بیش از ۱۲ سال در کشوری مانند آلمان که سرزمینی قانونمدار و دمکراتیک است، مخفیانه دست به قتل شهروندان خارجی تبار بزنند و سالهای طولانی از پیگرد و مجازات مصون مانده باشند. این قتل ها به ترس، بدبینی، احساس عدم امنیت جانی در میان میلیونها خارجی تبار ساکن آلمان دامن میزند. ما این اقدامات تروریستی را شدیدا محکوم میکنیم و خواهان روشن شدن همۀ جوانب این جنایات ضد بشری و مجازات همۀ آمران و عاملان آن هستیم.
مهیندخت مصباح
تحریریه: جواد طالعی