«مشکل پناهجویان دستپخت سیاستمداران محافظهکار است»
۱۳۹۴ شهریور ۲۶, پنجشنبهشرایط ناهنجار پناهجویان پشت دروازههای "دژ دستنیافتنی اروپا" هر روز ابعاد تازهای به خود میگیرد: نشست اضطراری وزرای کشور اتحادیهی اروپا در بروکسل روز ۱۵ سپتامبر (۲۴ شهریور) بدون نتیجه پایان یافت و اتریش کنترل مرزهای خود را شدیدتر کرده است، همزمان مجارستان عبور غیرقانونی از مرز این کشور را با مجازات ۳ سال زندان پاسخ میگوید. در این میان، آلمان و سوئد همچنان میزبانی جمعیت عظیم پناهجویان را به عهده دارند.
در این چارچوب آلمان با پذیرش دستکم ۱۵ هزار پناهجو در روز، با وضعیت دشوارِ یافتن راهکاری بهمنظور ساماندهی به این "بزرگترین بحران انسانی اروپا پس از جنگ جهانی دوم" روبرو است.
در چند روز گذشته دو ایالت بایرن و نوردراین وستفالن بارها اعلام کردهاند که با وجود برخورداری از کمکهای بیدریغ هزاران داوطلب و نیروی انسانی ارتش این کشور، از عهدهی ساماندهی "مطلوب" پناهجویان برنمیآیند. از این رو توماس دمزیر، وزیر کشور آلمان، روز ۱۳ سپتامبر گفت که به دلیل شمار بالای پناهجویان و کمبود امکانات برای پذیرش آنان، کنترل مرز خود با اتریش را از سر میگیرد.
پناهجویانی که از یونان، مقدونیه و صربستان خود را به اتریش میرسانند، پس از عبور از این کشور راهی آلمان میشوند. تنها در دو روز ۱۲ و ۱۳ سپتامبر، نزدیک به ۱۸ هزار پناهجو با عبور از مرز اتریش وارد مونیخ آلمان شدهاند؛ روندی که بهنظر میرسد بیپایان است.
دویچه وله برای آشنایی بیشتر با شرایط پناهجویان، با کلاوس اولریش پرولس، مسئول دفتر شورای پناهجویان کلن، به گفتوگو نشسته است.
دویچه وله: توماس دمزیر، وزیر کشور آلمان، میگوید اگرچه آلمان از نظر سازماندهی و برقراری نظم کشوری باتجربه است، ولی با این حال برای مدیریت "موج عظیم پناهجویان با چالش بزرگی" روبرو است. دفتر شورای پناهجویان کلن از عهدهی این "چالش بزرگ "چطور برمیآید؟
کلاوس اولریش پرولس: مدیریت این "چالش بزرگ" برای ما خیلی مشخص است: راهنماییکردن پناهجویان، آشنا کردن آنان به حقوقشان، سر و سامان دادن به کارهای داوطلبانهای که شهروندان مایلند برای پناهجویان بدون دریافت دستمزد انجام دهند، تماس با ادارهها و نهادهای مربوط به امور مدیریت پناهجویان و ... خلاصه وظایفی از این دست که هر روز بیشتر و بیشتر میشوند، در حالی که شمار کارمندان و همکاران ما همچنان ثابت مانده است و آنها متاسفانه باید از عهدهی انجام این حجم عظیم کار برآیند. خواست ما این است که دولت بودجهی ما را افزایش دهد تا بتوانیم این وظایف اضافی را هم به خوبی مدیریت کنیم.
اگر برخورد آلمانیها به پناهجویان را در حال حاضر با وضعیت سالهای دههی ۱۹۹۰ مقایسه کنیم، میبینیم که "تب کمک" به پناهجویان امروزه خیلی بالاست. در حالی که جدیدترین آمار نشان میدهد که گرایشهای نژادپرستی در آلمانیها فقط به قشر خاصی محدود نمیشود و همهی اقشار اجتماعی را در برمیگیرد. چطور میتوان این موج عظیم همبستگی با پناهجویان را توضیح داد؟
روحیهی کمک به پناهجویان از زمانی که جنگ داخلی سوریه شروع شد و وضعیت آوارههای جنگی در کشورهای همسایهی سوریه هر روز وخیم و وخیمتر شد، پا گرفت و رشد کرد. در ابتدا خبرها و تصاویر غرق شدن پناهجویان در دریای مدیترانه و بحث دربارهی "دژ دستنیافتنی اروپا"، احساسات بشردوستانهی آلمانیها را برانگیخت و به این ترتیب موج همبستگی شروع شد. در این میان نقش رسانهها و پخش گزارشهای بیطرفانه و واقعی خیلی اهمیت داشت.
متاسفانه ولی میبینیم که سیاستمداران حتی در این شرایط هم پناهجویان را به دو دستهی "بد" و "خوب" تقسیم میکنند و دایم در سخنرانیهایشان این موضوع را تکرار میکنند. معلوم است که این گونه برخوردها، تنها زمینهی تقویت پیشداوریها نسبت به اقلیتهای ساکن کشورهای بالکان،به ویژه اقلیت روما را فراهم میآورد.
به اعتقاد برخی از سیاستمداران آلمانی باید به کار این "اقلیتها" یا پناهجویانی که به احتمال قوی پذیرفته نمیشوند، زود و سریع رسیدگی کرد تا امکانات محدود موجود در اختیار کسانی گذاشته شود که واقعا از نظر سیاسی مورد تعقیب قرار گرفتهاند. آیا این منطق قابل قبولی است و میشود به این سیاستمداران اعتماد کرد؟
سیاستمداران محافظهکار این دلایل را سالهای دههی ۱۹۹۰ هم میآوردند. حالا امروز باز آنها را تکرار میکنند. اینها میخواهند با این استدلالها وانمود کنند که بعضی از پناهجویان واقعا مورد پیگرد قرار میگیرند و برخی دیگر تنها پناهجویان اقتصادی هستند. یعنی این واقعیت که دلایل و انگیزههای فرار متفاوت و پیچیده است، برای محافظهکاران نقشی بازی نمیکند. قصد این افراد با این استدلالهای بهظاهر منطقی، تغییر و سختتر کردن قوانین و موازین برخورداری از حق پناهندگی به زیان پناهجویان است.
در حالی که مشکل پناهجویانِ به اصطلاح غیرسیاسی "دستپخت" خود این سیاستمداران است. به عنوان مثال در حالی که اتحادیهی اروپا تحت تعقیب قرار گرفتن اقلیتها را به عنوان دلیل پناهندگی بهطور کلی به رسمیت میشناسد، دادگاههای آلمان تقاضای پناهندگیِ اقلیتهای ساکن کشورهای بالکان را به دلیل این که این کشورها "امن" هستند، رد میکند. به این ترتیب با اصل قرار دادن معیار "امن بودن" یک کشور، موانع غیرقابل عبوری بر سر راه پناهجو گذاشته میشود و شانس پذیرش پناهندگیاش تقریبا به صفر میرسد.
البته نباید فراموش کرد که بسیاری از این پناهجویان به دلایل حقوقی دیگر، از جمله بیماری و ناتوانی برای مسافرت، سالها در آلمان میمانند و به زادگاهشان بازگردانده نمیشوند.
با وجود همبستگی زیاد آلمانیها با پناهجویان، روزنامهها هر روز خبرِ به آتشکشیدن خانهها و سرپناههای آنان را منتشر میکنند. در کنار راستگرایان افراطی که به این حرکات جنایتکارانه دست میزنند، شهروندانی هم هستند که به قول سیاستمداران محافظهکار به دلیل افزایش شمار پناهجویان "نگران" وضعیت آلمان هستند. چه راست افراطی و چه "شهروند نگران"، نتیجه برای پناهجویان یکی است: تحمل خشم و نفرت شدید. چگونه میتوان بین فعالیتهای این دو گروه مرز کشید؟
اعمال خشونت، تفاوت میان این دو گروه را مشخص میکند. ولی نباید فراموش کرد که در این میان سرچشمهی نفرتی که به پناهجویان نشان داده میشود، گرایشهای نژادپرستانه است و شخصیت ناهنجار این و آن فرد. این مرزها تا وقتی به اعمال خشونت بدل شود، زیاد مشخص نیست. از این جهت ما باید از یک سو در مورد وضعیت دشوار پناهجویان و آوارگان روشنگری کنیم و مردم را با شرایط و موازین حقوقی پناهندگی در آلمان آشنا سازیم و از سوی دیگر فرهنگ خوشآمدگویی و استقبال از پناهجویان را اشاعه و گسترش بدهیم.
ماهها است که وزرای کشور و دادگستری کشورهای عضو اتحادیهی اروپا برای یافتن یک راهحل انسانی در مورد "بحران پناهجویان" و سهمیهبندی آنان وقت تلف میکنند و تردید نشان میدهند. آلمان چگونه میتواند نظر کشورهای مخالف را به اهمیت این مسئله و قبول کردن پناهجویان جلب کند؟
همه میدانند که پیدا کردن راهحل برای کنترل بحران بانکی و مالی اتحادیهی اروپا زیاد طول نکشید: اگر آلمان بخواهد در اتحادیهی اروپا حرف خود را به کرسی بنشاند، به خوبی از عهدهی این کار برمیآید. این موضوع میتواند در خصوص اتخاذ سیاستی مشترک دربارهی پناهندگان که در حال حاضر بهکلی انسجامی ندارد هم صدق کند.
در این زمینه اتحادیهی اروپا به اندازهی کافی قانون و خط مشی صادر کرده و به تصویب رسانده است: موضوع این است که این موازین یا رعایت نمیشوند یا در این و آن کشور به شکلی متفاوت به اجرا در میآیند. بنا بر این ما در این رابطه به یک تغییر روش نیاز داریم: اینکه خط مشیها و موازین اتحادیهی اروپا در چارچوب یک نظام انسانی مبتنی بر قانون در مورد پناهجویان در همهی کشورها پیاده شود. یعنی باید امکانات قانونی ورود به کشورهای اروپایی فراهم آید و برنامههای پذیرش پناهجویان بهطور یکسان به اجرا در آیند. همچنین موازین انسانی در زمینهی اسکان دادن، مدیریت، مراقبت و ساماندهی پناهجویان رعایت شود و همپیوندی تازهواردان پناهجو با جامعهی آلمان با شتاب بیشتری صورت گیرد.